… مـلیگرایی و حکومت ملی در عصر مصدق، معادل ناسیونالیسم غربی نبود، بلکه مفهوم مردمسالاری و دموکراسی و حاکمیت مـلی را داشـت.دریغ که در آن اوان،اکثریت ملت ایران هنوز آمادگی کافی برای مشارکت همهجانبهی سیاسی نـداشت و بـیگانگان و اسـتعمارطلبان به حکومت ملی (بالقوه دموکراتیک) مصدق فرصت کافی برای تربیت مردم در این راستا نـدادند.ایـن حقکشی و بیداد، واقعییست که حتا خود دولت ایالات متحدهی امریکا هم پس از پنجاه سال بـه آن اعـتراف کـرد و از ملت ایران به دلیل کودتای ننگین سیا پوزش خواست. دکتر مصدق، رهبر سیاسی بزرگی بـود، امـّا معصوم نبود. به باور من، مصدق هم حتا، کار گروهی و مشارکتی و شـورایی را بـه قـدر کافی تمرین نکرده بود و در مبارزه با انگلستان به کسی حتا نزدیکان خود اعتماد -و گاهی حـتا مـشورت- نـمیکرد. از بستن سفارت انگلستان و قطع رابطه با بانک جهانی سودی عاید ایران نـشد. مـصدق وقتی که همهی برگهای برنده از جهت حقوقی در دست او بود، باید کم طاقتی و کم تحملی هموطنان خـود و امـکانات و تواناییهای دشمنان داخلی و خارجی خود را نیز ملحوظ میداشت و نوعی برون شد مـعقول و مـعتدل را میپذیرفت.او«سازشکاری» نکرد و تاوان بزرگی هم بـرای صـداقت خـود پرداخت.
به رغم همهی این ایرادات، مـصدق از رهـبران کمنظیر سیاسی ایران قرن بیستم بود و نهضت ملی کردن صنعت نفت و خلع یـد از انـگلیس در تاریخ سیاسی ایران معاصر، تـجربهیی درخـشان بود، امـّا بـا مـرده نمیتوان زیست و برای امروزیان باید راهـکار امـروزی ارائه داد.نتیجهی این تجربه،برای نسل امروز، این است که با تکیه بـر احـساسات و عواطف نباید شلوغ کرد و آرمانگرایانه نـباید به میدان رفت،بـلکه بـاید با عقل و منطق،واقعگرایانه،بـه سـود منافع کلان و بلند مدت برنامهریزی و تصمیمگیری کرد.
امروز اوضاع ایران و جهان دیگرگون شـده اسـت، هم از این جهت که در سـطح بـین المـللی، جهان از حالت دو قـطبی بـودن خارج شده است و هـم از ایـن جهت که در سطح ملی دیگر قهرمانپروری و پیشواپذیری زمینهیی ندارد و هم از این جهت که آگـاهی سـیاسی شهروندان امروز و انتظارات آنها به مـراتب افـزونی یافته اسـت. در کـودتای ۲۸ مـرداد، هشتاد درصد جمعیت بـیسواد بودند، امروز به عکس هشتاد درصد باسوادند؛ در آن دوره اکثریت با میانسالان و سال خوردگان بود، امروز اکـثریت جـمعیت کشور را نوجوانان و جوانان تشکیل میدهند؛ در آن زمـان هـنوز زنـان حـق رأی نـداشتند، امروز نه تـنها زنـان حق رأی دارند، بلکه تعداد زنان بیش از مردان است؛در آن زمان قانونا نظام سیاسی کشور، مشروطهی سلطنتی بـود و مـقام سـلطنت به دلیل سیاسی، نزد درصد قابل مـلاحظهیی از مـردم قـابل احـترام بـود، امـّا اکنون اکثریت جمعیت کشور با مفاهیم جمهوریت، آزادی، دموکراسی، حقوق شهروندی و حق انتخاب آشنا شدهاند. نسل امروز باید از این هم هوشیارتر باشند و در برابر استبداد داخلی و تجاوز خارجی، طـوری عمل کنند که «کودتا»ی ۲۸ مرداد دیگر هیچگاه در تاریخ ایران تکرار نشود.
بخشی از سرمقاله پروفسور سید حسن امین در شماره ۱۲ #ماهنامه_حافظ اسفند ۱۳۸۳
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0