به قلم: جبار آذین
نمانامه: مدیریت های گروهی و سیاسی و انحصاری در سینما و صدا و سیماکه منجر به بیکار شدن هنرمندان غیر همسو با آنهاشده، در بده بستان های کاسبکارانه سبب شده اند تا عده ای از هنرمندان بیکار برای کسب درآمد با پذیرش و تن سپردن به شرایط و مسائل مورد پسند روسای دو رسانه یاد شده، کارهایی تولیدکنند و یا در تولید آثاری همکاری کنند که فاقد ارزش های هنری و محتوایی و کمتر از حد قابلیت های هنری خود بوده و عمدتا با هدف کسب درآمد تولیدمی شوند.
عده ای از این افراد را در برنامه ها،شوها و سریالهای درجه چندم و آنتن پر کن تلویزیون و جماعتی را در تولیدات کم کیفیت شبکه خانگی می بینیم. جدا از این هنرمندان، کسانی را هم مشاهده می کنیم که در سال های دور با هنر نمایی های خوب خود در عرصه هنر جایگاهی داشتند، ولی در دهه گذشته از آن موقعیت ها فاصله گرفته و به کاسب های میلیاردر تلویزیون تبدیل شدند و باکپی برداری از برنامه های ماهواره های خارجی، برای رسانه ملی ایران و ملت ایران! به سفارش مدیران صدا و سیما، برنامه های سرگرم کننده بدون محتوا و برای خود پولسار ساختند و اکنون که خود و نوع برنامه هایشان از نظر حاکمان سیما و سینما مطلوب نیست، یک پا در شبکه خانگی و پای دیگر در سینما دارند.
این پا درازی در سینما و شبکه خانگی، به دلیل هنرمند بودن و یا پولسازبودن آنها نیست که صرفا به علت خالی نبودن عریضه در سیما و سینما و گریختن آنها از اتهام درست انحصار گرایی صندلی نشینان سینما و سیما است. مهران مدیری و رامبد جوان که روزگاری با هنرنمایی، روزگار خود را می گذراندند و بعدها با ساختن دورهمی و خندوانه کاسب شدند و کیسه های میلیونی خود را میلیاردی کردند و به عنوان ملیجک های دولت قبل شهره شدند، بعد از حرکت ضد سلبریتی حاکمان تلویزیون و سینما، به ناچار به دنبال دکانهای دیگر برای کسب و کار و پول، راه های شبکه خانگی و سینمارا در پیش گرفتند و در آنجا چیزهایی ساختند که بازاری و کم ارزش بودند. این کوچ اجباری، شامل حال کسان دیگر هم شد و سروش صحت هم به آن دو و دیگران پیوست.
گرچه با قدام پیمان جبلی و اهدای اجازه کار و فعالیت به گلزار در تلویزیون،جرقه های امید بازگشت به سیما در دل جوان و مدیری و صحت روشن شد، اما باید توجه داشت که امثال جبلی در صدا و سیما و خزاعی در سینما فقط مجری و مهره اند و گزینشگران و تعیین کننده ها کسان دیگراند و امکان باز هم پشت درماندن میلیاردرهای تلویزیونی پشت درهای رسانه ملی و سینما دور از ذهن و انتظار نیست.
سردمداران سینما که از نظر سیاست، اطاعت، رفاقت و تجارت و انحصار همان مسیر اربابان صدا و سیما را با اندکی تفاوت در راه، طی می کنند، به بازماندگان و درماندگان و پشت درماندگان مذکور سیما اجازه ساختن فیلم در سینما را داده اند تا در حد شعار هم که شده بگویند، انحصارگرا نیستند. از همین رو مدیری و صحت و جوان با کارگردانی فیلم های کمدی و اجتماعی، فرم شرکت در چهل و دومین دورهمی فیلم فجر را پرکرده بودند. صد البته برای آنها شرکت در دورهمی مهم نبود و نیست، از همین رو، به جز صحت بی خیال جشنواره شدند، چون آنها در زمان داغی فروش شبه فیلمک های کمدی در سینما به سینما آمده اند تا همچنان میلیاردر بمانند! با آنکه این سه میلیاردر سابق سیما، مطلوب روسای سینما نیستند، لیکن سینمایی هابه توصیه روسای خود، ممکن است از روی سیاسی بازی، فیلم صحت را با جوایزی بنوازند.
باز هم البته نباید منکر داشتن استعداد و توانایی این سه تلویزیونی پیشین بود ولی نباید هم از نظر دور داشت که اینان پیشتر و بارها خود و قابلیتهای هنری و کاسبی شان را به نمایش گذاشته اند، لذا در دوران غیبت هنرمندان و حرفه ای های سینما و تردد سینماگران مورد پسند نامدیران سینما در سازمان موسوم به سینمایی، نباید منتظر تماشای آثار شاخص و ارزشمند از آن ها بود. اینان برای چندمین بار است که شانس پول پارو کردن خود در سینما را می آزمایند. به همین علل با توجه به نزول سطح سلیقه و ذائقه مخاطب و گرایش آنها به تماشای فیلم های سطحی و بدون محتوای کمدی، احتمال فروش فیلم های مدیری و جوان و صحت در گیشه سینما و تداوم میلیاردر شدن آنها در اوضاع بی سر و سامان سینما و فرهنگ و هنرکشور وجود دارد!
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0