به قلم: جبار آذین
نمانامه: «محمد کارت» سینماگر مستعد و کاربلدی است که فیلم قابل تأمل و تلخ «شنای پروانه» را با حمایت مالی و تبلیغاتی «مافیای اکران» ساخت و به رغم سینه زنی زیر پلاکارت مافیا و نمایش سیاهیها و تباهیهای جاری در میان طبقات فرودست و جنوب شهریها، به دلیل شناخت و تسلط بر ابزار سینما و ساختار هنری مقبول، مورد توجه قرارگرفت.
کارت، این بار با سریال خوش ساختار و سیاه یاغی، برخلاف فیلم سینمایی خود که فاقد روزنه ای برای امید و فردای بهتر بود، با خلق یک شخصیت که در سرزمین خشک فقر مادی و معنوی و یکهتازی نادرستها در قالب لمپنها، فقرزده ها و ظلمها و بی عدالتیهای اجتماعی و طبقاتی، میخواهد، ضد شرایط بد و سیاه موجود ایستاده و طغیان کند تا شاید به نجات خود و رستگاری دست یابد، حرفی تازه را مطرح میکند.
سریال یاغی، دارای فیلمنامه خوب و استخواندار، درامی قوی، پردازش مطلوب داستانی پرکشش، شخصیت پردازیهای قابل باور، نمایش قدر درست و تاثیرگذار زندگیها، تباهی ها و انسانهای به بنبست رسیده، قطب بندی کاراکترهای مثبت و منفی و خاکستری، فضاسازیهای شبه واقع نما و کارگردانی متفکرانه و حرفه ای است.
کارت گرچه در یاغی هم مانندشنای پروانه، تصاویری آشنا از زندگی و تلخی ها و شیرینیهای مناسبات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی فرو دستان و پا برهنه ها ارایه می کند و چنین فضایی را بستر و ظرف تعریف داستانهای خود قرار می دهد ومی کوشد، از همت کسانی که می خواهند از این محیط سرد و فقر و غمزده برخیزند و به انسانهایی موفق ورستگار تبدیل شدند، سخن گوید، اما همچنان از نمایش عوامل و عناصری که در پایین و بالای جامعه در ایجاد و بروز و ظهور فقر و تباهی و بی عدالتیهای اقتصادی، اجتماعی و موضعگیری اجتماعی، در برابر آن ها خودداری میکند و علی رغم تصویرسازی از سیاهیهای زندگی فرودستان، به جای تکیه بر تحول این مردمان، باتمرکز روی شبه قهرمانهای فردگرا که صرفاً برای رهایی خود می کوشند، چشم خود را بر واقعیتهای جامعه بسته و دل خود را به قهرمان سازی و قهرمان بازی افرادی که نوعی «قیصر» انتقامجو هستند، خوش میکند.
یاغی، سریالی خوش ساخت و جذاب، ولی از منظر مضمون و محتوا، محدود و یکجانبه نگراست. یاغی ها ممکن است، ضد شرایط بد، طغیان کنند و اگر موفق شوند، دیگر فقیر و تنگدست نمانند! لیکن مردمیترین آنها توسط عاملان فرودست شدن مردم، آسوده نخواهند ماند!
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0