نقدی بر فیلم انگل ساخته بونگ جون

به قلم: علی رفیعی وردنجانی


یک خانواده از قشر ضعیف جامعه ای که بشدت رو به مدرنیته حرکت می کند و وابسته به شبکه های اجتماعی برای ارتزاق اقتصادی خود است، بر اساس پیشنهاد وسوسه کننده یک دوست خود را جای معلمی کاربلد به خانواده ای متمول معرفی کرده و … جدای از تاری فاسد های اخلاقی موجود -که مختصر به آن می پردازم- در این اثر، فرم فیلمنامه نسبت به همه شخصیت های داستان وفادار نمانده. در واقع فیلمنامه بونگ جون هو، رنگ قرمزی است وسوسه کننده که چشمان مخاطب را برای چگونگی رشد و نفوذ این خانواده -که بوی تعفنشان به مشام می رسد – باز نگاه می دارد . اشاره به هوشمند بودن حرکت خانواده و ریسک بالای افراد در برخورد با خانواده ثروتمند عملکرد روانی فیلم را کامل کرده است. چرا که همواره قشر پرنفوذ و ثروتمند از سوی جامعه ، افرادی باهوش و محافظه کار محسوب می شوند، اما علی رغم میل باطنی مخاطب، ضعف روانی خانواده غنی و ترس آنان از بروز شبهات و هوش جلوگیری می گیرد. هنگامی که لباس زیر زنانه در ماشین یافت می شود، برخورد غیر اخلاقی و عقلانی خانواده ثروتمند اجازه بروز چرایی را از فیلمنامه می گیرد و چنین رفتاری از سوی مولف نشان می دهد اثبات انگیزه روانی برای مولف به مراتب مهم تر از ساختاری تماما قاعده مند بوده است.

نفوذ یک به یک خانواده فقیر در اتمسفری غیر قابل توجیه قبل از آنکه بحث فرماتیک و سینمایی را مطرح کند، دغدغه های شخصی فیلمساز را مطرح کرده است. به طور واضح می بینیم که فرم زیر پوست هیجانات روانی از نوع مولفی چون ام نایت شیامالان پنهان شده است و اجازه بروز نمی یابد به همین جهت شخصیت ها اگرچه جذاب، اما پوچ و توخالی هستند و کاربرد دراماتیک پیدا نخواهند کرد. ضعف روابط در «انگل» به چگونگی شکل گیری شان ختم نمی شود، بلکه به چرایی آن منتهی خواهد شد. بهانه نزدیکی پسر خانواده فقیر به دختر خانواده ثروتمند را قابل قبول می دانم، اما جدی شدن این رابطه از سوی هر دو را نقطه کور فیلم نامه دیده ام. در واقع مولف در این اثر حرف برای گفتن زیاد دارد اما از آنجا که زمان را تنگ می بیند قتل با کارد را که شکل هیجان انگیز سینما برای وی است ترجیح می دهد.

ابتذال در آثار بونگ جون هو همواره روند نزولی طی می کند و به یک نتیجه اخلاقی – روانی پسندیده ختم می شود، اما در این فیلم با معکوس برگزیدن چنین هدفی، هو می خواهد مخاطب از بی ادبان ادب بیاموزد؛ در صورتی که سینما جای تذکار و کوشش انتزاعی نیست، بلکه کارکرد اخلاقی سینما در به تصویر کشاندن شدت یک ابژه منفی است. به زعم من سینمایی «انگل» دستاورد فیلم سازی است که از تعاریف سلیقه مند اخلاقی خود، اثری غیر اخلاقی تولید کرده است و تعمداً روان آدمی را هرطور که رفتار کند، پذیرا است .