به قلم: غزل قربانپور
نمانامه: داستانهای ترسناک از دیرباز در تمام فرهنگها و سرزمین ها نقل می شده اند. چرا که ژانر وحشت نوعی از هیجان و سرگرمی را برای مخاطب را ایجاد می کرد که جایگزین ناپذیر است. فلذا این ژانر در همه حوزه ها مخاطب خود را دارد. خواه کتاب، خواه بازی های رایانه ای، خواه فیلم و …
داستان ترسناک
«داستان ترسناک قصهای است که در ژانر وحشت نوشته میشود و به صورت رمان، رمان کوتاه، داستان کوتاه، رمان تصویری، یا فیلم تلویزیونی، پادکست و نمایشنامه رادیویی منتشر میشود. داستان ترسناک به هر داستانی گفته میشود که خواننده را میترساند و در او بی قراری ایجاد میکند. مشکل این ژانر آن است که وحشت الماسی چند چهره است که در آن میتوان ژانرهای مختلف را با یکدیگر ترکیب کرد. و از این رو برای نویسندگانی که دوست دارند سبکهای مختلف را در داستان خود بکار بگیرند مناسب است.»
علیرغم تمام این ها، داستانهای ترسناک چند عنصر مشترک دارند که در تمام آنها قابل یافتن است: کاراکترهای شرور و منحوس در سراسر داستان حضور دارند و اغلب به اندازه قهرمان داستان حائز اهمیت و شایان توجه هستند.
لحن، ویژگی های محیطی، جزییات مربوط به کاراکترها، حال و هوای داستان در داستان ترسناک تشدید شده و با جرئیات فراوان هستند. حضور تمام این عناصر در داستان موجب می شود که پیش از رسیدن به نقطه اوج داستان، منتظر اتفاق شوم باشیم. ایجاد احساساتی مانند شوک، دلهره غیر عادی و احساس وقوع اتفاقات مرموز هم یکی از ویژگی های داستان ترسناک است.
رخ دادن اتفاقات غیر منتظره و غیر طبیعی یکی دیگر از عناصر داستان ترسناک است. وجود کاراکترهای غیر واقعی و همراهی آنها با انسانهای واقعی و وجودشان در محیط معمول زندگی رئالیستی نیز امری بدیهی در داستان ترسناک است. ایجاد شرایط غیر عادی و القای حس مرگ قریب الوقوع در داستان ترسناک آنچنان عادی است و وجود هرچه بیشتر آن خواننده را به هیجان می آورد.
کتاب «کابوس عمارت اربابی»
یکی از کتابهایی که اخیرا در ژانر وحشت در ایران نگاشته شده است کتاب «کابوس عمارت اربابی» است که نویسنده خانم بهاره نوربخش است که از وی پیش از این کتاب داستانهای ترسناک و فانتزی بسیاری خوانده ایم. در «کابوس عمارت اربابی» به خوبی با المانها و عناصر داستان ترسناک رو به رو هستیم و به جز این موارد تمام کاراکترها منطبق بر شرایط بومی و باورهای خرافی و خرده فرهنگهای ایرانی هستند.
خلاصه داستان:
شازده مراد برای سرکشی به اموالش از شهر راهی خان والاده است. او که زودتر از خدم و حشمش به تنهایی راه افتاده است در میان راه دختر زیبا و عشوه گری را میبیند به نام رامش نوا و دل به او میبندد. رامش نوا او را به خانه اش دعوت میکند. شازده دختر را در دل کویر در یک قلعه خرابه گم میکند و کلافه به خان والاده می رود تا فردا مردانش را پی رامش نوا بفرستد
وقتی به عمارت اربابی میرسد با اتفاقی عجیب مواجه میشود. متوجه می شود که خدم و حشمش دیروز عصر به خان والاده رسیده اند.
شازده بی آنکه بداند چرا، یک شبانه روزش را گم کرده است
حالا این سوال مثل خوره روحش را میخورد: من یک شبانه روز کجا بوده ام؟
نحوه توصیف نویسنده از فضای داستان، حرکت شخصیت ها و اعمال آن ها، لحن فراگیری را در داستان ایجاد می کند. در «کابوس عمارت اربابی» ، داستان با لحنی تیره یا ترسناک ادا می شود. مثلاً صحنه با احساس ناآرامی همراه است. اشیائی که باید ثابت باشند حرکت می کنند. اتاق به حرکت در می آید. یک موجود عجیب و غریب ناگهان ظاهر می شود.
فضاسازی داستان در «کابوس عمارت اربابی» از ابتدا بی اشاره مستقیم به کاراکترهای ترسناک وهم ناک و دلهره آور است و به خواننده القا می کند در انتظار اتفاقی غیر طبیعی باشد.
در داستان در «کابوس عمارت اربابی» با کاراکترهای شروری طرف هستیم که انگیزه های قوی و قابل توجهی دارند. حتی گاهی خواننده با خواندن داستان از زبان شخصیت های شرور به آنها حق می دهد. این اسرار و رازهای مخوف خواننده را تا انتهای داستان به دنبال خود می کشد.
ترس و وحشت زمانی در عالی ترین شکل خود نمایان می شود که درمورد یک تراژدی به معنای واقعی باشد. تراژدی به واسطه عیوب شخصیت ها، انتخاب های بد و از طریق اشتباهات سنگین متولد می شود. ما در داستان «کابوس عمارت اربابی» با عیوب تک تک کاراکترها آشنا می شویم و نقطه ضعف هرکدام را به خوبی می بینیم آنچنان که پیش از اتفاق افتادن حادثه ترسناک در انتظار آن هستیم:
- ارباب مراد شخصیتی هوسران دارد و از همین طریق وارد تراژدی هولناکی می شود.
- مظفر عاشقی است که به خاطر اهمال کاری اش عذاب وجدان می گیرد و دست به اعمال غیر عقلانی و دردساز می زند.
- کریم مردی است قدرت طلب و خودخواه و همین قدرت طلبی اورا به انزوا و مرگ می کشاند.
زاویه دید داستان «کابوس عمارت اربابی» دانای کل است و همین باعث می شود که خواننده از بالا به تمام وقایع اشراف داشته باشد و در انتظار وقوع حادثه باشد. «کابوس عمارت اربابی» از داستانها و روایتهای شفاهی اجنه که حالا بیشتر در روستاهای ایران باقی مانده اند به درستی استفاده می کند. هرکدام از ما در طول عمرمان چنین داستانهایی را شنیده ایم یا حتی برای دوستانمان نقل کرده ایم.
در تصویر سازی های کتاب می توانیم خود را همراه با کاراکترها بدانیم. حضور اجنه از دیرباز در داستانهای ایرانی وجود داشته است. در کتاب هزار و یک شب حضور دیو و جن و شیاطین آنچنان عادی است که از سوی تمام خوانندگان هزار و یک شب پذیرفته شده است. بنابراین در کتاب «کابوس عمارت اربابی» خواننده به راحتی حضور اجنه را می پذیرد و منتظر اتفاقات و حوادث از سوی آنها هست.
زنان در «کابوس عمارت اربابی» شخصتهایی تاثیرگذار و قدرتمند دارند. در نهایت این زنان هستند که افراد دهکده را نجات می دهند. زنان چه در نقش مادر چه در نقش خواهر ، چه در نقش معشوق از قدرت عشق برای نجات همه چیز استفاده می کنند. قدرتی که در داستان پردازی ویژه انسان ها و بزرگترین سلاح و ابزار انسان است.
«کابوس عمارت اربابی» کتابی است خوش خوان و فضای آشنایی برای مخاطب ایرانی دارد. ویژگی های ژانر وحشت در «کابوس عمارت اربابی» به خوبی رعایت شده است و مخاطب را مجذوب خودش می کند.
«کابوس عمارت اربابی» نوشته بهاره نوربخش است و سال ۱۴۰۱ در نشر صدای معاصر به چاپ رسید.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0