به قلم : محمد سلگی
پدر پیر فلک باید صبر بسیار کند تا مادر گیتی، دیگر بار، کسی همچون بهرام بیضایی را بیافریند و بپرورد. او زاده ۵ دی ۱۳۱۷ تهران است؛ نویسنده ی بنام و فیلمساز صاحب سبک. آثار وی بسیارند که به مهم ترین آنها اشاره میشود:
آثار پژوهشی: نمایش در ایران، نمایش در چین، نمایش در ژاپن، هزار افسان کجاست ؟ و …
نمایشنامهها: سهرابکشی، آرش، پهلوان اکبر میمیرد، مجلس ضربت خوردن، چهار صندوق، افرا یا روز میگذرد، مرگ یزدگرد و …
فیلمنامهها: روز واقعه (ساخته شده به دست شهرام اسدی)، سگ کشی، شاید وقتی دیگر، مسافران، تاریخ سری سلطان در آبسکون، طومار شیخ شرزین، باشو غریبه کوچک، دیباچه نوین شاهنامه، مقصد، وقتی همه خوابیم و …
بیضایی دارای قلمی پرقدرت و سبکی ویژه است. میتوانید دیالوگهای بسیار زیبایی که از فیلمهای وی – به ویژه “روز واقعه” و “سگ کشی” – شنیدهاید، بخاطر آورید.
در نمایشنامه «سهراب کشی» واژهها کاملا پارسی است و از هیچ کلمه عربی استفاده نشده که قدرت نویسندگی و شناخت عمیق او را نسبت به زبان کهن پارسی نشان میدهد.
فقط اوست که میتواند نمایشنامه«مجلس قربانی سِنِمار» را از دل ضرب المثلهای عرب و داستان تقریبا کوتاه نظامی در هفت پیکر خلق کند و نقشی ماندگار به نام خود ثبت نماید که: «فروانداختن هنر نیست؛ برکشیدن هنر است و برساختن».
هنگامی دیگر غربت فردوسی فرزانه و زجرهایی را که کشیده در «دیباچه نوین شاهنامه» تصویر می کند و جملهای را می نویسد که گویا سرنوشت بسیاری از نویسندگان و هنرمندان این سرزمین بوده و هست : «در توس جز گوری پاداش مرد هنر نیست» و کیست که نداند منظور از توس کجاست و مردان هنر کیستند؟!
در وقتی دیگر، برشی از جامعه رنگ باخته و نوساخته خود را در «سگ کشی» مینویسد و میسازد. بیدلیل نیست که شخصیت اصلی آن «ناصر معاصر» نام دارد! چند سال بعد هم که بوی تعفن درون سینما و روابط بی پایه حاکم بر آن می آزاردش، «وقتی همه خوابیم» را می سازد و طوق رسوایی بر گردن ستبر زر و زور و تزویر می اندازد.
او اهل قیل و قال یا جار و جنجال نیست. اگر هم کژی و بیدادی می بیند، با قلم جهلکُش خویش، سخن می کند و دمل های چرکین ستم و ناراستی را می ترکاند. چه تازیانهای دردناکتر از نوک قلم ؟! ظرافتهایش در «مجلس ضربت خوردن» و نگاه عمیق و فکورانهاش در «روز واقعه» گواه سخن ماست.
با کدام نویسنده می توان چنین سفری به درازنای تاریخ یک ملت داشت؟! انگشت شمارند و یکی از آنها، هم اوست.
زادروزت مبارک حضرت استاد!
از پروردگار حق آفرین میخواهم همچنان بمانی و بدرخشی. تو در کنار دیگر بهرامهای تاریخ ایران، سرافراز و سربلند میمانی و آنهایی که تو را رنجاندند، سرنوشتی جز فراموشی و خاموشی در حافظه تاریخ و حافظه
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0