نمانامه: نقش و تأثیر سینماگری به نام داریوش مهرجویی بر کلیت سینمای ایران چه در گذشته و چه در حال را نمیتوان کتمان کرد. مهرجویی درسخوانده فلسفه و عاشق سینمایی که اوایل دهه ۱۳۴۰ به ایران برگشت، بخت خود را در سینمای مثلا حرفهای آن سالها آزمود و از دل فیلمفارسی با فیلمی به نام الماس ۳۳ فیلمسازی را آغاز کرد. فلیمی که چندان موفق نبود و نمیتوانست معرفی خوبی از این فیلمساز به سینمای ایران باشد. آشنایی و دوستیاش با دکتر غلامحسین ساعدی، روانشناس و نویسنده اجتماعی، جریان تازهای را در سینمای ایران به راه انداخت. فیلمی که همزمان با فیلم موفق «قیصر» ساخته شد و این دو فیلم سرآغاز جریان دیگری در سینمای ایران شدند. اگرچه در آن دوران خوانشهای متفاوتی از فیلم صورت گرفت اما باید گفت «گاو» از جمله فیلمهای مهم تاریخ سینمای ماست که راهش را به فستیوالهای مهم دنیا باز کرده است و جوایز مهمی کسب کرد. «غالبا فیلمهایی که خود ایرانیها درست میکنند، به نظرم بهتر از دیگران است؛ مثلا فیلم «گاو» آموزنده بود. این سخن تاریخی از امام خمینی (ره) بازتابهای فراوانی داشت و میتوان گفت تمجید رهبر انقلاب از این فیلم مسیر هموارتری برای سینمای پس از انقلاب فراهم کرد.
مسعود کیمایی دوست و همدوره داریوش مهرجویی که هر دو همزمان فیلمسازی را آغاز کردند و هر دو پس از تجربه ساخت «بیگانه بیا» و «الماس ۳۳» سعی داشتند قدمهای محکمتری در سینمای ایران بردارند، نظرات جالبی درباره «گاو» و «قیصر» دارد. او سالها پیش در گفتوگویی تصویری که با مهرجویی در یک قاب حضور داشت، درباره تأثیر و چگونگی ساخت فیلم «گاو» میگوید: «نگاهی که داریوش مهرجویی به سینما داشت، خیلی متفاوت بود. فیلم «گاو» به دلیل خوب ساختهشدن و خوببودنش بود که من دوستش دارم. «گاو» متفاوتتر از فیلمهای روشنفکرانه آن زمان بود. مکان و لوکشن فیلم روستایی بود، اما آن چیزی که در قلبش میتپید، بیرون از سینمای روشنفکرانه آن زمان بود».
موزه سینمای ایران نیز سالها پیش در ادامه انتشار سلسله نشستهای تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «علی نصیریان» بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بخشهایی از گفتوگوی تاریخ شفاهی این هنرمند را منتشر کرده است. نصیریان که چند تجربه موفق سینمایی با مهرجویی دارد، در پاسخ به سؤال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه داریوش مهرجویی در کدام نمایش به پشت صحنه آمد و با او صحبت کرد؟ پاسخ داد: «سال ۱۳۴۷ یکی از شبها که سر نمایش «آی با کلاه آب بی کلاه» بودیم، دیدم یک جوان خوشگل و خوشتیپ به پشت صحنه آمد که داریوش مهرجویی بود. تا آن شب او را ندیده بودم، فقط شنیده بودیم که «الماس ۳۳» را او ساخته است و به ما گفتند میخواهد فیلمی به نام «گاو» را بسازد که ما خیلی خوشحال شدیم و در این فیلم نقش مش اسلام را به من دادند. نگاه داریوش مهرجویی در فیلمسازی بسیار متفاوت بود و او اولین معلم من بود که به من یاد داد مقابل دوربین باید چگونه کار کنم. برای فیلمبرداری فیلم «گاو» ما را به روستایی بنام بویینک در جاده قزوین بردند».
او با اشاره به فیلم «آقای هالو» نیز گفت: «پیشنهاد ساخت فیلم آقای هالو بیشتر از سمت عزتالله انتظامی بود که من و مهرجویی با هم فیلمنامه را نوشتیم. بیشتر فعالیتهایم در تئاتر و سینما را با صداقت و انگیزه انجام دادم. من معتقدم در سینما کارکردن خودش ریسک است، زیرا اگر هم فیلمنامه و کارگردانی خوب باشد باز هم نتیجه کار مشخص نیست».
نصیریان همچنین در حاشیه چهلمین جشنواره فیلم فجر درباره چگونگی ساخت فیلم سینمایی«گاو» گفت: «قبلا در تلویزیون ایران تئاترهایی را اجرا کرده بودیم که یکی از آنها همین نمایشنامه «گاو» بود. آقای آلاحمد از این اثر تمجید فراوانی کردند. بعد از آنکه سناریوی فیلم نوشته شد، تازه متوجه شدیم مقوله سینما با تئاتر متفاوت است. داریوش مهرجویی تستهای فیلمی و سینمایی از ما گرفت و تمرینهایی برای ما گذاشت و سکانسهای پردیالوگ فیلم را در اداره تئاتر تمرین کردیم». او ادامه داد: «این فیلم برای ما بسیار تأثیرگذار بود. من همیشه گفتم که در «گاو»، مهرجویی ما را با قرارگرفتن مقابل دوربین و بازی فیلم سینمایی آشنا کرد. موضوع عمق میدان و حرکات دوربین و تکنیکهای سینما آنجا برای ما روشن شد. اولین کارگردان و معلمی که به من یاد داد مقابل دوربین چه کنم، داریوش مهرجویی بود».
این بازیگر سینما و تئاتر گفت: «ما تلهتئاتری را با همین قصه در تلویزیون بازی کرده بودیم و نقشهایمان تغییر نکرده بود اما آنچه با عنوان فیلم سینمایی «گاو» ساخته شد، با تلهتئاتر «گاو» متفاوت بود. هرچند شخصیتها همان بود».
نصیریان درباره تأثیر این فیلم در بازی بازیگران اظهار کرد: «در فیلم در قسمتی صحبت از بوی بد مردگان میشد. وقتی من متن این قسمت را خواندم، احساس بوی بد میکردم. این قصه تا این اندازه در ما تأثیر گذاشته بود. لازم نبود آقای مهرجویی و ساعدی برای ما توضیحات فراوان درباره چگونگی نقشآفرینی بدهند. من بیشترین استفاده را برای بازی بهتر از خودِ داستان و مطالعه آن کردم. سکانسهای مختلف فیلم برای متمرکز شدنم، الهامبخش بود». نصیریان درباره شخصیت داریوش مهرجویی بیان کرد: «مهرجویی خیلی با وسواس کار میکرد. من اخیرا با او کار کردم و دیدم با وجود بالارفتن سن هنوز دقت قدیمش را دارد. حتی زمانی که با اهالی روستا بازی میکردیم، بارها کار و تمرین میکردیم». این بازیگر پیشکسوت درباره واقعگرایی فیلم سینمایی «گاو» گفت: «این واقعگرایی به ساعدی، نویسنده کار برمیگشت. او یک زندگی روستایی را تجربه کرده بود. مجموعههایی که نوشت مانند آشغالدانی، هم از لحاظ زبان و هم از لحاظ شناخت فضا، روحیه روستایی داشت. هیچگاه ساعدی در خانه متنها را نمینوشت. او همیشه در دهاتمشغول گذار بود. خودم هم در شهرستانها و دهات رفت و آمد داشتم و این به بازی من در فیلم کمک میکرد».
او درباره محل فیلمبرداری فیلم «گاو» بیان کرد: «دِهی که ما در آن فیلمبرداری کردیم، فضای واقعی «گاو» نبود. فضای واقعی دهاتی در آذربایجان بود و مردم در بیغولههای داخل کوه زندگی میکردند. حتی از زندگیای که ما میخواستیم به نمایش بگذاریم، عکاسی شد و وقتی این عکسها برای مجوز ساخت و نمایش نشان داده شد، گفتند نیاز نیست اصلا فیلمی با این مضمون بسازیم. به همین دلیل محل ساخت را تغییر دادیم که بتوانیماین اثر را بسازیم».
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0