نقد و بررسی فیلم سینمائی متری شیش و نیم

 

به قلم: برومند شکری

پایگاه خبری نمانامه: در فیلم متری شیش و نیم می توان به وضوح ارتباط بین سینما و جامعه شناسی را پی برد. و اگر بخواهیم چنین فیلمی را نقد کنیم، می بایست از دو نگاه و رویکرد نقادی به آن بنگریم. از یک طرف نقد و بررسی عناصری نظیر ساختار فیلمنامه، عناصر درام، دکوپاژ، میزانسن، نحوه بازی بازیگران و غیره … پیش رو داریم و از طرفی با محتوایی درگیر می شویم که نیاز است از دیدگاه جامعه شناسانه آن را واکاوی و کالبد شکافی کرد. 

به همین خاطر چند موضوع مهم را می توان از فیلم سینمایی متری شیش و نیم در بعد جامعه شناسی در نظر داشت:

  • خشونت پلیس در مقابل مجرم
  • وضعیت اسف بار اعتیاد در ایران
  • حرفه سخت پلیس بودن
  • خلافکاری که چنان به خانوده وابسته است که خود را قربانی آنها می کند!

و سعید روستائی به اندازه وسعی که داشته، به هر کدام از این موضوعات پرداخته است. متری شیش و نیم که در سبک رئالیسم ساخته شده است به یکی از ملتهب ترین مسائل روز ایران یعنی اعتیاد و باندهای قاچاق پرداخته است. بحرانی که قتل های وحشتناک، تن فروشی، بی خانمانی و دهها مشکل دیگر را در لابلای شاخ و برگ خود پنهان کرده است و عمده این مشکل نیز به واسطه شکاف طبقاتی و روحیه جاه طلبی افرادی است که می خواهند این فاصله را پر نمایند.

باید گفت ناصر خاکزاد که نقش آن را نوید محمد­زاده ایفا می ­کند نمونه ای از خروار است. جوانی که طعم گس و بدمزه فقر را چشیده و با پشت سر گذاشتن یک دوره سخت کودکی و نوجوانی از خانه نمور پائین شهر با کوچه باریکی که وی را از دیدن آسمان آبی محروم ساخته و محیط ناسالمی که او را مستعد یک حرفه آبرومند بار نیاورده است، برای رسیدن به آمال و آرزوهائی که دارد جامعه را وسیله قرار می دهد.

در هر جامعه ای که فاصله طبقاتی آن به شکل یک ورطه هولناک پدید آمده باشد زمینه آن برای پرورش چنین افرادی دور از انتظار نیست و وقتی که به وجود آمد و صدمه هائی را به پیکره اجتماع وارد کرد، جزء طناب چوبه دار، چیز دیگری نمی ­تواند این ابصار لجام گسیخته را مهار نماید!

سعید روستائی انگشت خود را حساب شده روی این موضوع گذاشته است و خلاقیت او در خلق چنین صحنه هائی که به شدت به واقعیت نزدیک است این هشدار را به ما می دهد که تولید ناصر خاکزاد تا زمانی که تعریف اجتماع و طبقه های آن اصلاح نشود، متوقف نخواهد شد.

کارگردان، تقابل پلیس و مجرم و خشونتی که پلیس در برابر یک خلافکار حرفه ای دارد، تا جائی که سایه چماق سانسور به او اجازه داده بدون هیچ اغماضی به صحنه نمایش درآورده است و در جائی برای اینکه ثابت کند قانون با هیچ فردی تعارف ندارد دستبند مجرمیت را به دست پلیس هم می ­زند!

بار مسئولیت سختی که یک پلیس با همه فشارهای روحی و روانی می ­بایست متحمل شود و از طرفی باید از قانون تمکین کند و هم برای یافتن کوچکترین مدرکی از خط قرمزها عبور نکند، او را در یک عمل انجام شده سخت قرار می­ دهد تا در مقابله با وجدان خویش و وظیفه ای که به او محول شده احساسات را دخیل ننماید. ولی با این وجود چنین فردی درست زمانی که می بایست گزارشی از ماموریت خود بنویسد دستش می­ لرزد! و اینجا در می یابیم که قانون واقعی هیچ روی خوشی به بی عدالتی نمی ­دهد و این دقیق ترین بخشی بود که در این فیلم از قلم نیفتاده است.

با این وجود بخشی از موفقیت فیلم را می­ بایست مرهون ایده اصلی قصه و فیلمنامه دانست که چکیده­ای از مجموعه اتفاقاتی که هر روز در صفحه نشریات می­خوانیم دست مایه قرار داده است. و چون خیلی از فیلمها مخاطب را در خماری ریشه یابی اتفاقات نمی گذارد. و از همه مهمتر اینکه تا جائی که توانسته است متن فیلم را به ورطه پرگوئی گرفتار نکرده است.

تلخ ترین بخش ماجرای شیش و نیم زمانی است که مخاطب با شخصیت ناصر خاکزاد همزاد پنداری می کند. جائی که مخاطب درست پیش روی احساسات خود قرار می­ گیرد و به اعماق خویشتن می­ نگرد و می­ بیند که خمیره چنین فکری که بتواند خوشبختی بی قید و شرطی را به عزیزانش ارزانی دهد در او جریان دارد.

شاید اغراق نباشد اگر بگوئیم بسیاری از افرادی که جامعه ای را به تباهی می ­کشند با چنین بینشی  در دام خلاف گرفتار می­ شوند. آنها سعی دارند حس پدری و بزرگی عجیبی نسبت به اطرافیان خود داشته باشند و اینکه این تصور در آنها تا به این حد قوی است که احساس می­ کنند برای جلب محبت اطرافیان، آنها را از امکانات خوب بهره مند کنند و به نحوی از دوران بد و تلخ گذشته عقده گشائی کنند.

آن لحظه ای که ناصر خاکزاد برای آخرین وداع روبروی خانواده خود قرار می گیرد به این درک می­ رسد که از سهم همه امکاناتی که در اختیار تک به تک نزدیکان خود گذاشته است هیچ عوایدی نصیبش نشده است. و او مات و مبهوت یک زندگی پوچ و بی ­ارزشی است که برای داشتن آن جامعه ای را به لجن کشانیده است.

در مقوله اعتیاد و کارتن خوابی، این فیلم زمانی بهتر به آن می ­پردازد که افراد زیادی از معتادین در جاهای متروکه با یک وضع اسفبار و فجیعی سکنی گزیده اند. انسانهای تارک دنیائی که بیغوله های وحشتناکی را محل زندگی خود انتخاب کرده اند. گویا حیواناتی انسان نما هستند با قوانینی که خود وضع کرده اند، روزگار مشمئز کننده ای را سپری می کنند.

متری شیش و نیم تصویری تمام و کمال از وضع موجود ایران است که بارها شاهد رخدادهای آن بوده ایم و بی تفاوت از کنار آن گذشته ایم.