رُمان خواندنی و پر آب و تاب «آبجی جمیله»، بازتاب خاطرات و تجربه های تلخ یک زن ستم کشیده شرقی است که پس از دیدن لطمه ها و صدمه های فراوان جسمی و روحی، عاقبت به صورت کنیز به ایران افتاده و پس از آزادی هم، خدمتکار پیر خانواده مانده است.
به قلم: پرفسور سید حسن امین
در فرهنگ ایرانی، از عصر باستان تا انقلاب مشروطه، خرد جمعی بیشتر در قالب تمثیل، افسانه، حکایت و داستان به افراد جامعه منتقل می شد. جمعی از مستشرقان و خاورشناسان به همین جهت، از یکسو فرهنگ عقلانی و فلسفه یونانی و اروپایی را با حکمت اشراقی و شهودی شرقی و ایرانی متفاوت دانسته اند و از سوی دیگر خاستگاه داستانهای کوتاه یا داستانک را در ایران دانسته اند که گاهی با اعجاز، نتیجه اخلاقی Moral یک داستان را در یکی دو جمله و گاهی در یک بیت شعر فارسی به مخاطب تحویل داده اند. بنابراین جای تعجب نیست که حکیمان، عارفان، شاعران، نویسندگان، پیران باتجربه و مردان موفق مملکت ما نیز همچنان به سنت پیشینیان از گونه ی ادبی قصه و داستان برای بازگویی پیام های خود استفاده کنند.
«آبجی جمیله»، قصه ای پر آب چشم اما واقعی و حقیقی است که استاد علی اکبر رفوگران به قلمی روان و بی عیب، بر قلم آورده است. رفوگران از چهره های نام آشنای کارآفرین کشور و از کنشگران موفق عرصه اقتصاد و صنعت است که دستی هم به قلم دارد و مکنونات ذهنی خود را به نظم و نثر بر قلم می آورد. از او تاکنون چندین کتاب از جمله خاطراتش در قالب یاد بودها یا اشعار برگزیده اش از گنجینه ادبیات منظوم با نام نمک کلام منتشر شده و همه با استقبال مخاطبان روبه رو شده اند. «آبجی جمیله» یک شخصیت حقیقی است که رفوگران او را از نزدیک دیده و درد دل هایش را به طور مستقیم از زبان خود او شنیده است و اکنون آنها را بازنویسی و بازآفرینی کرده و به مخاطب منتقل نموده است.
داستان نویسی به سبک واقع گرایی= رئالیسم، تا قبل از مشروطیت در ایران بیشتر صورت خاطرات نویسی و سفرنامه نویسی داشت.
قصه نویسی مدرن به سبک واقع گرا را اول بار سیدمحمدعلی جمال زاده با مجموعه داستان های کوتاه «یکی بود، یکی نبود»، به فارسی زبانان شناساند. به این دلیل، او را که در ۱۳۷۷ پس از صد و اند سال عمر پربرکت دور از وطن در ژنو از دنیا رفت، به حق پدر داستان نویسی در ایران می شمارند. رُمان خواندنی و پر آب و تاب «آبجی جمیله»، بازتاب خاطرات و تجربه های تلخ یک زن ستم کشیده شرقی است که پس از دیدن لطمه ها و صدمه های فراوان جسمی و روحی، عاقبت به صورت کنیز به ایران افتاده و پس از آزادی هم، خدمتکار پیر خانواده مانده است. داستان نویسی همچنان که شعر، به عنوان «ادبیات آفرینشی» (Creative writing) یکی از هنرهای هفتگانه (در کنار موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، معماری و البته سینما و تئاتر) است و عنصر اصلی آن، تخیل یعنی خیال انگیزی است. با این همه، در بسیاری از موارد، یک داستان نویس به جای خلق شخصیت های تخیّلی از حوادث واقعی گذشته در نوشتن رمان یا داستان کوتاه الهام می گیرد. برای مثال رمان «کیمیا خاتون» به عنوان همسر مولانا صرف نظر از شاخ و برگ هایش یک رمان تاریخی است. نیز کتاب کم نظیر «کلیدر» نوشته محمود دولت آبادی، ریشه در خاطرات این نویسنده بزرگ از یاغی گری مردی به نام «گل محمد»در زادگاه دولت آبادی(سبزوار) دارد که به دست مأموران ژاندارمری کشته شد. باز کتاب «تگرگ» اثر محمود رضاخانی، رمانی دیگر مربوط به حوادث تاریخی جنگ جهانی در منطقه کرمانشاه است که با مقدمه ای به قلم این بنده به چاپ رسیده است. به همین ترتیب رمان «آبجی جمیله» هم محصول خاطرات شخص نویسنده علی اکبر رفوگران است و نه آفریده تخیّل او.
رمان «آبجی جمیله» قصه واقعی زندگی دردآلود یک زن رنج کشیده است که برده و کنیز خانواده ای متمکن در تهران صد سال پیش بود. از این منظر رمان «آبجی جمیله» به سبک واقع گرا (رئالیست)،ریشه در خاطرات حقیقی نویسنده دارد؛ امّا رمان تاریخی نیست بلکه بیشتر رمان اجتماعی است که زندگی زن ستم کشیده ای را برابر بازگفت های خود او به تصویر می کشد و از این جهت، جنبه اجتماعی این رمان برجنبه تاریخی اش غلبه پیدا می کند و آن را باید از اشباه و نظایر رمان های اجتماعی فارسی مانند «تهران مخوف» از مشفق کاظمی، «زیبا» از محمد حجازی، «روزگار سیاه» از عباس خلیلی و «فتنه» از علی دشتی دانست که عموماً وضع نابسامان زندگی زنان در ایران را به تصویر می کشیدند. رُمان حاضر، از داستان غم انگیز بردگی زن (و مرد!) در ایران (و کشورهای همجوار) به حکم قانون و عرف جاری این کشورها پرده برمی دارد.
همه می دانیم که بردگی و بهره کشی انسان از انسان، لکه ننگی بر دامان تاریخ بشریت است. از عصری که ارجاسب برگشتاسب تاخت، غنائم جنگی شامل «چارپایان و موجودات دوپا» می شد. در حمله اعراب نیز مردان و زنان ملل شکست خورده، اسیر میشدند و به صورت غلام و کنیز در بازار بردگان خرید و فروش می شدند. مادر بسیاری از پیشوایان دینی و فرهنگی شیعیان از جمله مادر امام سجاد (شهربانو یا شاه زنان) از اسیران ایران بودند که به کنیزی گرفته شده بودند.
در اسلام، آزاد کردن بردگان، امری مستحسن و مستحب بود و در مواردی مثل کفاره روزه رمضان هر مسلمان باید یک بنده آزاد می کرد یا دو ماه روزه می گرفت یا شصت فقیر را اطعام می کرد؛ اما نظام برده داری الغاء نشد. خود من در همین ایران خودمان، نکاح نامه هایی دیده ام که با اسم و رسم، غلامی معین و کنیزی مشخص را داماد به عنوان بخشی از مهریه به عروس تملیک کرده است.
«آبجی جمیله» در روایت علی اکبر رفوگران، به طور موردی یعنی به اصطلاح Case Study یک مورد از صدها مورد این بردگی را در کشور خود ما و همسایگان نزدیکمان (به رغم پیشینه تمدنی قدیم و قویم ایران، هند و بین النهرین) با همه جزئیاتش ترسیم میکند. شما داستان زندگی شرم آور بردگی در آسیا را در این کتاب می خوانید. استثمار و انواع سوءاستفادهها از غلام و کنیز، در آسیا و آفریقا قابل دفاع نیست، اما مغرب زمین نیز در این زمینه چندان معصوم نبوده است. من به نوبت خود از خواندن این داستان به سبک رئالیست که آمیزهای از خاطره نویسی و داستان نویسی است، سخت تحت تأثیر قرار گرفتم و اطمینان دارم که چاپ آن، نه تنها از نظر هنر داستان نویسی بلکه از نظر تاریخ اجتماعی ایران و کشورهای همجوار هم در سطح بینالمللی ارزشی خاص به خود اختصاص خواهد داد.
با بهترین آرزوها برای موفقیت این کتاب و پیام اخلاقی و حقوق بشری آن.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0