به قلم: جبارآذین
نمانامه: بزرگانی مانند فردوسی جاودان و دیگر مشایخ و چهره های نامدار ادب و هنر ایران زمین که عمر و هستی خود را برای پاسداری و اشاعه و ارتقای فرهنگ و هنر کشور هزینه کرده و خود در نهایت فقر و انزوا در دوران حاکمیت های زر و زور و تزویر، درست مانند هزاران دلاوری که با خون خود ایران را مانا نمودند و بسیاری حتی نام و مدفن شناخته شده ندارند، دیگر در میان ما نیستند که ثمره همتها و فداکاریها و خدمات ارزشمند خود را ببینند.
از همین رو، برای حاکمان سیاست و اقتصاد و اجتماع ،خطر ندارند و می شود باسانسورن ظرات و عقاید و آثار آن ها، چنانچه اهل مبارزه باشر و بدی و ظلم بوده اند و ربط دادن آنها به تاریخ و گذشته، برایشان به صورت صوری، بزرگداشت گرفت و مراقب بود که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
به عنوان نمونه با تبلیغ و ترویج اینکه، آرای فردوسی کبیر، تخیلی و جنگ های رستم و دیگر دلاوران شاهنامه، افسانه و موهوم و غیر واقعی بوده و ارتباطی با واقعیتهای جوامع و حاکمان ثروتمند بدون دانش و فرهنگ و فردوسی ستیزهای دیروز و امروزندارد، برایش آئین بزرگداشت گرفته می شود و با تحقیر اهالی فرهنگ و هنر و ماندگاران این عرصه و فردوسی و زبان فارسی، تا آنجاکه دامنه مبارزات رستم ها با دیوها و ددهاو… به روزگار ما کشیده نشود، شعار بدون محتوا و حمایت از ادبیات و هنر و فرهنگ و فردوسی های امروز کشور، زنده باد فردوسی سر می دهند و چون همیشه کار خود را می کنند، کیسه هایشان را پر می نمایند و باساطورهای سیاست، قدرت، ریا و سانسور، در واقعیت، فردوسی های امروز ایران را تحقیر و منزوی و خانه نشین می کنند و در واقع به طور دقیق و سنتی،کار اجداد خود یعنی مقابله با اهالی خردمند فرهنگ و رستم باوران را اجرایی می نمایند.
به عبارتی فردوسی ستیزی، پیوسته در طول تاریخ ادامه داشته و اکنون و امروز هم ادامه دارد. نگاه کنید به سیل بی هنران درباری و اشرافی و هنر فروش و خیل عظیم هنرمندان راستین که مانند فردوسی، در تنگنای فقر و آزار و سانسور و بی عدالتی و تحقیر روزگار می گذرانند.
آری، فردوسی های مرده برای دشمنان خرد و فرهنگ و هنر و هنرمندان و مردم، خطر ندارند، فردوسی های زنده که همچنان پرچم ادب و هنر و فرهنگ و ظلم ستیزی را بر افراشته نگهداشته و از سلحشوری های رستم ها ونبردهای آن هامی گویند و می نویسند، خطرناک هستند. مخالفان رستم ها و فردوسی ها و هنر و فرهنگ، مردم، هنرمندان و دوستداران فرهنگ، از این نکته مهم غافل اند که رستم و فردوسی، تنها و فرد نبودند، تمام اهالی فرهنگ و هنر، فردوسی و مردم، رستم هستند و هنوز هم فردوسی ها و رستم ها و نگارش شاهنامه ها ادامه دارد و زنده اند!
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0