نگاهی به کتاب «مغازه جادویی» نوشته دکتر جمیز دوتی

به قلم: غزل قربانپور 

نمانامه: جیمز.آر.دوتی، نویسنده و استاد بالینی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه استنفورد است. وی خودزندگینامه ای با عنوان «مغازه جادویی» به چاپ رساند که با استقبال بی نظیر مشاهیر جهان رو به رو شد.
جمیز دوتی در کتاب «مغازه جادویی» داستان کودکی خود را روایت می کند. کودکی جیمز با کودکی متداول در اذهان فرق دارد. والدین الکلی و فقر اجباری جهنمی را در زندگی جیمز رقم می زند که ذهن جمیز کوچک را به جستجوی راه حلی وادار می کند. «جادو» همان راه نجاتی است که به ذهن تمام کودکان برای حل مشکلاتی که از تاب و تحملشان بیشتر است، متبادر می شود.
راوی برای جادو کردن به ابزاری نیاز دارد. یک انگشت پلاستیکی که وسیله جادو است او را به مغازه ای می کشاند که قفسه هایی پر از انواع جادوهای درمانی دارد:

  • درمان شگفت انگیز تنهایی
  • درمان ترس
  • درمان خشم و …

کتاب با جراحی مغز یک کودک آغاز می شود و این آغاز برای کتاب بهترین روش برای ورود به کودکی راوی است. همچنین به این نکته اشاره دارد که ذهن کودک لوح پاکی است که هر چه بر آن نگاشته شود را طولانی مدت نگه داری می کند و می تواند در سختی ها و چالش های بزرگسالی مفری برای انسان فراهم کند. این جراحی مغز خوب پیش نمی رود و برای دکتر به چالشی تبدیل می شود که نیازمند راه حلی است. پس دکتر راه حلی را پیدا می کند:

«قلبم را به روی مکانی فراتر از عقل، فراتر از مهارت باز می کنم و اقدامی می کنم که در چندین دهه پیش به من آموخته اند. نه در دوره رزیدنتی، نه در دانشکده پزشکی، بلکه در اتاق پشتی یک مغازه کوچک جادوگری در صحرای کالیفرنیا»

جادویی به نام سایکودراما

سایکودراما (به انگلیسی: Psychodrama) شیوه‌ای است برای درمان برخی بیماری‌های روانی که در آن بیمار نقشی را بازی می‌کند که با آنچه او را آزار می‌دهد، رابطه دارد. سایکودراما به عنوان شیوه‌ای مؤثر و روشی جدید در توانبخشی و درمان افراد دچار عارضه‌های روحی و روانی شناخته می‌شود. در این روش بیماران بر اساس بدیهه‌سازی صحنه‌های نمایشی با موضوع معین، در یک نمایش شرکت می‌کنند و در عین حال به تحلیل موضوع بیماری خود می‌پردازند. در این روش به شخص بیمار کمک می‌شود تا ابعاد روان‌شناختی بیماری‌اش را کشف کند. سایکودراما نخستین بار توسط جیکوب مورنو در اویل سده بیستم میلادی بنیان نهاده شد.

در کتاب مغازه جادویی شاهد آن هستیم که روث، صاحب مغازه با دیدن جیمز به او آموزشهایی می دهد. آموزشهای جادویی که جیمز را شیفته خود می کند. آنچه روث به عنوان حقه جادویی به جیمز می آموزد «مدیتیشن» است. جیمز مدام به ملاقات روث می رود تا مدیتیشن بیاموزد. مدیتیشن راهی است برای رها کردن استرسی که کنترل زندگی انسان را به دست گرفته است.
در واقع مدیتیشن میانجیگری است که زندگی را متحول می کند و ذهن را کارآمدتر می کند و دو تکنیک اصلی آن آرام کردن ذهن و آرام کردن جسم است. مدیتیشن انسان را وا می دارد تا بر روی زمان حال متمرکز شود. همانطور که روث به جیمز آموخت بر روی لحظات مثبت زمان حال متمرکز شود و از این طریق اهداف متحول کننده زندگی اش را بیابد و به سوی آن گام بردارد.
ترفندهای روث در مغازه جادویی فقط مختص جیمز نیست. همه ما می توانیم از این راهکارها استفاده کنیم. به شرط آنکه در روزمره خودمان آن را بگنجانیم و به اثر بخشی اش اطمینان داشته باشیم. سایکودراما می تواند شخصیت فرد را تغییر دهد تا بیشتر به خود عشق بورزد و نسبت به اطرافیان دلسوزی نشان دهد تا شادی بیشتری کسب کند.

جادویی به نام درک خویشتن و خودسازی

روث به جیمز می آموزد که راز و رمز اصلی جادو در ذهن و قلب انسان است. شناخت خویشتن باعث می شود تا مغز و قلب به همکاری درستی از یکدیگر دست پیدا کنند و خارق العاده ترین جادوها را بیافرینند. جیمز بعد از آنکه توان خود را درک کند و در راستای بهبود خویش بکوشد دروازه های خوشبختی را یافت.
همدلی، گوش شنوا بودن و محبت بی چشم داشت، نه تنها به بیماران دکتر جیمز دوتی کمک کرد بلکه زندگی شادتری را برای دکتر به ارمغان آورد. این که دنیا را چگونه می بینیم مهم است اما مهمتر از آن این است که جهان ما را چگونه می بیند. و معنای این جمله این است که ما می بایست با اعتماد به نفس در راستای بهبود خودمان بکوشیم و همزمان جهان بینی درونی را فراموش نکنیم. و اما چوب دستی جادویی ما ابراز همدردی با خود و دیگران است که اصلیترین ابزار جادوی ماست.

مغازه جادویی نوشته دکتر جیمز دوتی به دست توانمند فروزان صاعدی ترجمه شد و در انتشارات کتاب مجازی به چاپ رسید.