تحلیل رمان «جایگاه دوم» به به قلم راشل کاسک

نمانامه: هر انسانی در مخیله خویش یک بهشت خود ساخته دارد که با توجه به تجربیات گذشته‌ی او، خلا‌ها و پرسش های پیش آمده در ذهن گاه آرام و گاه ملالت‌‌بار و پرسش‌گر خود، سعی دارد با پناه بردن و یا امید بستن به این بهشت، در صدد رفع نیازها و انتظارات خویش از زندگی دست یابد. این رمان به قلم راشل کاسک، یک مونولوگ طولانی از زنی با نام اِم می باشد که در تلاش است تا میان هویت زنانه و گاه مردانه خودش تمایزی از جنس منطق ایجاد کند. او گاه تحت تاثیر حرف های همسرش تونی قرار می‌گیرد و درباره چیستی و هستی خود به فکر فرو می رود.


اِم ازدواج خودش با مردی روستایی با نام تونی را حاصل یک تفکر و اقدام سنتی یا به قول خودش ارگانیک می‌داند. اِم گاه در مسیر زندگی آرزو می‌کند که یک پسر باشد و گاه در طلب نیازهای زنانه‌اش از عشق و نگرش عمیق به فلسفه هنر و زندگانی و هویت فردی‌اش ، به انتقاد ویژگی های زنان در هویت مسائل و بعضا جعل هویت چالش ها و مصائب پیش آمده می پردازد.
او هر چه به در هم تنیدگی میان شخصیت مردانه و زنانه‌اش ، می اندیشد به این نکته پی می‌برد که این عنصر هنر است که می تواند آبی باشد بر آتش پرسش‌های فراوان او پیرامون فلسفه وجودی و اشتیاق وی به زندگی در جهان هستی.
هنگامی که چشمانش به نقاشی های یک هنرمند مشهور با نام اِل دوخته می شود‌، منقلب شده و حسی خوشایند نسبت به زندگی را که سالها پشت ابر تردیدها و سوال هایش پنهان بوده‌، به روشنی در می‌یابد.
او و همسرش در مزرعه ساحلی‌شان ؛ و در کنار خانه اصلی‌شان یک کلبه دیگر را در یک زمین بایر ساخته‌اند و آن را به هنرمندان متعددی در طی سالیان متمادی اجاره داده‌اند. اِم آنقدر شیفته نقاشی های اِل می‌شود که به گفته خودش انگار پاسخ و راز جدیدی را از زندگی که سالها از او پنهان بوده دریافته.
اِم در نامه ای از اِل دعوت می‌کند تا به جایگاه دوم یا منزل دوم در مزرعه ساحلی آنها رفته تا از طبیعت زیبای آنجا بهره برده و آثار جدیدش را خلق کند.

در  بخشی از کتاب می‌خوانیم:

باریدن باران شروع شده بود، درختان برهنه بودند و ناله بادهای زمستانی در سراسر مرداب به گوش می‌رسید. گاهی اوقات کاتالوگ آثار ” ال ” را بیرون می‌آوردم و به تصاویرش نگاه می‌کردم و همان حس همیشگی را به من می‌دادند، البته میلیون‌ها دلیل دیگر و چیزهایی در زندگی وجود داشت که اتفاق می‌افتاد و افکار و احساسات ما را درگیر می‌کرد، اما، جفرز، تعاملات من با ” ال ” به همین آثار مربوط می‌شود، دوست دارم تو هم آنها را ببینی. نمی‌خواهم این حس را القا کنم که به او بیشتر از خودم فکر کرده‌ام، افکار در مورد کار او بود که چرخه‌ای بود مانند یک کمال که انزوای من را به پایان رساندند و تداومی برایم ایجاد کردند، با این حال من کم و بیش از این ایده که ” ال ” به جایی که بودم بیاید و از نزدیک اینجا را ببیند دست کشیدم که این کمال را به نقطه نهایی و مرا نیز به آن باور می‌رساند؛ یعنی به آزادی دلخواهم که تمام عمر به دنبالش بودم دست یافتم. ”
کاسک بسیار هوشمندانه از منزل دومِ اِم و شوهرش به عنوان نمادی از بهشت خلق شده‌ی انسانها یاد می‌کند که سعی دارند بهترین و زیباترین عناصر ارزشمند جهان هستی را در آن جای دهند و ام با دعوت از اِل به نوعی ارزشمند ترین پناهگاه فکری خودش را در اختیار او قرار می‌دهد تا با دیدن آثارش هم به اسرار و رازهای وجودی خویش و جهان پیرامونش پی ببرد و هم بهشت خودساخته یا منزل دومشان از وجود یک هنرمند مشهور با دیدگاه‌های خاص او، پر شود. این اثر به ترجمه مترجم توانمند و گرانقدر؛ سرکار خانم پوران کاوه در انتشارات خانه فرهنگ و هنر گویا منتشر گردیده است.
این کتاب کم حجم یا این مونولوگ طولانی، که تراوشات ذهن و تجربیات نقش اول داستان را به تصویر کشیده است به قلم خانم راشل کاسک، نویسنده بریتانیایی به رشته تحریر درآمده است.
راشل کاسک در سال ۱۹۶۷ در ساسکاتون بریتانیا و در یک خانواده کاتولیک چشم به گشود. با اینکه کاسک کودکی و نوجوانی خود را در آمریکا گدرانده بود، به همراه خانواده در سال ۱۹۷۴ به زادگاهش بازگشت و در دانشگاه آکسفورد بریتانیا به تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی پرداخت.
آثار کاسک بر محوریت زنان و نقد اجتماعی تمرکز دارد. نخستین رمان او با عنوان نجات اَگنس برنده جایزه وایت‌بِرِد که جایزه‌ای بود که به نویسندگان نو قلم اهدا می‌شد.
در کنار آثاری داستانی و غیر داستانی با محوریت خانواده و زنان، راشل کاسک یک اثر کمدی با عنوان ” زندگی روستایی ” در کارنامه خود دارد که تحت تاثیر رمان جین ایر شارلوت برونته نوشته شده بود و در سال ۱۹۹۸ برنده جایزه ادبی سامرست موآم شد. آثار راشل کاسک برای جوایز متعدد بسیاری کاندید و برنده شده است. راشل کاسک مدتی در دانشگاه کینگستون به تدریس نویسندگی خلاق می‌پرداخت. کتاب جایگاه دوم به قلم در سال ۲۰۲۱ کاندید جایزه بوکر شد.

به قلم: ابراهیم شیری