مقدمه و تقریظ بر دیوان شعر فرزان سامانی


به قلم: پروفسور سیدحسن امین (حقوقدان، فیلسوف، ادیب و شاعر)

۱- درآمد

کتاب حاضر، مجموعه اشعار سخنور بزرگوار و شاعر ارزشمند هم‌روزگار ما، خجسته‌یاد، روان شاد، مصطفی سامانی‌نژاد، متخلص به «فرزان سامانی» است و این نوشته نیز دویست و پنجاه و هفتمین مقدمه‌یی است که این بنده بر کتاب‌های مختلف اعم از آثار کلاسیک مانند دیوان حافظ و معاصران مانند مشفق کاشانی نوشته‌ام.

دویست و پنجاه و ششمین مقدمه من بر «باران غزل: دیوان اشعار «محمدعلی مرادی» در پاییز ۱۳۹۷ در شمار انتشارات رایحه عترت به اهتمام مصطفی سجادی به چاپ رسید.

از جهت رعایت اصول علمی و روش تحقیق، مناسب است که در این مقدمه، در آغاز سخن، به طور عام به شناسایی سراینده این مجموعه اشعار پرداخته شود و زندگی‌نامه او بر قلم آید و بعد، در پی بیان کلیاتی در باب شعر و شاعری، به طور خاص، اشعار این شاعر معاصر بررسی، معرفی و نقد شود.

۲- زندگی‌نامه فرزان سامانی

فرخنده یاد، مصطفی سامانی‌نژاد، با تخلّص (لقب هنری و شعری) «فرزان سامانی» به سال ۱۳۱۰ در شهر سامان که خاستگاه نامداران بسیاری در عرصه شعر و ادب از جمله عمان سامانی صاحب گنجینه اسرار در شعر آیینی است، به دنیا آمد. پدر او شیخ غلامحسین خادم الشریعه، از روحانیون و ائمه جماعت سامان بود که ثبت و ضبط ازدواج و طلاق اهالی منطقه سامان را نیز برعهده داشت امّا در حالی که مصطفی هنوز شش سال بیش نداشت، نابهنگام از دار دنیا رفت و خانواده خود را گرفتار عسرت و بی‌سرپرستی کرد. به قول سعدی شیرازی که من بر کلیّات او نیز مقدمه‌ای مفصل نوشته‌ام:

مرا باشد از درد طفلان خبر
که در خردی از سر برفتم پدر

مصطفی خادم الشریعه که بعد نام خانوادگی خود را در شناسنامه به سامانی‌نژاد تغییر داد، به رغم آن‌که پدرش را در شش سالگی از دست داد، توانست تحصیلات سنتی و قرآنی را در مکتب‌خانه به خوبی پشت سر بگذارد و پس از تکمیل دانش و سوادآموزی دوره مکتب زیرنظر برادر خود شادروان استاد مرتضی تبیان سامانی، تدریس در مکتب‌خانه را آغاز کرد و سرانجام بعد از تجربه‌های کاری متفاوت به خدمت سربازی رفت و در پایان آن به تهران کوچید و نخست در بخش خصوصی استخدام شد و توانست حین اشتغال به کار، با شرکت در «امتحانات متفرقه» نخست، مدرک ششم ابتدایی را (به سال ۱۳۳۴)، بعد دیپلم ادبی را (به سال ۱۳۴۵) و سپس لیسانس/ کارشناسی «فقه و مبانی حقوق اسلامی» از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را (به سال ۱۳۴۹) به شایستگی از آن خود کند.

این بنده به خاطر دارم که خود بنده نیز که هم‌زمان با شادروان سامانی‌نژاد یعنی به سال ۱۳۴۵ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شدم، چون تنی چند از استادانم در دانشکده حقوق (از جمله استاد میرزا محمود شهابی خراسانی و برادر کهترش دکتر علی‌اکبر شهابی و نیز استاد سیدمحمد مشکوه بیرجندی) علاوه بر دانشکده حقوق، در دانشکده الهیات هم تدریس داشتند، به دانشکده الهیات هم سر می‌زدم و داوطلبانه اکثر هم‌زمان با دوست شاعر از دست رفته‌مان مصطفی سامانی‌نژاد، از محضر افاضات بسیاری از استادان آن دانشکده استفاده می‌‌کردم و از جمله به طور منظم در کلاس درس «اصول فقه» زنده‌یاد استاد حاج شیخ محمدصادق محمدی حضور می‌یافتم و تقریرات او را به سبک سنتی در دفتری یادداشت کرده‌ام که اصل آن را هنوز دارم. دیگر استادان و مدرسان فرخنده یاد مصطفی سامانی‌نژاد در دانشکده الهیات که من نیز توفیق استفاده از محضر ایشان را داشته‌ام، عبارتند از: استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، استاد دکتر مهدی حمیدی شیرازی، استاد جواد مصلح، استاد دکتر ابوالقاسم گرجی، استاد سیدمحمدباقر مولوی عربشاهی سبزواری، استاد دکتر احمد ناظرزاده کرمانی، استاد شهید مرتضی مطهری، استاد دکتر امیرحسین آریانپور و نیز استاد محمدعلی حکیم شیرازی از اعاظم زمان و اعاجیب دوران که من در ملازمت دوست دانشمندم استاد منوچهر صدوقی سها به درک محضر آن بزرگ نیز (هم‌چون محضر استاد علامه سیدمحمدکاظم عصار و نیز استاد حاج آقا یحیی عبادی طالقانی و استاد آقا مهدی حایری یزدی و دیگران) توفیق یافتم. رحم الله معشر الماضین.

مصطفی سامانی‌نژاد، علاوه بر تکمیل تحصیلات رسمی خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی که هم‌دوره‌ای‌های ایشان پس از انقلاب اسلامی (امثال جناب آقای ناطق نوری و …) به مقامات عالیه رسیدند، با شرکت در انجمن‌های ادبی، استعداد شاعری و تمکّن ادبی خود را تقویت می‌کرد و از جمله از زمان حیات شادروان استاد محمدعلی ناصح ریاست فقید انجمن ادبی ایران، در این انجمن حضور می‌یافت. یکی از بهترین پرورش‌یافتگان انجمن ادبی ایران به زعامت و رهبری استاد ناصح، زنده‌یاد استاد مهرداد اوستا بود که هم‌سنّ‌وسال و هم‌دانشکده‌یی مرحوم مصطفی سامانی‌نژاد بود. مهرداد اوستا با نام شناسنامه‌یی محمدتقی رحمانی متولّد ۱۳۰۸ بروجرد از طلّاب علوم دینی بود و در دوره طلبگی که هنوز در کسوت روحانیت بود، به «شیخ رضا نحوی» (به دلیل تسلّط بر صرف و نحو عربی) شهرت داشت. وی از یکی از دبیرستان‌های شبانه تهران دیپلم گرفت و بعد وارد دانشکده معقول و منقول (دانشکده الهیات و معارف اسلامی بعدی) شد و پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه ا زآن دانشکده، از کسوت روحانیت خارج شد و در همان دانشکده به تدریس پرداخت و پس از انقلاب ۱۳۵۷ تدریس خود را در دانشکده هنرهای زیبا و حوزه هنری نیز ادامه داد تا آن‌که در هفدهم اردیبهشت ۱۳۷۰ در شورای شعر و موسیقی وزات ارشاد در تالار وحدت بر اثر حمله قلبی از این جهان گذران درگذشت.

باری، زنده‌یاد مصطفی سامانی‌نژاد، از دوستان مهرداد اوستا در انجمن ادبی ایران بود و پس از فوت او نیز در سال‌های اخیر که مسؤولیت این انجمن به گردن این بنده افتاد، در نشست‌های عمومی انجمن شرکت می‌کرد و من ناظر و شاهدم که این سخنور عزیز و شاعر گرامی با ارائه و قرائت اشعارش به ویژه مهر سروده (اخوانیه)هایش برای دوستان از جمله این بنده مورد تشویق و استقبال حاضران در انجمن قرار می‌گرفت؛ چنان‌که خود به خط خویش از سروده‌یی که برای این بنده سروده است و آن را در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ در انجمن ادبی ایران قرائت کرده و مورد توجه اعضای انجمن قرار گرفته، یاد کرده است.

در این‌‌جا شایسته است که ضمن شرح‌حال زنده‌یاد مصطفی سامانی‌نژاد (فرزان سامانی) اشارتی کنم به برادر دانشورش زنده‌نام استاد مرتضی تبیان سامانی که از دانش‌آموختگان حوزه‌های علمیه اصفهان، مشهد و تهران بوده است. او در حوزه اصفهان نزد بزرگانی مانند حاج‌آقا رحیم ارباب، حاج‌آقا حسین خادمی، شیخ علی قدیری کفرانی و …، در حوزه مشهد نزد میرزامحمدتقی ادیب نیشابوری (معروف به ادیب دوم) و در تهران نزد استادان بزرگ این حوزه تحصیل کرده است که از حسن اتفاق این بنده ناقابل نیز سعادت درک محضر تعدادی از این بزرگان علم و معرفت را داشته‌ام مانند علامه سیدمحمدکاظم عصار تهرانی، آیت الله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و دیگران. جالب آن‌که مرحوم استاد مرتضی تبیان سامانی طبع شعر نیز داشته است و مجموعه اشعار او با عنوان «سفینه تبیان» به چاپ رسیده است.

۳- شعر و شاعری

هنر شعر، یکی از هنرهای هفت‌گانه است و مردم ایران، شاعرانه‌ترین ملل جهان‌اند. شعر، در تعریف ادبی «کلام موزون مقفی» و در تعریف منطقی «کلام مخیّل» (سخن خیال‌انگیز و رؤیایی) است. امّا هیچ‌یک از این دو تعریف قدیمی، به قول خود قدما، جامع و مانع نیست، یعنی نه جامع همه افراد است و نه مانع همه اغیار.

آن‌چه مسلم است آثار ارائه شده در مجموعه حاضر، با لحاظ تعریف ادبی که در سنّت فرهنگی ما مسبوق به سابقه است، مشمول تعریف شعر برای مخاطبان و خوانندگان پارسی زبان واقع می‌شود، به ویژه که به رغم آن‌که از جهت کمیت چندان زیاد نیست از جهت کیفیت دارای تنوّع قالبی و شکلی و نیز مفهومی و محتوایی زیادی است؛ به این توضیح که از جهت قالب هم غزل است، هم قصیده، هم مثنوی، هم قطعه، هم رباعی، هم سه‌بیتی، هم تک‌بیت. مثلاً قطعه «کوه‌های ایران» در قالب مثنوی است، آن هم مثنوی بلند به مطلع:

گر بخواهی نام کوهی را تو در ایران زمین
شمه‌ای از نام آن‌ها را در این اشعار، بین

امّا در قالب غزل، اثری زیبا به مطلع زیر نمونه‌یی از غزلیات این شاعر است:

تا چند کشم هجر تو ای ماه دل‌آرا
لطفی کن و یک لحظه به دست آر دل ما را

شعری اخلاقی در قالب قطعه چنین سروده شده است:

چو اندر چنگ دیو و ددفتادی
تو را کی طاقت پیکار باشد

در قالب سه‌بیتی، شعر «وصف استادان»، تک‌بیت‌های متعدد، قصاید، تخمیس‌ها و رباعیات هم در این دیوان دیده می‌شود. برای مثال تضمین غزلیاتی از حافظ، دهقان سامانی، صفیر اصفهانی، تبیان سامانی و …

از جهت ژانر و گونه شعری نیز کتاب حاضر تنوّعی چشمگیر دارد. مثلاً، شعر تحمیدیه به مطلع زیر:

ملکا پرتو رخسار تو در سر دارم
عشق آن چهره پرنور مکرر دارم

اشعار آیینی برای پیامبر اسلام، امام علی، حضرت زهرا، امام حسین و دیگر پیشوایان و معصومان شیعه، مثل این شعر در چهارده بیت برای چهارده معصوم:

هرکه مهر شیر یزدان، ساقی کوثر ندارد
عزت و قدر و شرف، در عرصه محشر ندارد

***

مست از می ولای علی شد چو مصطفی
صبرش نماند و راز دلش گشت برملا

زنده‌یاد سامانی‌نژاد، مهر سروده‌ها، اخوانیات، ماده تاریخ‌‌ها، سوگیادها، و شعر سنگ قبرهای متعددی هم دارد که شامل مشاهیر این عصر از شهید مرتضی مطهری گرفته تا برادر دانشورش تبیان سامانی می‌شود. یکی از این مهر سروده‌ها که در حق صاحب این قلم سروده شده است، موضوع مقاله‌یی به قلم این بنده در فصلنامه «هنرپو» (سال هفدهم، شماره شصت و پنجم، زمستان ۱۳۹۷، صص ۶-۷) است که نسخه‌یی از آن را در بیستم دی ماه ۱۳۹۷ در انجمن ادبی ایران به فرزند برومند این شاعر، جناب آقای حسین سامانی‌نژاد تقدیم داشتم.

۴- سخن پایانی

در خاتمه، به نوبت ناقابل خویش، در مقام یکی از اهل علم و ادب، از جناب آقای سامانی‌نژاد و همه عزیزانی که در کار گردآوری، چاپ و نشر این کتاب قبول زحمت و تشریک مساعی کرده‌اند، تشکّر و تقدیر می‌کنم و برای سراینده این اشعار علوّ درجات و برای بازماندگان و خانواده‌های وابسته دل‌آرامی و سعادت و برای خوانندگان این اثر، اوقات خوش و فرصت مطالعه بی‌دغدغه آروز دارم و از این‌که به دلیل مشغله بسیار، موفق نشدم قضیه یوسف و زلیخای سروده این شاعر بزرگوار را تکمیل و تتمیم کنم، احساس غبن می‌کنم.

سید امیرحسن امین
تهران – ۲۴ دی ۱۳۹۷


من بر چندین چاپ مختلف از دیوان حافظ، مقدمه نوشته‌ام که هریک جداگانه همراه «زندگی‌نامه خودنوشت»ام در «سرشناسه‌ای مستقل در جلد اول «دانشنامه حافظ و حافظ‌پژوهی» به سرویراستاری استاد بهاءالدین خرّمشاهی (تهران، انتشارات نخستان، ۱۳۹۷) به چاپ رسیده است.

جلد سوم کتاب «در خلوت انس» اثر استاد مشفق کاشانی به کوشش رضا اسماعیلی با مقدمه این بنده و جلد دوم آن‌که مشتمل بر شرح‌حال این بنده است، با مقدمه استاد سیدعلی موسوی گرمارودی به وسیله «انتشارات روزنامه اطلاعات» مکرّر به چاپ رسیده است.

شرح‌حال علامه سیدمحمدکاظم عصار را در فصل‌نامه «مقالات و بررسی‌ها» (مجله تخصصی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران) به تفصیل فصیل نوشته‌ام.

ثمره تحصیل و تتلمذ ما نزد زنده‌یاد استاد حاج آقا یحیی عبادی طالقانی، نشر کتابی به قلم این بنده با عنوان «برداشتی از مشاعر ملاصدرا» بود که اول بار به سال ۱۳۵۱ در شمار انتشارات کانون انتشارات عابدی در تهران منتشر شد.

زنده‌یاد آیت‌الله دکتر مهدی حایری یزدی هم‌زمان با پدرم (استاد سیدعلینقی امین) در مدرسه سپهسالار قدیم، اسفار تدریس می‌فرمود و بنده به درس ایشان هم در آن مدرسه حاضر می‌شدم و به دلیل همین مناسبات و تعلق خاطر بود که پس از فوت ایشان، آگهی بالابلندی به قیمت گزاف در صفحه اول روزنامه اطلاعات با ذکر محامد علمی و اخلاقی ایشان در ایامی که ایشان به طور جدّی منتقد مبانی و ایدئولوژی نظام سیاسی وقت بودند و به طور غیررسمی از حامیان و پشتیبانان جبهه ملی به شمار می‌رفتند و لذا منزوی و مغضوب بودند، چاپ کردم. پس از‌آن نیز مفصل‌ترین شرح‌حال ایشان را در فصلنامه علمی-پژوهشی «مقالات و بررسی‌ها» (مجله تخصصی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران) در زمان مدیریت دکتر هادی عالم‌زاده که برادرش محمدرضا عالم‌زاده عضو شورای مرکزی جبهه ملی بود، منتشر کردم.

تبیان سامانی، مرتضی، سفینه تبیان، گزینش، تصحیح و افزوده‌ها از احمد رحیم‌خانی سامانی، تهران، انتشارات سامان دانش، ۱۳۹۴