یادداشت مهمان: ابراهیم شیری
نمانامه: از ارزشمندترین ثروت های هر انسان، به روابط سالم انسانی او می توان اشاره کرد. آنچه کیفیت زندگی یک شخص را نشان می دهد، راوبط سالم او در جنبه های مختلفی همچون عاطفی، کاری و اجتماعی می باشد.
از آنجا که انسان موجودی دارای خرد و منطق است و طبعی مدنی دارد، برای ادامه دادن به یک زندگی سالم نیازمند تعاملی سازنده و امن با دیگران است.
انسان متمدن که مدنی بودن او، جدا از قوه خرد و اندیشه باعث تمایز او با دیگر موجودات است، همواره در پی تعامل و ارتباط با افرادیست که می توانند برای رفع نیازهای او چاره ساز باشند.
با گسترش و پیشرفت علم و افزایش شهرنشینی، نیاز انسان به ارتباط با هم نوع بیشتر و بیشتر شد تا جایی که انسان برای آسایش و آرامش خود، داشتن ارتباطاتی سالم و امن را برای خود ضروری می دانست. ارتباطاتی که نه تنها برای رفع نیازهای مادی، بلکه فراتر از آن برای پوشش دادن به نیاز معنوی ارزشمند است. انسان همواره در پی تعامل با افرادی بوده که مانند او فکر کنند و یا دست کم به او حس خوبی دهند.
از آنجایی که در طول تاریخ شاهد افزایش و یا ترویج باورهای منفی، ترس از کمبود و فقدان و سو استفاده از منابع بوده ایم، نمی توان سو استفاده از باورها و روابط آدمی را توسط اغواگران انکار نمود. افراد اغواگر و سواستفاده گر در طول تاریخ، برای پیشبرد اهداف شان و بهره وری چه در قامت یک تاجر، حاکم و یا رئیس یک فرقه، نیاز به ابزار انسانی داشتند و شاید بهترین و موثرترین راه غلبه و یا مطیع کردن این ابزار کارآمد، غلبه بر ذهن و به تبع آن، غلبه بر ناخودآگاه و باور این افراد است.
بعدها که زیگموند فروید، روان انسان را بر اساس خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم بندی کرد، درک این نکته که بسیاری از تصمیمات انسان به ناخودآگاه که همچون کوهی از یخ زیر آب پنهان است، مرتبط می باشد، افراد سودجو را به سمتو سویی هدفمند برای غلبه بر ناخودآگاه سوق داد.
روانشناسانی همچون ویکتور فرانکل، جوزف مورفی و ویلیام جیمز، پیامدها و تجربیات زندگی انسان را انعکاسی از باور او می دانستند. در واقع باور یک انسان، تکرار یک اندیشه درباره یک اصل یا یک موضوع است. باورهای انسان پیرامون مسائلی در جامعه، درآمد و حتی سرنوشت، همگی حاصل تکراری ترین افکار ما وماهیت کانون توجه ما درباره همین موضوعات است.
پس می توان به این نکته پی برد که نفوذ به باور و ناخودآگاه ِ آدمی، به معنای در دست گرفتن کلید تصمیمات ِ آن شخص برای بهره وری از او در جهت امیال و خواسته های گوناگون است.
کتابی که به معرفی آن می پردازم با عنوان ” روانشناسی تاریک ” اثر مایکل پیس است.. مایکل پیس در آمریکا با انتشار آثاری متعدد همچون، روانشناسی عاطفی، روانشناسی رفتاری و سابلیمینال، تلاش داشته تا انسان متمدن جامعه امروز را با نکاتی مهم و حیاتی آشنا سازد و به او هشدار دهد که نفوذ به باور و ناخودآگاه از طریق تکنیک های متعدد سودجویان و بازی های روانی آنان، تا چه حد می تواند بر رفتار و کردار انسان و در ابعادی بزرگ تر یعنی جامعه تاثیر مخرب بگذارد.
این کتاب با این جمله آغاز می گردد ” به قدرتمندترین کتاب روانشناسی جهان خوش آمدید “.
به عقیده من این جمله درباره این کتاب، چندان هم دور از حقیقت نیست. چرا که مخاطب در سرفصل هایی مجزا که تکمیل کننده هم هستند، به روش های متعدد و طیف گوناگون انسان های سودجو، جامعه ستیز و ماکیاولیست آگاهی می یابد تا بتواند از حریم روانی خود در برابر آنان محافظت کند. حریمی که از ارزشمندترین سرمایه های انسان، یعنی روابط سالم او با دیگران، محافظت می کند.
در اولین فصل کتاب، نویسنده به سو استفاده پنهان عاطفی اشاره می کند. مایکل پیس بسیار هوشمندانه به پاشنه آشیل بسیاری از افراد جامعه اشاره می کند. تسلط کامل بر افکار و احساسات دیگران، معمولا با ظرافت خاصی انجام می شود و بسیاری افراد قربانی ندانستن و عدم آشنایی با CEM یا سو استفاده پنهان عاطفی می گردند.
اما پرسش اینجاست ؟ چرا پنهان ؟!
اساسا افراد اغواگر و سودجو همواره برای رسیدن به امیال شان از پنهان کاری بهره می برند و تلاش دارند که اهداف و ماهیت خودشان را مخفی نگه دارند و این مساله از آن جهت نگران کننده می شود که بسیاری از قربانیان ِ سو استفاده عاطفی، به دلیل پنهان کاری ِ سودجویان، از دستکاری عاطفی ِ خود بی اطلاع هستند.
در فصل اول کتاب زنجیره وار بودن و سیر تکاملی تکنیک CEM مرحله به مرحله شرح داده شود. به طور خلاصه جلب اعتماد توسط کاربر روانشناسی تاریک با رفتارهایی محبت آمیز و مثبت شروع می گردد و رفته رفته به بمباران عاطفی می رسد. در بمباران عاطفی که تکنیک اولیه اغواگران است، شخص قربانی بر سر دوراهی قرار می گیرد و توانایی تشخیص حقیقی بودن یا فیک بودن رفتار طرف مقابل را ندارد.
در این کتاب به مخاطب یادآوری می شود که تسلط بر عواطف به معنای تسلط بر دیگر جنبه های شخصیت و روان فرد است.
در این اثر به ترغیب اشاره می شود و تمایز میان مثبت بودن و منفی بودن ترغیب شرح داده می شود. به عنوان مثال ترغیب مثبت و آرامش دهنده چقدر می تواند جان انسانی را که در حال خودکشی است، نجات دهد. و یا ترغیب منفی و پنهان کردن خواسته های واقعی چقدر می تواند یک قربانی را تحت تاثیر اتفاقات و اقدامات هولناک قرار دهد.
نویسنده با آوردن مثال هایی در این تکنیک ها، شرح می دهد که افرادی برای قرض گرفتن پول چقدر می توانند، حرفه ای عمل کرده و حس دلسوزی و یا ایجاد حس گناه را در صورت عدم پذیرش از طرف قربانی، در او القا کنند.
فصل به فصل کتاب که پیش می رویم، متوجه این موضوع می شویم که با گسترش علم و تکنولوژی، تکنیک های اغوای عاطفی شستشوی مغزی هم به روز رسانی شده و چه شرکت ها و موسسات و رسانه هایی از این ترفندها برای فروش محصولاتشان و ترغیب مردم و ایجاد احساس نیاز در آنان استفاده کرده اند.
با افزایش و همه گیری علم و تکنولوژی، وسایل ارتباطی ِ سمعی و بصری و سابلیمینال هایی که پیام هایی پنهان در ناخودآگاه ِ آدمی هستند، همواره در خدمت ترغیب کنندگان بوده اند.
در دیگر فصل های این کتاب، به مفهوم NLP یا برنامه نویسی عصب زبانی و شکستن سد باورها اشاره شده است. اینکه چگونه تغییر معنای یک واقعیت در زندگی، چقدر در تغییر باور یک فرد نسبت به دنیای پیرامونش موثر بوده است. ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که افرادی مثبت از اِن اِل پی برای سلامت و روان جامعه تلاش کره اند. در رابطه با این موضوع می توان به تغییر اهرم رنج و لذت در اذهان مردم پرداخت که از طریق آن، رسیدن به موفقیت و تلاش را لذت نام گذاری کنیم و تنبلی و اهمال کاری را رنج !
در انتهای این کتاب مایکل پیس، با توصیف نکات و تکنیک هایی، پاشنه های آشیل باور و ناخودآگاه آدمی و مکانیزم ذهن، انتخاب را مخاطب داده است که آموزه های این کتاب را در جهتی به کار گیرد.در جهت مثبت یا منفی و یا صرفا هوشیاری و دفاع از خود و آگاه ساختن دیگران !
در این کتاب به سه گانه تاریک یا تثلیث نا مقدس اشاره شده است و سه عنصر تشکیا دهنده آن، ماکیاولیسم، جامعه ستیزی و خودشیفتگی به طور مجزا شرح داده شده و با بیان مثال هایی درباره اشخاصی مشهور که در طیف این سه ویژگی قرار دارند، اقدامات اجتماعی آنان را مورد تحلیل قرار داده است.
در جایی از کتاب بر طرح کلاه برداری پونزی اشاره شده است که چگونه یک شخص از خلاقیت خود در جهت تاریک و نادرست، برای جلب پول بیشتر و ایجاد سرمایه کلان برای خود سو استفاده می کنند.
روشی که پاتزی با ایجاد اعتماد و سودهی کاذب به مشتریانش به کار می برد، قربانیان را بر سر دوراهی اعتماد و عدم اعتماد قرار می دهد و قربانیان آنچه را که می بینند باور می کنند و سرانجام تن به خواسته او داده و در نهایت سرمایه خود را با ترفند این فرد سودجو از دست می دهند.
نویسنده با اصطلاح ضد هنرمند به اینگونه کاربران روانشناسی تاریک، این نکته را یاد آور می شود که خلاقیت آنان با وجود منفی بودن، چقدر منخصر به فرد و طبیعی جلوه می دهد و تشخیص را برای قربانیان سخت می کند.
در کل می توان گفت که این کتاب شرح جامعی همراه با مثال و گریز به تاریخ درباره ی آگاهی و جلوگیری از این تکنیک های سیاه ِ روانشناسی می باشد که دانستن آن مسولیت سنگینی را بر عهده مخاطب می گذارد.
مسولیتی همچون در دست داشتن آتش ! آتشی که می تواند نابودگر و ویرانگر و سوزاننده باشد و یا مدافع انسان و گرما بخش و روشنی دهنده !
این اثر مفید و کاربردی از مایکل پیس به ترجمه مترجم توانمند و با دانش کشور، سرکار خانم بیتا دارابی، در نشر سبزان منتشر گردیده است.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0