به قلم: دکتر محمّدحسین عزیزی
□ پیشگفتار
نگاهی به پیشینهی تاریخی پزشکان در ایران نشانگر آن است که برخی از آنها افزون بر پرداختن بر حرفهی پزشکی، در عرصههای دیگر از جمله سیاست نیز گام نهادهاند. برای نمونه، ابنسینا (۳۷۰ـ۴۲۸ هـ.ق) پزشک دانشمند و فیلسوف متفکّر، از پزشکانی بوده که مدتی جامهی صدارت پوشیده است. در دهههای کنونی نیز بویژه پس از جنبش مشروطیت، شماری از پزشکان این دیار به جرگهی دولتمردان پیوسته و به وزارت و وکالت رسیدهاند. دستاورد آنان در عالم سیاست، متفاوت بوده و گاه برخی بهای سنگینی را بدان خاطر پرداختهاند.
در تاریخ معاصر ایران، از جمله پزشکانی که علاوه بر طبابت به عالم سیاست وارد شدهاند، به اسامی زیادی برمیخوریم: دکتر ابراهیم حشمت (۱۲۶۴ـ۱۲۹۸ ش.)، دانشآموختهی دارالفنون و یاور میرزا کوچکخان در نهضت جنگل، دکتر سیّدولیاللهخان نصر (۱۲۵۰ـ۱۳۲۴ ش.) پزشک دانشور، دکتر قاسم غنی (۱۲۷۲ـ۱۳۳۱ ش.) استاد دانشکدهی پزشکی، نویسنده و پژوهشگر برجستهی ادبی، دکتر نصرتالله کاسمی (۱۲۸۷ـ۱۳۷۴ ش.) استاد دانشگاه، ادیب و شاعر قصیدهسرا، از اینگونه پزشکان هستند.
در بین پزشکانی که به وادی سیاست قدم نهادند، یکی از چهرههای درخشان و ماندگار، روانشاد دکتر مهدی آذر، وزیر فرهنگ دورهی زمامداری مرحوم دکتر محمّد مصدق بوده است. او مردی وارسته، آزاده و خیرخواه بود که ظلمت شام تیرهی استبداد را برنمیتابیده است. به فرهنگ و ادب ایران دلبستگی فراوان داشته، صادقانه برای اعتلای ایران تلاش کرده و نیکنام زیسته است. آنچه در این نوشتار میآید، شرح کوتاهی از زندگی دکتر مهدی آذر و ویژگیهای بارز شخصیت اوست. روانش تابناک و یادش گرامی باد.
دکتر مهدی آذر، بهسال ۱۲۸۲ ش. در مشهد بهدنیا آمد. پدرش میرزاعلیآقا تبریزی، مجتهدی بلندپایه بود که در نخستین دورهی نمایندگی مجلس شورای ملّی آن زمان، از سوی مردم خراسان برگزیده شد و به مجلس راه یافت و در همهی دوران نمایندگی، بابت آن، از دریافت حقوق خودداری کرد.۱ او تحصیلات مقدماتی خود را در مشهد آغاز نمود. مدتی نیز نزد مرحوم «ادیب پیشاوری» درس آموخت.۲ سپس به مدرسهی عالی طبّ ایران راه یافته و بعد در سال ۱۳۰۷ در اعزام دانشجویان به خارج شرکت کرد و راهی فرانسه گردید.۳ آنجا، در لیون و پاریس به فراگیری دانش پزشکی پرداخت و در رشتهی بیماریهای داخلی، متخصص شناخته شد. پس از بازگشت به ایران، به دانشیاری و استادی دانشکدهی پزشکی تهران دست یافت و به ریاست بیمارستان رازی منصوب شد.
بنابر روایت دکتر باقر عاقلی، در سال ۱۳۲۹ ش. هنگامیکه دکتر آذر ریاست آن بیمارستان را عهدهدار بود، رزوی سپهبد رزمآرا به آنجا مراجعه نموده و مسألهی نظم امور در یکی از بخشهای آن بیمارستان را بهانه قرار میدهد و به آن اعتراض میکند و هنگامیکه دکتر آذر در مقام پاسخگویی برمیآید، رزمآرا به چهرهی او سیلی میزند. این عمل قلدرمآبانهی رزمآرا سبب اعتراض گستردهی پزشکان و استادان میشود. سرانجام، این ماجرا با میانجیگری دکتر جهانشاه صالح، وزیر بهداری وقت، پایان مییابد و رزمآرا در جمع اساتید رسماً اظهارخواهی میکند.۴
در سال ۱۳۳۱ ش. مرحوم مصدق، دکتر آذر را به سمت وزیر فرهنگ انتخاب کرد. او نود و نهمین وزیر فرهنگ ایران بوده و دوران وزارتش تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش. و سقوط دولت ملّی دکتر مصدق ادامه یافته است.۵
دکتر آذر، به شایستهسالاری و عالمان
اهمیت میداد. از این رو، هنگام وزارت خود، مردان دانشوری چون دکتر غلامحسین
مصاحب، مجتبی مینوی، احمد آرام، حبیب یغمایی و… را به همکاری
فراخواند.۶ پس از کودتای ۲۸ مرداد که با حمایت اجنبی و عوامل داخلی آن
صورت گرفت، یاران مصدق از جمله زندهیاد دکتر آذر پنهان میشوند، امّا سرانجام
حکومت کودتا او را دستگیر نموده و به زندان میافکند. وی روز ۲۷ دیماه ۱۳۳۲ بههمراه
دکتر مصدق از زندان آزاد میشود، امّا از ادامهی تدریس در دانشگاه منع میگردد.
از آن پس، دکتر آذر از سیاست کناره میگیرد و به طبابت میپردازد.۷
دکتر آذر، ویژگیهای شخصیتی برجستهای داشته است. مردی آزادیخواه، حقطلب، منطقی و غیور بوده است و بهسبب این خصایص هزینهی آن را نیز پرداخته است. مرحوم اللهیار صالح، دربارهی او خاطرهای نقل میکند و مینویسد: «آقای دکتر آذر میگفت: بعد از کودتای ۲۸ مرداد که ما را دستگیر کرده و به اتهام قیام علیه شاه به زندان انداختند، روزی سرتیپ آزمودهی آن روز و سپهبد آزمودهی بعدی که در مقام دادستانی ارتش، وظیفهی نوکری خود را بهخوبی انجام میداد، به زندان آمد و ضمن استنطاق، اعلام اتهام کرد که شما با وجود عزل از مقام، کماکان به وزارت خود، ادامه داده و علیه حکومت مشروطهی سلطنتی قیام و اقدام نمودهاید. من (دکتر آذر) در پاسخ گفتم: اولاً من طبیبم و از قانون و حقوق چندان اطلاعی ندارم. ثانیاً رهبر ما آقای دکتر مصدق، عقیده دارند که شاه مستقلاً بههیچوجه حق عزل و نصب وزرا را ندارد، مگر وقتی که مجلس به دولت رأی عدماعتماد بدهد. وانگهی اگر فرض محال میکردیم که شاه چنین اختیاری میداشته است، من فرمان نصب را دریافت داشتهام، امّا فرمان عزلی به من ابلاغ نشده است. مگر شما نمیگویید معزول شدهام، پس فرمان عزلم در کجا به من ابلاغ گردیده است؟ دکتر آذر خندهای کرد و گفت: سرتیپ آزموده از نوشتن این جملات ناراضی شد و کاغذ را برداشت و پاره کرد و گفت: احتیاجی به سؤال و جواب نیست و بیرون رفت.»۸
دکتر آذر تا مدتها پس از کودتا نیز از تیررس خشم و کینهی کودتاچیان در امان نبود، بهطوری که در زمان زمامداری علی امینی که در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ آغاز شد، وی همان روز اول دستور بازداشت عدهای از طرفداران دکتر مصدق را صادر نمود که یکی از آنها مرحوم دکتر آذر بود.۹
برای آنکه به دیگر ابعاد بارز و مثبت شخصیت دکتر آذر بهتر پی ببریم، ذکر چند نقلقول دربارهی وی خالی از فایده نیست.
دکتر عاقلی مینویسند: «دکتر آذر، پزشکی حاذق، استادی دانشمند و انساندوست بود.» وی سپس میافزاید: «در پیشهی طبابت، هیچگاه طمع و حرص و واحی از او دیده نشد.»۱۰ ایشان همواره مورد احترام قاطبهی فرهنگیان و بزرگان بود و هر کس او را میشناخت، در برابر شخصیت برجسته و فضایل اخلاقی او سر تعظیم فرود میآورد.۱۱ در میان پزشکان نیز، دکتر آذر، شخصیتی قابل اعتماد بهشمار میرفته، از این رو در سال ۱۳۴۹ ش. وی بهعنوان یکی از اعضای دومین دورهی هیأتمدیرهی نظام پزشکی کشور انتخاب شده است.۱۲
افزون بر روحیهی آزادیخواهی، مقاومت در برابر استبداد، انساندوستی، حذاقت در پزشکی، مرحوم دکتر آذر به فرهنگ و ادبیات ایران علاقهی وافر داشته است. استاد ایرج افشار در اینباره مینویسند: «دکتر آذر، در ادبیّت و عربیّت دستی داشت و با حافظهی قوی، اشعار زیاد فارسی و عربی را در حفظ داشت.»۱۳ علاوه بر اینها، وی سخنوری توانا بوده است. روانشاد حبیب یغمایی، شاعر و گردانندهی ماهنامهی ارجمند یغما نیز در مورد ایشان گفتهاند: «دکتر آذر، در سخنوری نیز چون دیگر فضایل علمی، شخصیتی والا داشت.» بهطوری که مرحوم دکتر محمود عنایت پس از آنکه در یکی از سخنرانیهای دکتر آذر شرکت کرده بود، چنین نگاشته است: «چیزی که من انتظار نداشتم، این بود که طبیبی با فصاحت و بلاغت یک ادیب سخنان نغز و پُرمغز بگوید.»۱۴ بر این گواهی، باید گفتهی دکتر احمد مهدویدامغانی نیز که خود از اساتید برجستهی ادبیات و فرهنگ ایران است، افزود. ایشان مینویسند: « دکتر آذر، علاوه بر مقام والایی که در پزشکی داشت، مردی ادیب و نکتهپرداز و خوشخط و خوشبیان بود.»۱۵
دکتر آذر شعر نیز میسرود. هنگامیکه مرحوم حبیب یغمایی، پس از عمل جراحی چشم خود، از نابینایی خود در شعر زیبای «نابینایی» شکوه کرد، دکتر آذر در شعری بدو پاسخ گفت که بهعنوان حسنختام، بخشی از شعر یغمایی و پاسخ دکتر آذر را در اینجا ذکر میکنیم.
یغمایی چنین سروده است:۱۶
دیـگـر آن آسمان نمیبینم خـرمـن کهکشان نمیبینم
دیـگـر آن آفـتـاب پـویا را از کـران تـا کران نمیبینم
شـفـقِ سـرخرنگ باختران افـق خـاوران نـمـیبـیـنم
دیـگر آن بر ستیغ کوه بلند ابـر را سـایـهبـان نمیبینم
دیـگـر آن مـاه آسـمانی را گر سپر، گر کمان نمیبینم
و دکتر آذر پاسخ داده است:۱۷
ای کـه از فـرط دیـدن مه و سال
دیـگـر آن آسـمـان نـمـیبـیـنی
تو که داری به دل دوصد خورشید
چـه غـم ار کـهـکـشان نمیبینی
غـم مـخور، زآنکه چو نکو نگری
زیـن نـدیـدن زیـان نـمـیبـیـنی
جـز گـروهـی فـریـبکـار و دغل
مـردمـی در مـیـان نـمـیبـیـنـی
از دکتر آذر، نوشتههایی نیز در مجلهی آینده و ماهنامهی یغما به زیور طبع آراسته گردیده است. برخی از نوشتههای دکتر آذر به قرار زیر است:
۱ـ «متن سخنرانی روز معلم»، مجلهی یغما، سال ۵، شمارهی ۸، صص ۳۶۱ـ۳۵۶، آبانماه ۱۳۳۱.
۲ـ «متن سخنرانی در بزرگداشت استاد علیمحمّد عامری، مجلهی یغما، سال ۲۸، شمارهی ۴، صص ۲۵۱ـ۲۵۳، تیرماه ۱۳۵۴.
۳ـ «یاد حبیب یغمایی»، مجلهی آینده، سال دهم، شمارهی ۸ ـ ۹، ص ۵۹۳، آبان و آذر ۱۳۶۹.
۴ـ «یادی از عامری، مینوی و فروزان»، مجلهی آینده، سال نهم، صص ۳۶۲ـ۵۱۸.
۵ـ «بهیاد اللهیار صالح»، مجلهی آینده، سال ۱۳، شمارهی ۶ و ۷، شهریور ۱۳۳۶.
۶ ـ همان، سال ۱۵، شمارهی ۲، ص ۶۹، فروردین و اردیبهشتماه ۱۳۶۸.
۷ـ «تیمورتاش»، مجلهی آینده، شمارهی ۶ ـ۹، ص ۴۶۷، ۱۳۶۸. ■
پینوشتها
۱ـ یغمایی، اقبال، وزیران علوم و معارف و فرهنگ ایران، صص ۴۳۸ـ۴۴۱، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۵.
۲ـ افشار، ایرج، «تازهها و پارههای ایرانشناسی»، ماهنامهی کلک، صص ۲۸۱ـ۲۸۲، شمارهی ۵۴، شهریور ۱۳۷۴.
۳ـ عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج ۱، صص
۳ـ۴، انتشارات گفتار، نشر علم، ۱۳۸۱.
۴ـ همان.
۵ـ ر. ک. به منبع ۱.
۶ ـ یغمایی، حبیب، خاطرات حبیب یغمایی بهکوشش ایرج افشار، صص
۱۱۵ـ۱۱۶، انتشارات طلایه، ۱۳۷۲.
۷ـ ر. ک. به منبع ۱.
۸ ـ مشیر، سیّدمرتضی، خاطراتی از اللهیار صالح، صص ۳۰ـ۳۱، انتشارات مهراندیش، ۱۳۸۲.
۹ـ بهزادی، علی، شبهخاطرات، ج ۲، ص ۱۹۴، انتشارات زرین، ۱۳۷۵.
۱۰ـ ر. ک. به منبع ۳.
۱۱ـ ر. ک. به منبع ۱.
۱۲ـ هدایتی، سیّدجواد، تاریخ پزشکی معاصر ایران، ص ۳۰۰، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی ایران، ۱۳۸۱.
۱۳ـ ر. ک. به منبع ۲.
۱۴ـ مجلهی نگین، شمارهی ۱۲۰، اردیبهشتماه ۱۳۵۴.
۱۵ـ مهدویدامغانی، احمد، حاصل اوقات، مجموعهای از مقالات استاد بهکوشش دکتر سیّدعلیمحمّد سجادی، ص ۵۱۹، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۸۱.
۱۶ـ یغما، جلد سی و دوم، یادنامهی حبیب یغمایی، بهکوشش ایرج افشار، با همکاری قدرتالله روشنی زعفرانلو، ص ۸۰۱، چاپخانهی محمّدحسن علمی، تهران، ۱۳۷۰.
۱۷ـ مجلهی یغما، سال سیام، شمارهی ۵، ص ۲۸۶، مرداد ۱۳۵۶.
۱۸ـ ر. ک. به منبع ۲.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0