به قلم: جبار آذین
پایگاه خبری نمانامه: یکی از صدها معضل اساسی”فرهنگ و هنر” کشور به رغم تعیین متولی قانونی آن با عنوان “وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی” که خود نیازمند فرهنگ و ارشاد است، نادیده انگاشتن جایگاه قانونی و نقش مهم فرهنگی و اجتماعی این وزارتخانه است که باعث شده”ملوک الطوایفی”در عرصه هنر و فرهنگ حاکم شده و افراد، گروه ها، باندها، جریان ها و دستگاه های متعدد و مختلف مدعی فرهنگ، درجهت اهداف و برنامه های خاص خود که اغلب منبعث از نگرشها و منافع سیاسی و اقتصادی است، در این عرصه جولان دهند. این مهم از جمله نکات بنیادین در مسیر اصلاح اوضاع فرهنگ و هنرایران است که بارها در یادداشت های خود بر آن انگشت گذاشته ام. حضور و نقش ستادی وزارت یاد شده در راهبری و ساماندهی فرهنگ و هنر در گرو چند مساله حیاتی دیگر است که چنانچه اجرایی نشوند، هر گونه اقدام در این راستا، بدون ثمرخواهد بود.
نخست، حاکمیت نگرش دوگانه سیاسی در جامعه است که سبب نگاه ابزاری آن ها به فرهنگ و هنر و ایجاد سازمان ها و جشنواره ها ونهادهای فرهنگی در جهت تبلیغ و ترویج نگاه سیاسی خود با پول ملت در قالب اصلاح طلبان و اصولگراها شده است و تا این دوگانگی رسمی وجود دارد، نگرش دوگانه سیاسی و ابزاری به فرهنگ و هنر ادامه خواهد داشت و تلاش ها برای یکپارچگی وجود و اداره و اجرای امورفرهنگی و هنری، بدون نتیجه خواهدبود.
دوم: ساختار وزارتخانه مورد بحث، فرسوده و نیارمند تحول اساسی در شکل و محتوا و ساختار است.
سوم: گزینش مدیران غیر فرهنگی و میز نشینی آنها در ارشاد، معضل دیگر این وزارتخانه است.
چهارم: حضور جماعتی که به کارمنداداری بی خاصیت تبدیل شده اند و هیچ ارتباطی با فرهنگ و هنر، ندارند، مشکل دیگر ارشاد است.
پنجم: ارشاد باید از زیر سلطه نگاه های سیاسی وجناحی و نگرش منسوخ فرهنگ و هنر دولتی رهاشود.
موارد پنجگانه، موانع اصلی وحدت اداره فرهنگ و هنرکشور توسط ارشاد است. به همین دلایل تا آن ها رنگ اصلاحات به خود نبینند، شعار وحدت ارشاد، حتی اگر لایحه و قانونی هم شود، بی فایده خواهد بود. بویژه که مهمترین آن ها مانند حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان صدا و سیما و اوج و…باید به چنین وحدت تن دهند.
آیا این رویداد واقعیت خواهد یافت. پاسخ اوضاع عمومی کشور به این پرسش منفی است.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0