به قلم: صالح دلدم
پایگاه خبری نمانامه: سینمای ایران از سال ۵۵ رو به ورشکستگی رفت. دیگر مردم با کلاه مخملیها و یکهبزنهای بالاخواه زنهای کافه همذات پنداری نمیکردند و چهچهههای ایرج روی صورت فردین هم مثل قبل جواب نمیداد.
بعد از اصلاحات اراضی شاه و توسعه جهشی و افزایش دانشجویان ورودی دانشگاهها و به دنبال آن تحولات منجر به افزایش ناگهانی قشر متوسط و روشنفکر و به دنبال آن تغییر ذائقه جامعه ایرانی در اواسط دهه پنجاه، سلیقه مخاطب سینمای ایران نیز دگرگون شد، فیلمهایی مانند «تنگنا» ساخته امیر نادری، «آب» ساخته حبیب کاوش و «دایره مینا» ساخته داریوش مهرجویی در سالهای ابتدایی دهه ۵۰ هم در جهت پاسخ به این تغییر جهانبینی تماشاگران سینمای ایران بود. با تغییر سلیقه مخاطب، شاهد ظهور چهرههای جدیدی نیز در عرصه بازیگری سینمای ایران در اواسط دهه پنجاه بودیم که از نمونههای آن میتوان به گلی زنگنه و فرزانه داوری در میان بازیگران زن و به سعید کنگرانی و فرزان دلجو به عنوان نمونه بارز بازیگران مرد اشاره نمود. «سعید کنگرانی» بازیگری که برخلاف بازیگران مرد سالهای قبل، ریزنقش بود و به جای ابروان درهم کشیده و چهره خشن، از چهرهای لطیف شبیه به آلن دلون بهره میبرد.
بدشانسی امثال گلی زنگنه، فرزانه داوری، دلجو و سعید کنگرانی آنجا بود که دوران ابتدایی بازیگری آنها مصادف شد با تغییر نظام حاکم و انقلاب. نه به مانند ناصر ملکمطیعی، فردین، ایرج قادری و حتی فروزان در آغاز میانسالی بودند و بهره کافی را از شهرت و ثروت سینما برده و نه آنکه کار خود را در نظام جدید آغاز کرده بودند که سابقهای در سینمای قبل از انقلاب که حاکمان جدید روی آن حساس بودند، نداشته باشند.
در ابتدای سال ۵۷ سعید کنگرانی و فرزانه داوری در فیلم «پرواز در قفس» ساخته حبیب کاوش، کارگردانی که به خاطر ساخت فیلم «آب» طعم زندان شاه را چشیده بود، ایفای نقش کردند و نمایش این فیلم همزمان شد با روزهای انقلاب و تعطیلی و البته آتش زدن سینماها. بازی در فیلم انقلابی «فصل خون» دیگر ساخته کاوش به سال ۱۳۶۰ نیز آخرین تلاشهای سعید کنگرانی برای ادامه فعالیت در سینما و وفق دادن خود با شرایط جدید بود اما استعفای معادیخواه از وزارت فرهنگ و ارشاد به دنبال فشارهای گروه فشار محسن مخملباف در کف خیابان و سید محمد خاتمی در روزنامه کیهان و روی کارآمدن خاتمی در وزارت ارشاد، پایانی بود بر فعالیت کنگرانیها در سینمای ایران. محمد خاتمی با چیدمان زوج فخرالدین انوار و محمد بهشتی در معاونت سینمایی که بهدنبال سینمای بدون قهرمان و فاقد قصهگویی بودند راه را بر ستارههای سینما بست و از طرفی خودش با گفتن جمله معروف «اگر بازیگران سینمای قبل از انقلاب نماز هم بخوانند، نمازشان قبول نیست» هم جای خدا نشست و راه را بر بازگشت انسانها بست و هم آب پاکی روی دست همه ریخت و بعد از این گفته وزیر جدید و تندروی ارشاد با طولانیترین سابقه وزارت در این وزارتخانه در دو دولت موسوی و دولت اول هاشمی رفسنجانی، بسیاری از هنرمندان خانهنشین شدند. برخی مانند فرشته جنابی در فقر و انزوا خیلی زود از دنیا رفتند و برخی مانند سعید کنگرانی راهی غربت شدند. امثال کنگرانی خیلی زودتر از این از دنیا رفتند، روزی که خاتمی راه فعالیت آنها را بست.
سال ۸۳ و در دولت اصلاحات، اینبار خاتمی برخلاف رویه دوران وزارتش، سکه رایج و خریدار را در تساهل و تسامح دیده بود و سعید کنگرانی پس از بازگشت به کشور، در فیلم «ازدواج به سبک ایرانی» ایفای نقش کرد. البته فیلم در همان دولت اصلاحات توقیف شد و در فروردین ۱۳۸۵ و دولت احمدینژاد روی پرده رفت و سعید کنگرانی باز هم از فعالیت منع شد! گویا خشت اول دیوار کج بنا شده خاتمی تمامی نداشت و همچنان تا ثریا ادامهدار بود!
سعید کنگرانی که در ۲۷ سالگی با ممنوعیت خاتمی روبرو شده بود، در ۶۴ سالگی و در فقر و انزوا درگذشت. بچه میدان ژاله که با دستمزد خوب ناشی از «داییجان ناپلئون» و «در امتداد شب» در فرمانیه سکنی گزیده بود، با تغییراتی که رخ داد، خانهاش را نیز از دست داد.
بسیاری مانند عزتالله انتظامی، فرامرز قریبیان، داود رشیدی هم به مانند کنگرانی صحنههایی موسوم به خارج از عرف در برخی فیلمهای خود داشتند، اما با این تفاوت که کنگرانی تنها ۲۴ سال داشت ولی آنها پختهتر و کنگرانی تنها در «در امتداد شب»، گویا شب هم برای کنگرانی امتداد داشت و جذابیت و محبوبیت او، مانع ادامه فعالیتش شده بود.
«کنگرانی» رفت اما آثار کم ولی با کیفیتش با کارگردانان بزرگی همچون داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، پرویز صیاد به یادگار مانده و البته کارنامه اعمال افرادی که به جای خدا برای بندگان خدا تصمیم گرفتند و راه بازگشت و جذب انسانها را بستند و امروز آزادیخواه و اصلاحطلب شدهاند!
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0