به قلم: الهام سعیدی
نمانامه: به تازگی سه سریال کمدی جدید نمایش خانگی «روزی روزگاری مریخ»، «آفتاب پرست» و «شبکه مخفی زنان» با فاصله زمانی کوتاهی شروع شدند و در حال انتشار هستند. سریال محسن چگینی و پیمان قاسمخانی به دلیل فضای متفاوت و ایده تازهاش، اتفاق جدیدتری در نمایش خانگی به حساب میآید، اما دو مجموعه پرستاره «آفتاب پرست» و «شبکه مخفی زنان» به اندازهای که انتظار میرفت شروع قوی و چندان خوبی نداشتهاند.
داستان «شبکه مخفی زنان» در سال ۱۳۱۰ میگذرد. وزارت فرهنگ تصمیم میگیرد کانون بانوان را زیر نظر خودش تشکیل دهد تا به این واسطه فعالیتهای زنان را تحت سلطه خود بگیرد و اجازه ندهد که آنان قدرت بگیرند. «میرزا محمود زنبورکچی» که مدیرکل اداره ثبت احوال است، مأمور میشود تا اعضای این تشکل را انتخاب کند.
قصه مجموعه «شبکه مخفی زنان» کاراکترهای متعددی دارد و قسمت اول سریال بیشتر به معرفی شخصیتهای اصلی گذشت. «میرزا محمود زنبورکچی» با بازی سیامک انصاری و «مدبرالملک» با بازی مهدی هاشمی نقشهای اصلی سریال هستند و قسمت اول بیشتر به کاراکتر آنها پرداخته شد.
روایت قصه از قسمت اول آغاز نشد و همین اتفاق باعث شد «شبکه مخفی زنان» در شروع، کشش زیادی برای تماشاگر نداشته باشد. البته فضای تاریخی سریال هم باعث شد ارتباط مخاطب با سریال سختتر شود. در قسمت دوم نیز قصه پیشرفت زیادی نداشت. «مدبرالملک» پیشنهاد نفوذ به تشکل زنان و کنترل آنها را با «زنبورکچی» مطرح کرد و این پیشنهاد با استقبال «میرزا محمود» مواجه نشد.
شاید در قسمتهای بعدی، پس از شکلگیری این تشکل و تلاش پنهانی مردان برای مقابله با فعالیتهای زنان، قصه روند جذابتری داشته باشد، اما فعلا این اتفاق نیفتاده و نمایش جزئیات روابط شخصیتها و تمرکز بر معرفی بیشتر شخصیتها باعث شده مخاطب کمی سردرگم شود و با جریان قصه همراه نشود.
هر چند که «شبکه مخفی زنان» کمدی است، اما در دو قسمت ابتدایی سریال موقعیتهای خندهدار زیادی شکل نگرفته و سریال در معدود لحظاتی، لبخندی بر لب مخاطب آورده است. تیتراژ خلاقانه سریال و سبک جالب روایت آن چه گذشت، اتفاقات متفاوت «شبکه مخفی زنان» هستند که توجه مخاطب را جلب میکنند.
سیامک انصاری بازی چندان ساختارشکنانه و متفاوتی نسبت به آن چه پیش از این از او دیدهایم نداشته، اما بازی قابل قبولی دارد. مهدی هاشمی، شبنم مقدمی و شقایق دهقان هم متناسب با فضای سریال، بازی خوبی داشتهاند.
سریال «آفتاب پرست» از لحاظ ژانر، فضا، قصه و نوع ساخت، تفاوتهایی اساسی با «شبکه مخفی زنان» دارد و نمیتوان آنها را با یکدیگر مقایسه کرد، اما در میان سریالهای کمدی در حال انتشار، «آفتاب پرست» هم حرف زیادی برای گفتن ندارد.
ساخته جدید برزو نیکنژاد در قسمت اول شروع بدی نداشت و نشان داد میتواند مخاطب سادهپسند نمایش خانگی را که به دنبال سرگرم شدن است، به تماشای سریال ترغیب کند، اما سریال برای روایت قصه خود دست به دامن ایدههای تکراری شده است.
شخصیت اصلی «آفتاب پرست» یعنی جمال پورشه با بازی پژمان جمشیدی با شخص موجهی اشتباه گرفته میشود و سریال به واسطه این اتفاق و تضادی که ایجاد میشود، تلاش میکند مخاطب را بخنداند. پس از آن، ادامه ماجراها یعنی ورود جمال به خانه یک مفسد اقتصادی با اتفاقاتی همراه میشود که همه بر حسب تصادف رخ میدهند.
تا به حال بارها در آثار کمدی شاهد ایده قرار گرفتن یک فرد ساده در موقعیت اشتباهی و متضاد با شخصیت او بودهایم. اتفاقات تصادفی که جمال را ناخواسته وارد ماجراهایی میکند هم بسیار سطحی و ساده رخ میدهند و با منطق کمدی تناسبی ندارند. در «آفتاب پرست» شاهد چند موقعیت بامزه بودیم، اما سریال بیشتر به شوخیهای دوپهلو متوسل میشود. شوخیهای سطحی و گاهی تکراری هم باعث میشود کیفیت کمدی «آفتاب پرست» نیز راضیکننده نباشد.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0