به قلم: پروفسور سیدحسن امین
چکیده: شیخ بهاءالدین عاملی معروف به شیخ بهایی از عالمان بزرگ جهان تشیع در عصر صفویان بود که در کودکی همراه پدرش از جبل عامل لبنان به ایران مهاجرت کرد. بزرگترین ویژگی او، جامعیت و ذوفنون بودن او در تمام علوم عقلی و نقلی و احاطهاش بر جمیع رشتههای معارف اسلامی بود. وی دارای آثاری در فقه، اصول، ریاضیات، نجوم، هیأت، حساب، معماری، مهندسی، عرفان، ادبیات، علوم غریبه و جز آنهاست و در تمام این رشتهها علاوه بر تالیف کتابها و رسالههای ارزشمند، به تربیت شاگردانی عالیقدر همچون ملّاصدرا، محمدتقی مجلسی و فیض کاشانی پرداخت.
درآمد: مسیر زندگی
شیخ بهایی، بهاءالدین محمد عاملی، متخلص به بهایی و معروف به شیخ بهایی فرزند شیخ عزّالدّین حسین بن عبدالصمد شمسالدین محمد حارثی جبل عاملی همدانی جبعی (بعلبک ۲۷ ذی حجهی ۹۵۳ – اصفهان ۱۲ شوال ۱۰۳۱ ق) دانشمند ذوفنون شیعی و شیخالاسلام عصر صفوی، نسب او به حارث بن عبدالله اعور همدانی (م ۶۵ق) از خواص اصحاب امام علی (ع) میرسد. شیخ بهایی در یک سالگی به همراه پدرش شیخ عزّالدّین (۹۱۸-۹۸۴ق) از بعلبک به جبل عامل – از مراکز معروف شیعه در شمال شهر صیدا – هجرت کرد. پدرش که در زمرهی شاگردان و اصحاب نزدیک شیخ زینالدین علی بن احمد عاملی معروف به شهید ثانی (شهادت ۹۶۶ق) در آمده بود، پس از شهادت استاد خویش صحنه را در جبل عامل بر خود تنگ دید و با شنیدن خبر استقرار دولت شیعی صفوی در ایران به دعوت شیخ علی منشار کرکی – شیخ الاسلام شهر اصفهان – به خیل علمای مهاجر جبل عامل به ایران پیوست و نزد شیخ علی منشار به اصفهان آمد و پس از سه سال اقامت در اصفهان، به توصیهی شیخ منشار کرکی از سوی تهماسب یکم نخست به مقام شیخالاسلامی سپس تصدّی شرعیات ممالک خراسان عموماً و شیخالاسلامی مشهد و دارالسلطنهی هرات خصوصاً منصوب شد و گویا در همان ایام رسالهیی در باب وسواس که تهماسب یکم بدان مبتلا بود، با عنوان العقد فی الوسوسه والطهاره نوشت. در فاصلهی هشت سال که پدر شیخ بهایی، در خراسان بود، شیخ بهایی در قزوین ماند و به تکمیل معلومات خود پرداخت. عاقبت پدرش از هرات به قزوین آمد و از شاهاسماعیل دوم اجازهی خروج از ایران را به قصد سفر حج گرفت و چون در بازگشت از این سفر در بحرین فوت کرد، شیخ بهایی بهجای او به منصب شیخالاسلام هرات منصوب شد، ولی به فاصلهی چند ماه پس از فوت استاد و پدر همسرش (شیخ زینالدین علی منشار عاملی)، بهجای او به منصب «شیخالاسلام اصفهان» رسید.
شیخ بهایی که نخست در سلطنت شاه اسماعیل دوم (حکومت ۹۸۴-۹۸۵ق) یا سلطان محمد خدابنده (حکومت ۹۸۵-۹۹۵ق) به شیخالاسلامی اصفهان رسیده بود، در سلطنت شاه عباس یکم (حکومت ۹۹۶-۱۰۳۸ق) از سمت شیخالاسلامی اصفهان استعفا کرد و به سیر و سفر پرداخت. مقصد نخستین او مکه و مدینه بود و از آنجا به عراق، حجاز، مصر، دمشق، حلب و بیتالمقدس رفت و سپس از راه تبریز، قزوین به ایران بازگشت و به اصفهان رفت و از آنجا با پای پیاده به همراه شاهعباس در ۱۰۰۸ق به زیارت مشهد مشرف شد و آنگاه به اصفهان بازآمد و عاقبت در آنجا در ۱۲ شوال ۱۰۳۰ق بدرود زندگی گفت و جنازهاش را پس از تشییعی بینظیر از آنجا به مشهد منتقل کردند و در جوار حرم حضرت رضا (ع) دفن کردند. اعتمادالدوله میرزا ابوطالب مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:
رفت چون «شیخ» ز دار فانی گشت ایوان جنانش مأوای
دوستی جست ز من تاریخش گفتمش: (شیخ بهاءالدین وای)
دیگری در فوت او گفته است: افسر (فضل) اوفتاد، بیسر و پا گشت (شرع) که برابر آن باید حرف اول کلمهی (فضل) و حرف اول و آخر کلمهی (شرع) ساقط شود، تا ارزش عددی حروف باقیماندهی این دو کلمه، یعنی حروف (ض.ل.ر) ماده تاریخ وفات شیخ بهایی (۱۰۳۰) را نشان میدهد.
استادان:
- پدرش عزالدین حسین عاملی (علوم ادبی و بلاغی، تفسیر، حدیث)۲
- پدر همسرش زینالدین علی منشار عاملی
- شیخ عبدالعالی کرکی (م ۹۹۳ق) فرزند محقق کرکی
- ملا عبدالله یزدی (م ۹۸۱ق) صاحب حاشیه معروف بر تهذیب المنطق تفتازانی (حکمت، کلام و بعضی از علوم منقول)
- ملا علی مذهّب (علوم ریاضی، هیئت و نجوم)
- ملا علی قائنی
- ملا افضل قاضی (علوم ریاضی)
- ملا محمدباقر بن زینالعابدین یزدی صاحب مطالع الانوار (هیئت) و عیون الحساب (ریاضی)
- شیخ احمد گچایی معروف به پیر احمد قزوینی
- ۱۰- معینالدین ابو محمد محمود دهدار شیرازی متخلص به عیانی (م ۱۰۱۶ق) مولف سرّالاسرار، حلّالرموز، سجنبل الاسماء، مفتاح الاستخراج در جفر، زبدهالالواح در جفر، جامعالفوائد در علم حروف (علوم غریبه)
- حکیم عمادالدین محمود (طب)
- محمد بن محمد بن محمد بن ابی اللطیف مقدس (حدیث اهل سنت)
مشایخ روایت:
مشایخ حدیث شیخ بهایی در مذهب امامیه پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی و میرداماد و در مذهب اهل سنت محمد بن محمد بن محمد مقدسی بودهاند. همچنین بسیاری از بزرگان امامیه از جمله ملاصدرا شیرازی از او اجازهی حدیث اخذ کردند که بعضی از آنها به خط خود شیخ بهایی موجود است و نمونهی آن راجع به محمد امین نامی مورخ ۱۰۱۴ق. در ذیل احوال شیخ بهایی به چاپ رسیده است.۱
زبان شیخ بهایی:
زبان شیخ بهایی، عربی بود و چون وی در هفت سالگی به ایران آمد، توانست زبان مادری فارسی را همچون زبان مادری از کودکی بیاموزد و از هفتسالگی تا ده سالگی که مقیم اصفهان بود، از آن به صورت زبان محاورهی معمول و معتاد خود استفاده کند. تا آنکه وقتی در ده سالگی از اصفهان به قزوین شد، در آن شهر، علاوه بر فارسی، زبان ترکی را نیز که زبان دوم محاورهی آن شهر بود، به خوبی بیاموزد. بنابراین شیخ بهایی در هر سه زبان عربی، فارسی و ترکی مسلط شد. چنانکه به عربی و فارسی به نظم و نثر آثار شیوایی از خود برجای گذاشته است و هم در کشکول اشعاری به زبان ترکی نقل کرده۲ که نشاندهندهی آشنایی کامل او با این زبان است.
مذهب و مشرب:
شیخ بهایی با وجود جامعیت در علوم و معارف اسلامی، در هیچ یک از شاخههای علمی «موسس» نظریهی تازهیی نبود و نوآوریهای او به حدّ مشابه و همعصرش مانند میرداماد و ملاصدرا نمیرسد. او در عین علاقهمندی به تصوف و عرفان، در سرتاسر عمر بهطور تمام وقت به تدریس فقه اشتغال داشته و معروف است که وقتی ملاصدرا از میرداماد برای انتخاب استاد، راهنمایی خواست، میرداماد به او گفت اگر طالب منقولی نزد شیخ بهایی رو و اگر طالب معقولی نزد میرفندرسکی رو و اگر خواهان هر دویی نزد من آی. با وجود این، شیخ بهایی اگر چه در حوزهی علمیهی اصفهان به تدریس فقه اختصاص داشته، اما در زمینههای مختلف علمی به مباحثه و تالیف و تصنیف اشتغال داشته و مشرب او تقریب بین شریعت و طریقت یا فقه و عرفان بوده است، چنانکه منظومهی نان و پنیر فارسی را با عبارتی به نشر عربی آغاز کرده و طیّ آن فقیهانی را که تصوف ندانند و صوفیانی را که فقه نشناسند، زندیق خوانده و کسی را که بین فقه و تصوف جمع کند، محقق و بر حق شناسانده و گفته است:
تمام عمر با اسلام در داد و ستد بودم کنون میمیرم واز من بت و زنار میماند۳
بلکه در منظومهی شیر و شکر، همهی علوم رسمی و متداول را علم مجازی خوانده و کتابهای علوم عقلی را یکانیکان مورد قدح قرار داده و گفته است:
ای کرده به علم مجازی خوی نشنیده ز علم حقیقی بوی
سررم به حکمت یونانی دل سر ز حکمت ایمانی
در علم رسوم گرو مانده نشکسته ز پای خود این کُنده
بر علم رسوم چو دل بستی بر اوجت اگر ببرد، پستی
یک درنگشود ز مفتاحش اشکال افزود ز ایضاحش
ز مقاصد آن مقصد نایاب ز مطالع آن طالع در خواب
راهی ننمود اشاراتش دل شاد نشد ز بشاراتش
محصول ندد محصل آن اجمال افزود مفصل آن
تا کی ز شفاش شفا طلبی و ز کاسهی زهر دوا طلبی۴
اگرچه در تشیّع شیخ بهایی با توجه به تعلق او و خانوادهاش به شیعیان جبل عامل و نیز تالیفات بسیارش در فقه و معارف شیعی و به خصوص قصیدهی معروف «وسیله الفوز و الامان» او در مدح امام زمان (عج) جای هیچگونه تردیدی نیست، بعضی از علمای اهل سنت، شیخ بهایی را که صحیح بخاری و مسلم را نزد محمد بن محمد لطیف مقدسی شافعی خوانده و از او اجازهی حدیث اخذ کرده و هم بر تفسیر زمخشری و تفسیر بیضاوی، حاشیه نوشته و به خصوص در مسافرتهای خود به قلمرو عثمانی ظاهراً بر اثر تقیه با اهل سنت مماشات میکرده است، سنّی مذهب توهم کردهاند. به خصوص که وی دیباچهی تفسیری را که اصلاً به نام شاهعباس اتحاف کرده بود، پس از آمدن به سوریه، بهنام سلطان مراد سوم، امپراطور عثمانی (حکومت ۹۸۲-۱۰۰۳ق) تغییر داد و به هنگام اقامت در حلب به مذهب امام شافعی عمل میکرد و به صحابه حرمت مینهاد و میگفت که در ایران بر اثر فشار پادشاهان صفوی به تشیع مجبور شده است.۵ اما تشیع او محرز و توسّل او به معصومان شیعه در آثار منظوم و منثور او بارز است. از جملهی آثار او صلوات مشهوری است که برای چهارده معصوم ساخت و با عبارت «اللهم صل و سلّم و زد و بارک علی صاحب الدعوه النبویه» شروع میشود و آن را خدّام بقاع متبرکه در مراسم اعیاد در آستان قدس رضوی و حضرت معصومه و مذکّران شیعه در دیگر مجالس مذهبی میخوانند. وی همچنین در مقم توسل به معصومان شیعه در منظومهی شیر و شکر اشعاری دارد که ابیاتی از آن عبارتند از:
یارب! به نبی و وصی و بتول یارب! به تقرب سبطین رسول
یارب! به عبادت زین عباد به زهادت باقر علم و رشاد
یارب! یارب! به حق صادق به حق موسی به حق ناطق
یارب! یارب! به رضا شه دین آن ثامن ضامن اهل یقین
یارب! به تقی و مقاماتش یارب! به نقی و کراماتش
یارب! به حسن شه بحر و بر به هدایت مهدی دینپرور
زین غم برهان که گرفتار است در دست هوی و هوس زار است۶
شیخ بهایی همچنین در بسیاری دیگر از آثار خود به صراحت به معصومان شیعه متوسل شده است و از جمله در غزل زیر پس از پیامبر اکرم از میان ازواج پیامبر تنها از حضرت خدیجه بهعنوان همسر آن حضرت و سپس از حضرت فاطمه (س) و دوازده امام شیعه چنین یاد کرده است:
الهی، الهی، به حق پیمبر الهی، الهی، به ساقی کوثر
الهی، الهی، به صدق خدیجه الهی، الهی، به زهرای اطهر
الهی، الهی، به سبطین احمد الهی به شبیر، الهی به شبر
الهی به عابد، الهی به باقر الهی به موسی، الهی به جعفر
الهی، الهی، به شاه خراسان خراسان چه باشد، به آن شاه کشور
شنیدم که میگفت زاری، غریبی طواف رضا چون شد او را میّسر
من اینجا غریب و تو شاه غریبان به حال غریب خود از لطف بنگر
الهی به حق تقی و به علمش الهی به حق نقی و به عسکر
الهی، الهی، به مهدی هادی که او مومنان راست هادی و رهبر
که بر حال زار بهایی نظر کن به حق امامان معصوم یک سر۷
شیخ بهایی علاقهی خاصی به تصوف و عرفان داشته و مطالبی بسیار در کشکول و شرح اربعین و دیگر آثار خود از ابنعربی، سهروردی، ابنفارض، مولوی، عطار، حافظ و دیگر بزرگان و مشایخ طریقت نقل کرده و به علمای ظاهر به نظم و نثر از جمله در موش و گربهی خود تاخته است. اما انتساب رسالهی مستقلی بهعنوان وحدت وجود که در ۱۳۲۸ق در قاهره چاپ شده و طی آن مولف از صوفیه تجلیل کرده و از تجارب عرفانی و روحانی خود سخن گفته است، به او جداً محل تردید است. شیخ بهایی ظاهراً در طول مسافرتها در کسوت درویشی و نه در زی علما حرکت میکرده است. وی احتمالاً به سلسلهی صوفیان نور بخشیه یا نعمهاللیه متعلق بوده است.۸
از نشانههای تعلق خاطر شیخ بهایی به سلسلهی نوربخشیه یا نعمهاللهیه یکی این است که چون این هر دو سلسله بنا به قول مشهور از طریق بایزید بسطامی به امام صادق (ع) متصل میشودو از جهت تاریخی به علت این که ولادت بایزید پس از وفات امام صادق (ع) بوده است، چنین اتصالی ممکن نیست، شیخ بهایی دست به تشبثاتی برای اثبات این معنی زده و مدعی شده است که در تاریخ اسلام دو بایزید داشتهایم،یکی بایزیداول که سقّای امام صادق بوده و دیگری بایزید دوم مشهور که از مشایخ صوفیه در قرن سوم بوده است.۹ شیخ بهایی به همین دلیل از سوی ملامحمدباقر مجلس و محمد بن سلیمان تنکابنی مورد انتقاد واقع شده است. اکثر منابع او را خلیفهی شیخ محمد موذن سبزواری قطب نوربخشی دانستهاند. باری شیخ بهایی در اربعین از ابن عربی به «شیخالعارفین» و در کشکول به «جمالالعارفین» تعبیر کرده است.
شیخ بهایی با آنکه حائز عالیترین مناصب رسمی روحانی در عصر خود یعنی شیخالاسلامی اصفهان بوده و مورد توجه مخصوص شاه عباس قرار داشته است، به عزلت و انزوا گرایش داشته و قرب پادشاهان را خوش نمیداشته است: چنان که در نان و حلوا گفته است:
نان و حلوا چیست؟ دانی ای پسر؟ قرب شاهان، زین قرب الحذر
میبرد هوش از سر و از دل قرار الفرار از قرب شاهان، الفرار
شیخ بهایی به نیکوکاری اهتمام تام داشت، از جمله خانهی شخصی مسکونی خود را به پرورشگاهی برای سکونت یتیمان و فقیران و بیوهزنان اختصاص داد.
اهمیت علمی:
اهمیت علمی شیخ بهایی در جامعیت و ذوفنونی اوست، ولی شهرت عمدی او علاوه بر فقه و اصول که فن اصلی او و موجب شهرت او به «شیخ» و انتصاب او به منصب «شیخ الاسلامی» است، به دلیل تبحّر او در دو زمینهی مهم علوم غریبه از یکسوی و مهندس و معماری از سوی دیگر است:
الف: فقه و اصول
- مهمترین کتاب فقهی شیخ بهایی مشرقالشمسین و اکسیر السعادتین (ساختهی ۱۰۱۵ق) در فقه استدلالی امامیه بر اساس کتاب و سنت است که شیخ بهایی تنها به نگارش باب طهارت آن توفیق یافته است. مقدمهی مشروح و تفصیلی این کتاب دربارهی تقسیم احادیث و معانی اصطلاحات علمالحدیث و ارائهی دلایل و وجوه جعل این اصطلاحات، به استقلال، از ارزش خاص برخوردار است.
- جامع عباسی که از اولین و معروفترین رسالههای علمیه به زبان فارسی است و مکرر به چاپ رسیده و بزرگان شیعه بر آن حاشیه زدهاند.
- حبلالمتین فی اِحکام اَحکام الدین (ساختهی ۱۰۰۷ق) در فقه که تا پایان باب صلوه نوشته و طی آن بالغ بر یک هزار روایت را به عنوان مستندات احکام فقه تجزیه و تحلیل کرده است و مقدمهیی در درایهالحدیث با نام الوجیزه بر آن نوشته است که بعدها به صورت تالیفی مستقل معروف شده است.
- الاثنا عشریات در فقه که نام پنج رسالهی فقهی است که هر کدام از آنها با عنوان الاثنا عشریه مشتمل بر چندین باب و هر باب منقسم بر دوازده حکم است و شیخ بهایی آنها را به تفاریق طی مدت سیزده سال (۱۰۱۲-۱۰۲۵ق) تالیف کرده است و مجموعهی آنها به الاثنا عشریات الخمس مشهور است.
- زبدهالاصول در اصول فقه که تا قبل از رواج کتابهای قوانین میرزای قمی و کفایه آخوند خراسانی، از کتابهای درسی حوزههای علمیه بود.
ب – علوم غریبه
شاید در میان حکیمان و عارفان مسلمان، هیچکس به اندازه شیخ بهایی به تبحّر و مهارت در زمینهی علوم غریبه مشهور نباشد. وی در کشکول، علوم را به دو بخش عمده تقسیم میکند: اول،علوم جلیه که همان دانشهای متداول عقلی و نقلی است و دوم، علوم خفیه که عبارتند از پنج علم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا، ریمیا که به صیغهی تخفیف (با استفاده از حرف اول هر یکاز این پنج رشته) «کلّه سر» خوانده میشود، و کتابی هم با این عنوان مورد استفادهی او بوده است. افزون بر این، فالنامهیی به شیخ بهایی منسوب است که استاد سیدعلینقی امین، آن را استنساخ و سپس تحریر و تهذیب کردهاند و آن فالنامه بعدها از سوی مرحوم محمد وجدانی (سردفتر اسنادرسمی تهران) چاپ شد. آن فالنامهی شیخ بهایی با فالگرفتنهی معمول از دیوان حافظ و یا مثنوی مولانا متفاوت است، یعنی در فالنامهی شیخ بهایی، به عوض اینکه «سرکتاب بگشایند» جویندهی فال باید انگشت خود را بر روی حرفی از حروف آن صفحه بگذارد، تا جواب خود را با محاسبهی حروف بعدی، بیابد. این امر در مورد اشعار حافظ نیز عیناً به انجام رسیده است. یعنی غزلیات حافظ، به صورت حروف ناپیوسته در صفحههای شطرنجی شکل نوشتهاند و جویندهی فال باید، چشم خود را ببندد و انگشت خود را روی آن صفحه بگذارد. بر حرفی که در آن خانه دست نهاده در نظر بگیرد و نُه نُه آنها را به ردیف بنویسد تا بیتی از غزل حافظ بهدست آید.
شیخ بهایی علیالتحقیق در علم اعداد و حروف و اوفاق نیز تخصص داشته است، چنانکه در چندین مورد برای ثبت تاریخ حوادث مختلف ماده تاریخهای مناسب ساخته و از جمله در کتاب جامع عباسی که به حقیقت به عنوان «رسالهی علمیه» برای شیعیان عصر صفوی تالیف شده است، با استفاده از تعمیهی زبر و بیّنات به حساب ابجد برای نام شاهعباس صفوی معمایی در تعبیر (خلّد الله ملکه) یافته و گفته است:
شاه عباس خسرو ایران تاجبخش شهان و شاهجهان
که چو این نام بر زبان رانند (خلّد اللّه ملکه) خوانند
بیّنات و زبر اگر دانی یابی این نکته را به آسانی
چنانکه باز تاریخ فتح ایروان بهدست عباس یکم را مطابق لفظ (شیخ بهاءالدین) = ۱۰۱۳ق و تاریخ جشن نوروز ۱۰۱۸ق را در دوازدهم محرم آن سال، مطابق (علی ببخشد) یافته است. باز در منبیع دیگر (از جمله کشکولِ کیمیا) از شیخ بهایی نقل کردهند که در آن روزگاران گذشته که راهها و طرق ارتباطات امروزین همچون پست و تلگراف، تلفن و فاکس و ایمیل وجود نداشت با استفاهد از این دستورالعمل ساده، میتوان بر احوال شخص غائب مطلع شد و آن این است که برابر ارزش عددی حروف ابجد، نام شخص غائب و نام مادر او را، با اسم روز هفتهای که محاسبه در آن روز انجام میشود، جمع کنند و حاصل جمع ارزش عددی آن سه اسم را، چهار – چهار طرح کنند. اگر عدد باقی مانده، ۴ (چهار) بود، این دلالت بر صحت و سلامت شخص غائب دارد. اگر عدد باقی مانده، ۳ (سه) بود، این دلالت بر بیماری و رنجوری آن شخص دارد. اگر عدد باقی مانده، ۲ (دو) بود، این دلالت بر مسافرت آن شخص به سفری دور و دراز دارد. اگر عدد باقی مانده، ۱ (یک) بود، دلالت بر زندانیبودن و تنها بودن او دارد.
ج- ریاضیات و نجوم و هیئت
خلاصهالحساب (عربی) تالیف ۱۰۰۵ق مشتمل بر یک مقدمه و ده باب و یک خاتمه که به عربی و فارسی شرح بسیار بر آن نوشته شده و جی.اچ.ال نسل من G.H.L.Nesselmann نیز در ۱۸۴۳م آن را به آلمانی ترجمه و منتشر کرده است. شیخ بهایی از ریاضیدانان عصر خود بود و علاوه بر تالیف خلاصهالحساب که تا چند نسل پیش در حوزههای اسلامی، عمدهترین کتاب درسی در علم ریاضی محسوب میشد و نیز کتاب بحرالحساب (عربی) که در خلاصهالحساب به آن ارجاع داده و رسالهی جبر و مقابله که نسخهیی از آن نزد سعید نفیسی موجود بوده، در کشکول هم مکرر مباحثی از علوم ریاضی ذکر کرده است و از جمله برای اثبات بطلان نظریه عدم تناهی ابعاد۱۰ به استدلالات ریاضی متوسل شده و باز در منظومهی شیر و شکر به قائلان برهان تناهی ابعاد چنین خطاب کرده است:
در سر ننهاده به جز بادت برهان تناهی ابعادت۱۱
تشریحالافلاک در علم هیئت و نجوم مشتمل بر یک مقدمه و پنج فصل و یک خاتمه که پس از خلاصهالحساب مهمترین کتاب درسی از بین تالیف شیخ بهایی در حوزههای علمیه بوده است و عدهای از دانشمندان بر آن شرح نوشتهاند. علاوه بر این کتاب، شیخ بهایی رسالههایی نیز در نجوم و هیئت اسطرلاب نوشته است که مخصوصاً برای تعیین سمت قبله محل استفاده قرار میگرفته است، از جمله: صحیفهی اسطرلاب، ملخّص فی الهیئه، تضاریس الارض، شرحِ شرحِ چغمینی، شرحِ شرحِ قاضی زادهی رومی، حبلالمتین و رسالهای مستقل در قبلهشناسی با عنوان تحفه اهل الایمان فی قبله عراق العجم و خراسان است که در آن نظریه محقق کرکی (شیخ الاسلام تهماسب اول) را که میپنداشت اهل عراق عجم و خراسان باید در موقع نماز ستارهی جدی را بینالکتفین قرار دهند و لذا به گمان آنکه محرابهای مساجد ایران، از قبله منحرف است، دستور تخریب محرابهای موجود و تجدید بنای آنها را (مایل به جنوب) داده بود، رد کرده است.۱۲
د- معماری و مهندسی:
آثار مهندسی، مسّاحی و معماری متعددی به شیخ بهایی منتسب است،اما طرح اغلب آنها را نمیتوان با قاطعیت به او نسبت داد. مهمترین و مشهورترین آنها که به «طومار شیخ بهایی» راجع به تقسیم آب زایندهرود به هفت قسمت برای محلات مختلف اصفهان و روستاهای مجاور مشهور است، به گزارش محمدباقر الفت که اصل طومار را دیده از آثار شیخ بهایی نیست، زیرا که در صدر تومار مذکور تاریخ تحریر آن سال ۹۲۳ق، یعنی سی سال پیش از تولد شیخ بهایی، ضبط شده است.۱۳ آثار معماری و مهندسی منتسب به شیخ بهایی که صحّت انتساب آنها نیز محل تردید نیست، عبارتند از:
تعیین سمت قبلهی مسجد شاهاصفهان به مقیاس چهل درجه انحراف غربی از نقطهی جنوب، ۲- طراحی نقشهی حصار نجف، ۳- طراحی و ساخت شاخص ظهر شرعی در مغرب مسجد شاه اصفهان، ۴- طراحی دیواری در صحن حرم امام علی (ع) در نجف به طوری که زوال شمس را در تمام ایام سال مشخص کند. اما آثار معماری و مهندسی که به نام شیخ بهایی معروف است و انتساب آنها محل تردید واقع شده است، عبارتند از:
- طرح ریزی کاریز نجفآباد اصفهان مشهور به قنات زرین کمر به طول نه فرهنگ، ۲- ساختن منارجنبان اصفهان، ۳- طراحی گلخن حمامی واقع در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعهی معروف به درب امام در اصفهان که خزینهی آن با حرارت یک شمع گرم میشده است، ۴- اختراع سفیدآب معروف به سفید آب شیخ.
ه- تالیفات متفرقه:
۱- کشکول: که آن را پس از مخلات در مصر تالیف کرده است و مطالب عرفانی و تاریخی و ادبی و حتی علمی و ریاضی بیشماری اغلب از علمای اهل سنت در آن گنجانیده است. چنانکه نخستین مطالبی که در این کتاب بدانها آغاز کرده است، نخست نقل قولی از التفسیر الکبیر امام فخر رازی و دیگری مطلبی به نقل از احیاءالعلوم ابوحامد غزالی است.۱۴
۲- مخلات: که آن را در جوانی تالیف کرده و به شرح آنچه در سرآغاز کشکول نوشته است، چیزهایی که دل خواهد و دیده را لذت دهد، بویژه از تفسیر و تأویل و اخبار و آثار و مواعظ بهترین اقوال را برگزیده و در آن گنجانیده است.۱۵ اما آنچه به عنوان مخلات در ۱۳۱۷ق در مصر منتشر شده و نشانهی تسنن مولف است، به احتمال قوی منحول است.
۳- الفوائد الصمدیه: معروف به صمدیه در دستور زبان عربی که شیخ بهایی آن را برای برادرش عبدالصمد تالیف کرده و از کتب درسی در شمار جامعالمقدمات است و بر رغم اختصار مشتمل بر آراء مختلف نُجات و مشتمل بر شواهد متعدد از قرآن و حدیث است و شروح متعددی بر آن نوشته شده است که مهمتر از همه شرح سید علیخان مدنی به نام الحدائق الندیه است.
و – آثار منثور ادبی فارسی:
مهمترین اثر منثور ادبی شیخ بهایی به فارسی پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. این رساله که از یک سو متاثر از موش و گربه منظوم عبید زاکانی و از سوی دیگر تاثیرگذار در رسالهی منثور جواهر العقول منسوب ملامحمدباقر مجلسی (چاپ ۱۳۲۴ق) است، چنین شروع میشود:
«آوردهاند که موشِ پُر هوشی سفید در گوشهیی قرار گرفته و از گوشهیی توشه تمتّع کرده؛ ناگاه گربهیی در کلبهی او درآمد. موش… آهی میکشید. گربه برآشفت و گفت: … از برای چه… سلام نکردی؟ موش… گفت: ای شهریار عالیمقدار…. از جواب عاجزم… گربه… گفت: ای نابکار! از من ستمی به تو رسیده… سلام کردن در کتابها نوشته شده سنت است و جواب سلام واجب. پس اگر تو سلام کنی، امر سنتی بهجا آورده باشی و مرا متعهد امر واجبی کردهیی زیرا که دیگر کسی در میان ما و تو نیست که جواب سلام گوید تا فرض کفایه بهجا آید. پس ای موش! در سلام صرفه تو را میشد. دیگر آنکه سبقت در سلام، ثواب عظیم دارد و خواستم که ثواب جهت تو حاصل شود…»۱۶
ز- آثار منظوم فارسی:
شیخ بهایی به پارسی اشعار بسیاری سروده است که اغلب آنها را در کشکول نقل کرده است. کلیات اشعار فارسی او شامل غزلیات، مثنویات (نان و حلوا، شیر و شکر، نان و پنیر)، قطعات، رباعیات، مستزاد و مخمس به همت استاد سعید نفیسی با مقدمهیی سودمند و تفصیلی در شرح حال شیخ بهایی در ۱۰۳ صفحه، نخست در ۱۳۱۶ ش و بعد از آن مکرر به چاپ رسیده است. با این همه نسخهی مزبور، از چند جهت ناقص است، اول اینکه شامل کلیهی اشعار فارسی او نیست، چنانکه تعداد ابیات مثنوی ملمّع نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز که به طور پراکنده در کشکول ضبط است و همچنین مثنوی طوطینامه بیشتر از متن مذکور در کلیات اشعار و آثار شیخ بهایی چاپ سعید نفیسی است، و ثانیاً اینکه اشعار عربی او را در بر ندارد و ثالثاً اینکه انتساب بعضی از اشعار فارسی که در این کلیات آمده است، به شیخ بهایی، جای تردید است. اشعار فارسی شیخ بهایی به جهت اینکه زبان فارسی، زبان مادری او نبوده است، از منظر فصاحت و بلاغت به پای آثار استادان بزرگ نظم فارسی نمیرسد، ولی هم از جهت ارزش پیام و محتوا و هم از جهت لحن صادقانه و خالی از ریا، در بین فارسیزبانان بسیار مطلوب واقع شده است و قسمت اعظم آنها مخصوصاً در نسلهای سابق سینه به سینه بین ایرانیان محفوظ مانده و در مجالس عمومی به وسیلهی سخنوران و مذکران و آوازخوانان به لحن خوش تکرار میشده است.
در اشعار فارسی شیخ بهایی، نوآوریهایی در سبک دیده میشود. از جمله، مثنوی شیر و شکر اولین منظومهیی است که در بحر متدارک (خَبب) به فارسی سروده شده است.
ح- آثار منظوم عربی:
اشعار عربی شیخ بهایی را نخستبار شیخ محمدرضا فرزند شیخ عاملی (م ۱۱۱۰) بینالدفتین جمع کرده است و بعدها به صورت کامل چاپ شده است. از میان اشعار عربی شیخ بهایی، مشهورترین آنها قصیدهیی با عنوان «وسیله الفوز و الامان فی مدح صابالزمان» در ۶۳ بیت است. وی همچنین ارجوزهای در وصف هرات (محل ماموریت پدرش) در جوانی به هنگام اقامت و تحصیل در قزوین و قصیدهیی دیگر در استقبال از اشعار پدرش و نیز قصیدهیی دیگر در رثای پدرش سروده است که همهی آنها موضوع اقتفاء دیگر شاعران ایرانی و عرب قرار گرفته است.
نمونهی شعر عربی شیخ بهایی ابیات زیر از قصیدهی وسیلهالفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان (عج) است.
خلیفه رب العالمین و ظلّه علی ساکنی الغبراء من کل دیار
اما الوری طود النهی منبع الهدی و صاحب سر اللّه فی هذه الدار
و من العقول العشر تبغی کمالها و لیس علیها فی التعلم من عار
ط- دیگر تالیفات شیخ بهایی
دیگر تالیفات شیخ بهایی عبارتند از: اثبات الانوار الالهیه، اسرار البلاغه، الاسطرلاب (عربی که به صفیحه یا الرساله الاسطرلاب نیز معروف است، الاسطرلاب (فارسی) معروف به تحفهی حاتمیه مشتمل بر هفتاد باب که به همین دلیل به هفتاد باب معروف است، بحرالحساب، التحفه فی تحدید الکُروزناً و مساحه، تضاریس الارض، تنبیهالغافلین، توضیح المقاصد، تهذیب البیان، جبر و مقابله، جواب ثلث مسائل عجیبه، جواب المسائل الشیخ صالح الجزایری، جواب المسائل المدنیات، جهه القبله، جوهر الفرد، حاشیهی اثنی عشریهی صاحب معالم (در صلوه)، حاشیهی ارشاد الاذهان، حاشیهی تشریحالافلاک، حاشیهی تفسیر بیضاوی، حاشیهی تکمله خفری، حاشیهی خلاصه الاقوال علامه (در رجال)، حاشیهی خلاصه الحساب، حاشیهی ذکرای شهید اول، حاشیهی رجال نجاشی، حاشیهی زبدهالاصول، حاشیهی شرح عضدی، حاشیهی فهرست شیخ منتخبالدین، حاشیهی قواعد شهیدیه، حاشیهی کشاف زمخشری، حاشیهی مختلف علامه، حاشیهی مطول، حاشیهی معالمالعلماء، حاشیهی من لایحضره الفقیه که به شرح من لایحضره الفقیه نیز معروف است، الحبل المتین فی احکام الدین، حدائق الصالحین فی شرح صحیفه سیدالساجدین (ع) شامل شرح بعضی از ادعیهی صحیفهی سجادیه که قسمتی از آنها به صورت رسالههای مستقل است، حقایقالصالحین، الحدیقه الهلالیه (شرح دعای هلال)، حلّ الحروف القرآن، حواشی اثنی عشریه، حواشی تشری الافلاک، حواشی زبدهالاصول، حواشی شرح التذکره، حواشی قواعد شهیدیه، حواشی کشاف زمخشری، حواشی مختلف علامه، درایه الحدیث، رساله اثنی عشریه، رساله احکام سجود التلاوه، رساله فی استحباب السوره فی الرد علی بعض معاصریه، رساله فی ان انوار سائر الکواکب مستفاده من الشمس، رساله فی حل اشکالی عطارد و القمر، رساله فی ذبایح اهل الکتاب، رساله فی الزکوه عجیبه، رساله فی الصوم عجیبه (الرساله الصومیه) ، رساله فی قصر الصلوه فی الاماکن الاربعه، رساله فی معرفه القبله، رساله فی المواریث، رساله فی نسبه اعظم الجبال الی قطر الارض، شرح الاربعین یا الاربعون حدیثا، شرح دعای صباح صحیفهی سجادیه، شرح شرح چغمینی قاضیزادهی رومی، شرح الفرائض النصیریه خواجه نصیر طوسی، الصراط المستقیم، العروه الوثقی (تفسیر سورهی حمد، عین الحیات (تفسیر)، مفتاح الفلاح (در ادعیهی شبنهروزی)، ملخص الهیئه، الوجیزه فی الدرایه.
شاگردان
معتبرترین شاگردان شیخ بهایی عبارتند از:
- صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا (م ۹۷۹ – ۱۰۵۰ق)
- ملامحسن فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ق)
- محمدتقی مجلسی (م ۱۰۷۰ق) معروف به مجلسی اول
صاحب لوامع صاحبقرانی، چنانکه فرزند او محمدباقر مجلسی در رسالهی ثلاث مسائل بعد از آنکه مطالبی چند از قول پدر خود از شیخ بهایی نقل میکند، مینویسد: «بسیاری از علمای دین… مانند شیخ بهاءالدین محمد عاملی که کتب او مشحون است به تحقیقات صوفیه و والد مرحوم حقیر از جناب شیخ بهاءالدین علیهالرحمه تعلیم ذکر و فکر گرفته بودند و هر سال یک اربعین میگرفتند و جمع کثیر از تابعان شریعت مقدسه را موافق قانون شرع به ریاضت وا میداشت… پس از این شواهد… باید که بر شما ظاهر باشد که این سلسلهی عالیه را… با سایر سلسلههای صوفیه که سالک مسالک اهل ضلالاند، ربطی نیست.»۱۷
- سیدحسین بن سید صدر کرکی عاملی معروف به مجتهد کرکی (م ۱۰۷۶ق) که نزدیک چهل سال ملازم او بوده است.
- سید ماجد بحرانی (م ۱۰۹۷ق) محشی اثنی عشریات خمس تالیف شیخ بهایی.
- شیخ جواد بن سعید بغدادی کاظمینی معروف به فاضل جواد، شارح زبدهالاصول و خلاصه الحساب.
- ملاحسن علی شوشتری (م ۱۰۹۹ق)
- ملا خلیل بن غازی قزوینی (م ۱۰۸۹ق)
- شیخ زینالدین بن محمد نوادهی شهید ثانی (م ۱۰۳۰ق)
- ۱۰- ملاصالح مازندرانی (م ۱۰۸۱ق) شارح اصول کافی
- ۱۱- علی بن سلیمان بحرانی (م ۱۰۶۴ق) معروف به امام الحدیث
- ۱۲- رفیعالدین محمد نائینی (م ۱۰۹۹ق) معروف به میرزا رفیعا
- ۱۳- مولا محمد شریف بن شمسالدین محمد رویدشتی اصفهانی (م ۱۰۸۷ق)
- ۱۴- سید احمد بن زینالعابدین علوی مولف مفتاح الشفا در شرح الهیات شفا که به فساد صوفیه فتوی داده است.۱۸
- ۱۵- شیخ محمد بن علی عاملی تنبینی
- ۱۶- شیخ علی بن محمود عاملی
- شیخ نظامالدین بن حسین ساوجی که بابهای بیستگانهی جامع عباسی را پس از مرگ شیخ بهایی به فرمان شاه عباس به امام رسانید.
- ۱۸- مظفرالدین علی، صاحب رسالهی شرح حال شیخ بهایی
- ۱۹- شیخ محمود بن حسامالدین جزایری
- ۲۰- سلیمان بن علی بن راشد بحرانی شاخوری
- ۲۱- شیخ علی بن نصرالله محشی روضه البهیه
- ۲۲- شمس الدین محمد بن علی خاتون عاملی بن ابن خاتون (م ۱۰۲۹ق) شارح اربعین شیخ بهایی
- ۲۳- شیخ عزّالدین ابو عبدالله بن حیدر بن قمر حسینی کرکی عاملی معروف به مجتهد مفتی اصفهان (م ۱۰۷۶ق)
- شیخ حسامالدین محمود بن درویش علی
- ۲۵- شیخ علینقی کمرهای (م ۱۰۶۰ق)
- شیخ عبداللطیف بن علی بن احمد بن ابی جامع عاملی، شارح تهذیب الاحکام
- ۲۷- ابوطالب تبریزی
- ۲۸- امیر محمد قاسم بن امیر محمد طباطبایی کوهپایهای (قهپائی)
- ۲۹- نجیبالدین علی بن شمسالدین محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن جمالالدین بن عیسی شامی عاملی جبلی جبعی.
- خلیل بن محمد اشرف قاینی اصفهانی ساکن قزوین
- ۳۱- محمدباقر بن محمد مومن خراسانی سبزواری معروف به محقق (م ۱۰۹۰ق)
- یحیی لاهیجی
- ۳۳- محمدامین قاری، شارح خلاصه الحساب
- ۳۴- بهاءالدین محمد عاملی صغیر
- ۳۵- شمسالدین علی بن محمد حسینی خلخالی شارح تشریح الافلاک
شخصیتهای افسانهای و غرائب احوال
پیرامون احوال و کرامات و خوارق عادات شیخ بهایی قصهها و داستانهای بسیاری از دیرباز بر سر زبانها بوده است که بعضی از آنها به کتابها و منابع مکتوب نیز راه یافته است که باور نکردنیترین آنها قصهی اژدها شدن پایافزار شیخ بهایی در حضور سفیر عثمانی در اصفهان یا مصون ماندن کشور از وبا بر اثر دفن سنگی به دست شیخ بهایی در خاک ایران است. با آنکه کتابهای دینی و عرفانی در شرح احوال انبیا و اولیا و عرفا و مخصوصاً کتابهایی که با عنوانهای عام، دلایل النبوه، شواهد النبوه، دلائل الامامه در حق معصومان یا با عنوان فضائل، مناقب و مقامات در حق مشایخ طریقت نوشته شده است. مشحون از این نوع خوارق عادات است، اما در خصوص ظهور این کرامات با این اوصاف از شخص شیخ بهایی، باید بسیار تردید کرد. باز اینکه در اغلب منابع،طول اسفار شیخ بهایی را مدت سی سال نوشتهاند، اغراق محض است و همچنین سفر او به سراندیب که در بسیاری از منابع۱۹ آمده است، به افسانه شبیه است و دلیل تاریخی بر آن درست نیست.
هنر داستاننویسی و کتاب گربه و موش:
در ادب کهن فارسی، داستانپردازی تمثیلی و نقل حکایات از زبان حیوانات برای اخذ نتیجهی اخلاقی پیشینهیی دیرینه دارد. شیخ بهایی نیز به نظم و نثر، حکایاتی با نیروی تخیل خود ساخته که مهمترین آنها داستان گربه و موش (یا موش و گربه) است که نام کامل آن (پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش) است.
شیخ بهایی در گربه و موش منثور خود – همچون موش و گربهی منظوم عبید زاکانی – طنزگونه به انتقادات تند و تلخ اجتماعی و نظریهپردازی اجتماعی و پندآموزی اخلاقی پرداخته است. وی در یک فصل موش را نماد «نفس اماره» انسان و «گربه» را نماد «نیروی تخیل» و در فصلی دیگر در غوغای صوفیستیزی فقیهان عصر صفوی، موش را شبیه «صوفی» و گربه را شبیه «فقیه» تصویر کرده است.
داستان گربه و موش شیخ بهایی مکرر همراه مجموعهی آثار او (همچون چاپ کلیات شیخ بهایی به دست سعید نفیسی) و گاهی به صورت مستقل و جداگانه به چاپ رسیده که نمونهی اخیر آن چاپ کتابفروشی اسلامیه در ۱۳۴۳ ش (به قطع جیبی) است.
پینوشتها
۱- ریحانهالادب، ج۳، ص ۳۰۲
۲- کشکول، ج ۹، ص ۵۹
۳- کشکول، ج ۱، ص ۲۱۴
۴- کلیات اشعار، صص ۱۳۸-۱۳۹
۵- ایرانیکا، ج ۳، ص ۴۳۰
۶- کلیات اشعار، ص ۱۳۷
۷- کلیات اشعار، ص ۱۱۰-۱۱۱
۸- طرائق، ج ۱، ص ۱۸۳ و ج ۲، ص ۳۲۲
۹- کشکول، ص ۵۵
۱۰- کشکول، ج ۲، صص ۲۰۴-۲۰۵ و ۲۵۳
۱۱- کلیات اشعار، ص ۱۳۹
۱۲- زندگانی سردار کابلی، ص ۱۴۵
۱۳- سعید نفیسی، ص ۴۹
۱۴- کشکول، ص ۵-۶
۱۵- کشکول، ص ۳
۱۶- کلیات اشعار و آثار، صص ۱۷۶-۱۷۷
۱۷- جعفریان، ۱۳۶۹ ش، صص ۱۲۳-۱۲۵
۱۸- جعفریان، همانجا، ص ۱۰۵
۱۹- از جمله ریحانهالادب، ج ۳، ص ۳۰۳
منابع
آتشکده آذر، لطفعلی آذربیگدلی، ۱۷۰-۱۷۴
«آثار شیخ بهایی»، کاظم مدیر شانهچی، نشریه فرهنگ خراسان، سال ۴، ش ۴، ۴۳-۴۵
آثار ملی اصفهان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، ۲۲۲-۲۲۳، ۳۹۷، ۴۰۷، ۴۶۷، ۴۷۱
«آرامگاه شیخ بهایی» محمدحسن رضوان، نامهی آستان قدس، س ۱، ش ۱۱، ۵۵-۵۹
اثنی عشر رساله للمعلم الثالث، میرداماد، ۲-۳
اسناد و نامههای تاریخی دوره صفویه، ذبیحالله ثابتیان، ۳۵۶-۳۶۰
اعیانالشیعه، محسن امین عاملی، ۴/۳۶۹، ۸/۳۶۹، ۹/۲۳۴-۲۴۶، ۱۱/۲۷۲-۲۷۹، ۲۸۳
الاثنا عشریه، حرّ عاملی، ۱۶، ۳۴، ۵۳، الاعلام، خیرالدین زرکِلی، ۵/۱۰۲
الانوار النعمانیه، سید نعمتالله جزایری، ۱/۹۴، ۱۲۴۹۳-۱۲۵
الحایق الندیه، سید علی خان مدنی، ۲-۳
الحدیقه الهلالیه، بهاءالدین عاملی، ۸۳، ۹۳، ۹۴، ۱۲۸، ۱۳۰، ۱۳۱، ۱۳۳، ۱۵۰، ۱۵۲، ۱۵۶
الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ۱/۲۳۷-۳۹، ۵۱۹، ۴/۱۸۶-۱۸۷- ۲۰۰، ۵۰۹، ۶/۳۹، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۸۹، ۷/۲۲۴- ۲۲۵، ۱۳/ ۲۲۷-۲۳۴، ۲۶۲-۲۶۳،۱۵، ۳۷۸، ۱۶/۳۷۳-۳۷۴، ۱۷/۲۰۷-۲۰۸، ۲۹۲، ۱۸/۳۳۴-۳۳۶، ۲۰/۲۳۲-۲۳۳، ۲۲/۱۶۲، ۲۳/۲۵، ۲۴/۲۸-۳۳
الروضه النضره فی علما القرن الخاوی عشره، آقابزرگ تهرانی، ۷۵، ۸۵-۸۷
العروهالوثقی (تفسیر) بهاءالدین عاملی، ۴۲-۴۳، ۱۱۱-۱۵۱
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، عبدالحسین امینی، ۱۱/۲۱۸-۲۲۴، ۲۴۴-۲۴۹، ۲۵۰-۲۵۴، ۲۶۲، ۲۶۳-۲۶۴، ۲۶۷-۲۶۹، ۲۷۰-۲۷۱، ۲۷۳-۲۷۹، ۲۸۳-۲۸۴، ۳۴۹
الکنی و الالقاب، شیخ عباس قمی، ۲/۹۷۹۰
الهجره العاملیه الی ایران فی العصر الصفوی، جعفر مهاجر، ۹۵، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۶، ۱۷۰-۱۷۱
امل الآمل، محمد بن حسن حرّ عاملی، ۱/۵۸، ۷۸، ۹۳، ۱۵۵-۱۵۹
بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ۱۰۴/۱، ۱۴، ۲۰، ۲۴، ۲۷، ۳۴، ۴۷، ۲۰۸، ۲۱۱؛ ۱۰۵/۱۸۹- ۱۹۰؛ ۱۶۰/۱۴۶-۱۵۱؛ ۱۰۷/۲۳-۲۴، ۱۷۱
بحیره، فزونی استرآبادی، صفحات متعدد
«بهاء الدین العاملی کا ایک غیر معروف رساله (الرساله الصومیه)»، علوم اسلامیه، سال ۲، ش ۲، ۱۲۳-۱۲۸
تاریخ ادب اللغه العربیه، جرجی زیدان، ۲/۳۴۶
تاریخ ادبیات عرب، کارل بروکلمان، ۲/۵۹۶، ۵۹۵
تاریخ اصفهان، جلال همایی، ۱/۱۷
تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاهصفی، حسن بن مرتضی استرآباید، ۱۳۵، ۲۱۷
تاریخ عالمآرای عباسی، اسکندر بیک منشی، ۱/۱۵۵ – ۱۶۸، ۵۶۸، ۲/۶۱۰-۶۱۲،۷۶۱، ۹۶۷-۹۶۸
تاریخ عباسی، جلالالدین منجم یزدی، ۱۰۹، ۲۶۸، ۳۰۱، ۳۲۵، ۳۴۷، ۳۶۰
تاریخ منتظم ناصری، محمد حسن اعتمادالسلطنه، ۲/۹۵
تحفهالاخیار، محمد طاهر قمی، ۳۷۲
تذکره روز روشن، محمد مظفر صبا ۲۱-۱۲۲
تذکره مدینهالادب، محمدعلی عبرت نائینی، ۱/۴۹۷-۵۰۳، ۳/۲۱۶
تذکرهی نتایجالافکار، محمد قدرت کوپاموی، ۱۰۳-۱۰۵
تذکرهی نصرآبادی، محمدطاهر نصرآبادی ۱۵۰-۱۵۱
تراث العرب العلمی فی الریاضیات و الفلک، قدری حافظ طوقان، ۷۵، ۸۲، ۴۷۴
«تسامحات ادبی» (سبک شاعری شیخ بهایی)، غلامرضا کیوان سمیعی، یادگار، سال ۲، ش ۲، (مهر ۱۳۲۴)، ۴۴-۵۶
تعلیقه امل الامل، عبدالله افندی اصفهانی، ۷/۷۰، ۲۵۲
تکمله اکمال الاکمال فی الانساب، ابن صابونی، ۱۳
تنبیهات، محمدقاسم بن مظفر منجم، ۲۲۳
تنقیح المقال، عبدالله مامقانی، ۳/۱۰۳، ۱۰۷-۱۰۸
جامعالروات، محمد بن علی اردبیلی، ۲/۱۰۰
جامع عباسی، بهاءالدین عاملی، ۹۶
خاتمه مستدرک، میرزا حسین نوری، ۲/۲۰۵، ۲۲۳، ۲۲۹-۲۳۲، ۲۵۲، ۳/۴۱۷-۴۱۸، ۴۸۱-۴۸۲
خزائن، احمد نراقی، ۱۳۱
خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، محمد امین محبی دمشقی حنفی، ۳/۴۴۰-۴۴۴، ۴۵۴-۴۵۵
«چهرهی شیخ بهایی و میرقندرسکی»، آرتور اپهام پوپ، معارف اسلامی، ش ۱۲ (فروردین ۱۳۵۰)، ۷۳-۷۵
«دو نکته مربوط به شرح حال شیخ بهایی»، ابراهیم برهان آزاد، یغما، سال ۱۳، ش ۳، (خرداد ۱۳۳۹)، ۱۴۳-۱۴۴
دین و سیاست در دورهی صفوی، رسول جعفریان، ۲۶۶
دین و مذهب در عصر صفوی، مریم میراحمدی، ۵۴
دیوان رضا موسوی هندی، به کوشش موسی موسوی، ۲۰-۲۲
راهنمای خراسان، علی شریعتی، ۱۳۴
روایح النسمات، محمدحسن میرجهانی، ۵۶، ۴۶۳
روضات الجنات، محمدباقر خوانسای، ۵۳۲-۵۴۰
روضهالمتقین، محمدتقی مجلسی، ۱۴/۴۳۵
«رویارویی فقیهان و صوفیان در عصر صفوی»، رسول جعفریان، کیهان اندیشه، ش ۳۳ (آذر و دی ۱۳۶۹)، ۱۰۱-۱۲۷
ریاضالسالکین (شرح صحیفهی سجادیه)، سید علی خان مدنی، ۱/۴۴-۴۵؛ ۵/۵۰۴-۵۰۷، ۵۱۴-۵۱۵، ۵۱۷-۵۱۸، ۵۲۰-۵۲۱، ۵۲۷-۵۲۹، ۵۳۲
ریاضالعارفین، رضا قلیهدایت، ۵۸-۶۴
ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، عبدالله افندی اصفهانی، ۲/۱۱۰، ۱۱۹-۱۲۰؛ ۵/۹۴-۹۷
ریحانهالادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ۳/۳۰۱-۳۲۰
ریحانه الالبا و زهره الحیات الدنیا، احمد بن محمد خفاجی ۱۰۳-۱۰۷
زندگانی سردار کابلی، کیوان سمیعی، تهران، زوار، ۱۳۶۴
زندگانی شاه عباس اول، نصرالله فلسفی، ۲/۳۷۶، ۴۶۳، ۵۲۴، ۵۳۷، ۵۶۳، ۵۷۴، ۶۷۵، ۷۳۲؛ ۳/۸۵۹-۸۶۰، ۸۶۳-۸۶۴
سفرنامه، جان شاردن، ترجمهی اقبال یغمایی، ۴/۱۵۱۸
سفینهالبحار، شیخ عباس قمی، ۲/۵۸
سفینهالشعرا، سلیمان فهیم عثمانی، ۲۳۸-۳۴۰
سلافه العصر، سیدعلیخان مدنی، ۲۵۹-۲۹۶،۲۸۹-۳۰۲، ۴۷۸-۴۷۹
«سواد کتابت حضرت میرزا ابراهیم همدانی به حضرت شیخ بهاءالدین محمد»، ابراهیم بن حسین همدانی، ارمغان، سال ۷، ش۱، (فروردین ۱۳۰۵)، ۱۱-۱۹
«سه رباعی از شیخ بهایی با یادداشتهایی به خط و امضا و مهر او» احمد گلچین معانی، گوهر، سال ۲ (۱۳۵۳)، ۷۰۱-۷۰۳
سیمایی از شیخ بهایی در آئینهی اعصار، محمد قصری، ۱۸۱-۱۸۹
«شرح احوال و ذکر آثار و نقل افکار شیخ بهایی»، محسن جهانگیری، فلسفه (ضمیمهی مجلهی ادبیات دانشگاه تهران)، ش ۱ (بهار ۱۳۵۵)، ۶۱-۹۲
شیخ بهایی، زاهد سیاستمدار و دانشمند ذیفنون، محمود مهدیپور، تمام صفحات
«شیخ بهایی»، نامهی آستان قدس، سال ۲، ش ۳، ۵۲-۵۶، ش ۴، ۳۷-۴۲، ش۵، ۶۸-۷۲، ش ۶، ۴۶-۵۳
«شیخ بهایی»، محمد طاهری شهاب، سالنامهی دنیا، س ۱۷، ۲۷۱-۲۷۳
«شیخ بهایی عاملی»، احمد نیکوهمت، شایسته، ۲۷ خرداد، ۳ تیر، ۱۰ تیر، ۱۷ تیر، ۲۴ تیر ۱۳۶۵
«شیخ بهایی و کشکول او» استوارت دوین (ترجمهی حسین معصومی همدانی)، نشر دانش، سال ۱۱، ش ۳، (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰)، ۴۶-۴۷
عرفان و ادب در عصر صفوی، احمد تمیمداری، ۷۰
طبقات اعلام الشیعه، آقابزرگ تهران، ۱۶۳
طبقات الشافعیه الکبری، عبدالوهاب سبکی، ۸/۵۶-۵۹
طرایق الحقایق، معصوم علیشاه نایبالصدر، ۱/۱۸۳-۱۹۷، ۲۰۳، ۲۲۸؛ ۲/۲۵۲، ۳۲۲؛ ۳/۲۱۵
ظرایل المقال فی طبقات الرجال، علی اصغر بن محمد شفیع جاپلقی بروجردی، ۲/۳۹۳
فلاسفهی شیعه، عبدالله نعمه (ترجمهی جعفر غضبان) ۵۵-۵۶، ۳۴۹-۳۵۶
فهرست نسخههای خطی فارسی، احمد منادی، ۲/۱۷۲۶
فهرست نسخههای خطی کتابخانهی عمومی آیتالله مرعشی نجفی، احمد حسینی، ۸/۶۱
فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ۲/۵۱۰
قاموس الاعلام، شمسالدین سامی، ۲/۱۴۱۱
قصصالخاقانی، ولی قلی شاملو، ۱/۱۸۳-۱۸۴
قصصالعلما، محمد بن سلیمان تنکابنی، ۲۳۷-۲۴۵
کتاب دایرهالمعارف، بطرس بستانی، ۱۱/۴۶۲-۴۶۳
کشفالاسرار من وجه الاستار، علینقی امین، خطی
کشکول، بهاء الدین عاملی، ۱/۹، ۱۳-۱۴، ۲۸-۲۹، ۴۶-۴۷، ۵۳-۵۵، ۵۸، ۷۰، ۱۱۵، ۱۳۱-۱۳۴، ۱۴۷، ۱۴۹، ۱۶۶، ۱۷۹-۱۸۱، ۱۸۹-۱۹۴، ۲۱۰-۲۱۶، ۲۲۱-۲۲۲، ۲۲۵، ۲۲۸، ۲۳۰-۲۳۴، ۲۳۶، ۲۴۲-۲۴۴، ۲۶۶-۲۷۱، ۲۷۶-۲۷۷؛ ۲/۷- ۸، ۳۳، ۱۲۰، ۲۰۰-۲۰۱، ۲۰۴-۲۰۵، ۲۵۳، ۲۹۸-۲۹۹، ۳۳۵، ۳۴۹؛ ۳/۵۶، ۱۷۳، ۲۲۲-۲۲۵، ۲۵۵، ۲۶۱، ۳۲۱، ۴۰۹، ۴۱۱، ۴۳۳-۴۳۴، ۴۳۷
«کفارهی روزهای که خوردم رمضان» (شرح از جامی، شیخ بهایی و امیری لاهیجی)، ابراهیم دیباجی، وحید، سال ۴ (۶/۱۳۴۵)، ۳۳۷-۳۴۱
کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهایی، بهاءالدین عاملی، چاپ سعید نفیسی، تمام صفحات
گلزار معرفت، حسین آزاد، ۴۳، ۴۶، ۶۶، ۹۰، ۱۱۸، ۱۴۲، ۲۰۰
«کنگرهی بزرگداشت شیخ بهایی در دمشق»، کیهان فرهنگی، سال ۳ (۱۳۶۵)، ش ۵، ۴۲-۴۳
گنجینهی آثار تاریخی اصفهان، لطفالله هنرفر، ۴۵۵
لولوالبحرین، یوسف بحرانی، ۱۶، ۱۹- ۲۰، ۲۶، ۲۷، ۴۳۴-۴۳۵
لوامع صاحبقرانی، محمدتقی مجلس، ۱/۱۴؛ ۴/۳۰۳-۳۰۴
مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ۳/۴۱۷-۴۲۱
مشرقالشمسین و اکسیر السعادتین، بهاءالدین عاملی، ۲۴، ۳۵
معجمالمطبوعات العربیه و المعربه، یوسف الیان سرکیس، ۲/۱۲۶۲
مفتاح الفلاح، بهاءالدین عاملی، ۷۷۷-۸۰۰
«مقدمه» شرح صلوات محییالدین عربی، سیدعلینقی امین، ۱۵
مکارمالآثار، محمدعلی حبیبآبادی، ۳/۸۲۲
ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری، رضا قلی هدایت در تاریخ روضه الصفا، ۸/۵۷۸
منتخب التواریخ، حاج ملاهاشم محدّث خراسانی، ۴۶۰-۴۶۲
«موش و گربه مجلسی» مجتبی مینوی، یغما، سال ۸، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۴)، ۴۹-۵۵
نجوم السماء فی تراجم العلما، محمدعلی کشمیری، ۳۲-۳۳
نزههالجلیس، عباس موسوی حسینی، ۱/۳۷۱-۳۸۲، ۳۹۳
نفحهالریحانه، محمدامین محبی، ۲/۲۹۲
نقدالرجال، مصطفی تفرشی، ۳۰۳
یادداشتهای مینوی، مجتبی مینوی، ۱/۱۳۱-۱۳۲
منابع لاتین
دایرهالمعارف اسلام (چاپ دوم)
S.A. Arjomand, “Religious Extremists (Ghuluww), fofism and Sunnism in Safavid Iran : ۱۵۰۱-۱۷۲۲″, Journal of Asian History, 15, 1981, pp. 16,25-27 ;
A. Bausani, in Proceedings of the Ninth Congress of the UEAL, Leiden, 1981, pp. 23 ff; Browne, E.G. , A History of the Persian Literature in Modern Times : 1500-1924, VoLIV, Cambridge, 1924, pp. 253, 364, 407, 726-28 ;
Encyclopaedia Iranica, s.v. “Baha al-Din Ameli” (by E.Kohlberg), voLIH, pp.429-430 .
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0