سالروز درگذشت شاه‌اسماعیل صفوی

نمانامه: شاه اسماعیل تا زمان مرگ در سال ۱۵۲۴ شیوه ای آرام‌تر و خردمندانه‌تر در پیش گرفت هر چند زیاد شراب می نوشید و خلق و خوی مالیخولیایی نیز داشت در سال‌های آخر عمر در سیاست تغییر مذهب اجباری مردم سخت گیری کمتری به خرج داد و نبردهای ویرانگر کمتری به راه انداخت…در ۳۷ سالگی بعد از تحمل نوعی افسردگی مزمن از دنیا رفت.

اسماعیل که ترکیب جالبی از دلاوری‌های خودسرانه کج‌خلقی، خشن محبت شاهانه و رگه‌هایی از نبوغ بود به نظر نمی‌رسید که بتواند کاندیدای مناسبی برای تأسیس یک امپراتوری باشد اما ثابت کرد که برای یک تشکیلات منجی گرایانه ی بزرگ رهبری ایده‌آل است و از همین رو بود که توانست امرای سرکش ترکمن، وزرای زیرک ایرانی و فقهای عرب را درون دولتی نوظهور کنار هم جمع کند. او که وارث نسل‌های متعددی از صوفیگری افراطی و پروژه‌های سیاسی شکست خورده بود انرژی جنگاوری پیشمرگ‌های ترکمن خود را مهار کرد و آنها را به یک ساختار دولتی پایدار احاله داد از این منظر، ابتکار او در انتخاب تشیع دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی کشور مذهبی که واجد قابلیت‌های حقوقی و نهادی است، سیاستی آگاهانه بود .

ادعای ولایت یا جانشینی جایگاه مقدس پیامبر اسلام به خصوص به نیابت از علی و بعد از او حسین و جعفر صادق (امام) ششم شیعیان و مؤسس مذهب جعفری مطمئناً نشان دهنده‌ی باورهای تناسخی و منجی‌گرایانه ی اسماعیل بود که به خضر و عیسی نیز توسعه پیدا می‌کرد. او که با افتخار خود را از تبار پیامبر و صفی (شیخ صفی الدین اردبیلی) می‌دانست نه تنها قصد داشت انتقام پدرش، حیدر را بگیرد بلکه می‌خواست جنگی علیه یزید و خاندان بنی‌امیه به راه بیندازد مشرکان و ملعونینی که به سمت قبله دروغین نماز می‌خواندند می‌توانند نمادی از سنیان حاضر در خاک ایران صفوی باشند و همچنین نمادی از قدرت های سنی همسایه‌ای که او فتح‌شان کرد.

با این حال، نگرش اسماعیل به حکومت نه منجی گرایانه خالص بود و نه فقیهانه؛ نگرش او اساساً بر مبنای مدل پادشاهی ایرانی بود بهترین بازتاب از رویکرد قدرت سلطنتی را می‌توان در سیاست داخلی و تصویری که وی از خود به عنوان شاه داشت، دید او با پیروی از سنت حکمرانان تیموری در ایران و سلسله های ترکمن پیش از خود شاهنامه و دیگر روایات شاعرانه ایرانی را نیک می‌دانست و این دانش ادبی به او کمک کرد تا خود را وارث سنت پادشاهی ایرانی معرفی کند او از تولید آثار فاخر و نسخه های مصور این آثار ادبی، به خصوص بعد از فتح هرات حمایت کرد او نقاشان بزرگی را به دربار خود در تبریز فرا خواند .

اسماعیل که شیفته اسطوره های ملی ایرانی بود نام سه تن از چهار پسر خود را از میان قهرمانان اسطوره‌ای شاهنامه انتخاب کرد:
بزرگترین پسرش را تهماسب نامید که آخرین پادشاه پیشدادیان بود؛ نام پسر سومش، سام که شاهزاده ای با کمالات بود از قهرمان دربار منوچهر و پدربزرگ رستم الهام گرفته رفته بود؛ آخرین ،پسرش بهرام نام داشت که نامش از چهارمین پادشاه ساسانی الهام گرفته بود شخصیتی که نظامی شاعر قرن دوازدهم ایران داستان عاشقانه و هنر شکارش را به شعر کشیده بود و از نظر خوشباشی به اسماعیل شباهت زیادی داشت.

اسماعیل به یک پادشاه شاهنامه‌ای شباهت‌های خاصی داشت ،کیخسرو، شاه بزرگ و اسطوره‌ای ایرانی که افراسیاب، پادشاه تورانی و بزرگترین دشمن ایران‌زمین را شکست داد توران، قلمرو پادشاهی افراسیاب، به چشم ایرانیان معمولاً با ترک‌ها و بطور خاص با قلمرو ازبک‌ها در آسیای مرکزی همسان گرفته شده است. بی‌دلیل نبود که در وقایع نگاری‌های حکومتی پیروزی اسماعیل بر شیبان‌خان ازبک را بسان پیروزی بر تورانی‌ها بزرگ می‌داشتند. البته حضور فراگیر شاهنامه در خاطرات سلطنتی فقط به اسماعیل و صفویان محدود نمی‌شد. طرفه آن که هم سلطان سلیم و هم شیبان ،خان و بعدها ظهیرالدین بابر پادشاه و نوادگان مغول او قدرت خود را در بافت تاریخی اسطوره ای اساطیر ایرانی می‌دیدند اغلب گفته شده در حالی که اسماعیل به زبان ترکی شعر می‌سرود دشمن وی یعنی سلیم اول به زبان فارسی و به سبک شاهنامه شعر می گفت. بعدها سلاطین عثمانی تبدیل شدند به گردآورندگان باذوق دست نوشته های مصور شاهنامه و آثار کلاسیک ادبیات فارسی. پارادایم پادشاهی که از امپراتوری عثمانی تا آسیای جنوبی و مرکزی همه به رغم شکاف‌های قومیتی خواستار آن بودند، از فرهنگ سیاسی فارسی‌مآب مشترک میان آنها ناشی می‌شد.

منبع:
عباس امانت
تاریخ ایران مدرن