پایگاه خبری نمانامه: بعد از حادثه سقوط هواپیمای اکراینی بر اثر اصابت موشک و درگذشت تعداد زیادی از هموطنانمان که جامعه را به سوگ نشاند، خیلی از هنرمندان به نشانه همدردی با مردم از حضور در جشنواره های مختلف فجر از جمله فیلم فجر انصراف دادند. شهاب حسینی اما امروز با انتشار پستی در اینستاگرام خود به این حرکت هنرمندان خرده گرفت. او در بخشی از متن خود ضمن دفاع از برگزاری جشنواره در هر شرایطی خطاب به آن دسته از همکاران سینمایی خود که از شرکت در این رویداد انصراف داده اند، نوشت:« … اولاً این حرکت دامن زدن به افتراق جامعه شکن خودی و ناخودی است و این در حالی است که جامعه و مردم بیش از هر زمان دیگری به همبستگی و دلداری یکدیگر نیازمندند. این رفتار حتی در میان هنرمندان و طرفداران و مخاطبینش نیز شکاف عمیق و شاید جبران ناپذیری ایجاد کند که به صلاح هیچکس نیست. و این تصور که کسانی که ترجیح به انصراف نمی دهند، همدرد و شریک حال مردم و جامعه نیستند و موضعی مغایر با مردم دارند، سخت اشتباه است».
او در بخش پایانی مطلبش نیز هنرمندانی را که به این جریان پیوسته اند، متهم کرد که بنا به صلاح شخصی خود فی المثل ترس از یرخورد تحقیرآمیز مخاطب با فیلم شان پشت احساسات پاک مردم قایم شده اند!
این مطلب حسینی با انتقادات تند کاربران در فضای مجازی مواجه شد تا او ناگزیر از بستن کامنتهایش شود.
این در حالی است که حسینی چهار سال پیش در واکنش به موضعگیری محمد حیدری، دبیر وقت جشنواره سی و چهارم فیلم فجر در قبال فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» که آنرا «معضل» خوانده بود، از سمت مشاور هنری جشنواره فیلم فجر انصراف داده بود!
متن کامل مطلب شهاب حسینی به قرار زیر است:
«هموطنان، مردم رنجیده و رنجدیده. روحمان آزرده و دلمان شکسته میدانم. اعتمادمان سلب شده و حال عمومی ما را به این روز درآورده. در همین سرزمین زیستم و چون شما نیک میدانم. اما این را نیز میدانم که روزگار امروز محصول غلبه همیشگی احساسات، بر عقل و منطق ما در همه ادوار تاریخ و در همه سطوح اجتماعی و فرهنگی است. وارث یکی از بزرگترین گنجینههای تاریخ و ادبیات در جهان هستیم درحالیکه در زندگی روزمرهمان نهادینه نشده و نمودی ندارد. برخورد احساسی ما درباره آینده شخصی و اجتماعیمان مانع از درخشش آفتاب آگاهی و عقلانیت در زندگیمان شده. تا آنجا که اول عمل میکنیم بعد فکر میکنیم و چه بسیار که فکر نکرده عمل میکنیم. فرمانی در دست احساسات برخاسته از عجله در همهچیز. در تصمیمگیری، قضاوت، اظهارنظر، گرایش و واکنش.
وقت آن نرسیده که بیشازپیش از چاشنی تأمل و تفکر و تعقل بهره ببریم؟ درباره سیاستهای کلان مملکتی چون از دانش کافی برخوردار نیستم، صاحبنظر هم نیستم و بعید میدانم نظر شخصیام تأثیر چندانی بر روند وقایع داشته باشد. هرچند عیان است نسبت به دو دهه قبل، بیشتر از غلبه احساسات بر منطق رنج میبریم.
اما در حیطه حرفهای خود گاهی ناگزیر از ذکر مطالبی هستم.
در احوالات مواج و گلآلود. کم نیستند موجسواران و ماهیگیران آب گلآلود. با عشق و ارادت بهتمامی خانوادههای داغدار وقایع اخیر بهخصوص عروجیان هواپیمای مسافربری، لازم به ذکر میدانم سقوط سهمگین دیگری تهدیدمان میکند. و آن، سقوط از مرز استانداردهای رفتاری در جامعه است که این روزها در انواع مختلف شاهد آن هستیم. از صفحه تلویزیون گرفته تا سطح و عمق جامعه در فضایهای حقیقی و مجازی. دوستان شاید در حال حاضر شرایط فعلی متناسب این مطلب نباشد اما عملکرد تعدادی از همکاران که بعضاً در پشت آن انگیزههای شخصی فراوان موج میزند، این واکنش را طلب میکند.
جشنواره فجر جدای از نام و مناسبت برگزاری آن، به لحاظ تکنیکی همواره تنها جشنواره رسمی کشور تلقی میشده که شاید کلیه سیاستهای سینمایی سال بعد از خود را اعم از نوبت اکران آثار، سیاستهای تولید، روش و خط مشی سینما را رقم میزده و از این بابت همواره مورد توجه سینماگران در بخشهای مختلف و محلی جهت ارائه، کشف، رشد و پیگیری فعالیت حرفهای قلمداد میشده. لذا حضور در آن همواره برای فیلمسازان داخلی حائز اهمیت بوده. هر ساله هم شاهد استقبال گسترده مردم بوده و طی سالهایی که از آن گذشته ، رقم زننده بخش قابلتوجهی از تاریخ سینمای ایران بوده. که مسلما مانند بسیاری جشنوارههای دیگر در دنیا متولیان دولتی داشته. حال تعدادی از همکاران بنای اعلام انصراف از جشنواره گذاشتهاند. با احترام به تصمیم شخصی آنان، نسبت به آن نقدی دارم که عرض میکنم.
۱- این حرکت دامن زدن به افتراق جامعه شکن خودی و ناخودی است. و این در حالی است که جامعه و مردم بیش از هر زمان دیگری به همبستگی و دلداری یکدیگر نیازمندند. این رفتار حتی در میان هنرمندان و طرفداران و مخاطبینش نیز شکاف عمیق و شاید جبرانناپذیری ایجاد کند که به صلاح هیچکس نیست. و این تصور که کسانی که ترجیح به انصراف نمیدهند همدرد و شریک حال مردم و جامعه نیستند، و موضعی مغایر با مردم دارند، سخت اشتباه است. حق یک فیلم با تمام مشقات و مشکلاتی که در راه ساختهشدن دارد، هست که دیده شود و در مناسبتی رسمی مورد ارزیابی قرار گیرد. این موضوع از بابت انگیزه تمامی عوامل یک فیلم با سرنوشت هنر سینمای کشور، ارتباط مستقیم دارد. چهبسا که طی دهههای گذشته چنانچه نیم تمرکز سیاسی و نظامی کشور را اگر صرف ساختن فرهنگ سینما به قدرت هماوردی با هالیوود میکردیم، شاید امروزه باتکیه بر غنای تاریخی و فرهنگی و ایمانی که از آن برخورداریم، نیمی از جهان را به مرام و آیین خویش در آورده بودیم. بماند. درنهایت قربانی شدن فرهنگ و هنر همدست کمی از دیگر فجایع ندارد.
۲_ اینکه این جشنواره تماماً امکان بدل شدن به یادوارهای برای تقدیم شدن آثار به از دست رفتگان مدت اخیر وزنده نگهداشتن یاد آنها را داراست و تریبونی برای بیان رسای احساسات و همدردی با دردمندان . یادوارهای که رنگ و بوی یاران ازدسترفته را به خود بگیرد و تبدیل به مراسمی برای گرامیداشت وزنده نگهداشتن شکوه یادشان باشد. لذا این بنده کوچک بدینوسیله این حرکت را تائید نمیکنم و آن را گامی در جهت همدردی تلقی نمینمایم. هنر و فرهنگ حق مردم هر سرزمین است و در هر محفلی و تحت هر عنوانی که مجال بروز و ظهورپیدا کند، تأثیرگذار جامعه خویش خواهد بود ایکاش نیتهامان هم خالص باشد، و بنا به صلاح شخصی خود فیالمثل ترس از برخورد تحقیرآمیز مخاطب با فیلممون به سیاق و روال ادوار گذشته، پشت احساسات پاک مردم قایم نشیم. اوست یگانه حی و حاضر و ناظر. هم قصه نانموده داند، هم نامه نانوشته خواند.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0