نمانامه: داستان «حسن صباح»، «قلعه الموت» و «مذهب اسماعیلیه» دستمایه سریالی جذاب و پربیننده در ایام ماه رمضان بود. با پخش اولین قسمت از سریال مصری« حشاشین» موجی از واکنشها و تعریف و تمجیدها به راه افتاد و این سریال تاریخی خیلی سریع با استقبال بینندههای مصری و کشورهای عربی روبرو شد و در گوگل در صدر موتورهای جستوجوگر قرار گرفت.
سریال « حشاشین» یا «آدمکشان» که روایت و درامی از وقایع داخلی ایران و مصر در قرن یازدهم میلادی است به طور طبیعی افکار عمومی و رسانههای اجتماعی ایران را نیز به خود مشغول کرده است و مخاطبان ایرانی نیز به طور غیر رسمی و از طریق رسانهها و کانالهای تصویری مختلف و با زیرنویس فارسی امکان دیدن این سریال پرطرفدار و پرمناقشه را پیدا کردند.
آنچه باعث شده این سریال بر سر زبانها بیفتد فقط جنبه درام و سرگرمی آن نیست. واکنشها به این سریال جنبههای مختلفی پیدا کرده و علاوه بر بحثها و انتقادات تاریخی، به موضوع اعتقادی و اسلام سیاسی در دنیای امروز نیزاشاره شده است. مشابهتهای آن با وقایع امروز بخصوص در خاورمیانه، با افکار گروه اخوانالمسلمین در مصر، طالبان در افغانستان، گروه داعش، بنیادگرایی و تروریسم در لباس دین و مذهب نیز از جمله مسائلی هستند که در رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح شدهاند.
داستان سریال برگرفته از یک بستر تاریخی، در سدهٔ یازدهم اتفاق میافتد. در آن زمان حسن صباح رهبری گروه اسماعیلیه را عهدهدار بود. در این سریال نشان میدهد که حسن صباح و همفکرانش چگونه شخصیتهای مهم کشوری و لشکری و مذهبی را ترور میکردند. سریال این گروه را همانند بعضی از منابع مکتوب، به عنوان پایه گذار تروریسم و «جوخه کشتار مسلحانه» نشان میدهد اتهامی که اسماعیلیون رد میکنند و میگویند شیوههای حشاشین هیچ شباهتی با تروریستهای مدرن نداشت، «علل و ابزارها و انگیزهها و اعمالشان یکسان و یکی نبود و ترورها بسیار انتخابی و هدفمند بود و مردم عادی را هدف قرار نمیدادند».
نویسنده سریال حشاشین، عبدالرحیم کمال، نویسنده و فیلمنامهنویس شناخته شده مصری است، کارگردان سریال «پیتر میمی» است و کریم عبدالعزیز، فتحی عبدالوهاب و نیکولاس موعود، میرنا نورالدین و احمد عید از بازیگران سریال هستند
حشاشین چگونه ساخته شد؟
سریال۳۰ قسمتی «حشاشین» در جهان عرب به عنوان یکی از بهترین کارهای هنری در سالهای اخیر شناخته شده و با استقبال گستردهای از شمال آفریقا تا ایران روبرو شده است. مراحل ساخت این سریال حدود دو سال طول کشید و گفته میشود حدود ۱۲ میلیون دلار نیز هزینه ساخت آن شده است.
نویسنده این سریال عبدالرحیم کمال، نویسنده و فیلمنامهنویس شناخته شده مصری است، کارگردان سریال «پیتر میمی» است و کریم عبدالعزیز، فتحی عبدالوهاب و نیکولاس موعود، میرنا نورالدین و احمد عید از بازیگران سریال هستند.
پیتر میمی، کارگردان و نویسنده مصری، فارغالتحصیل دانشکده پزشکی قاهره است. او کار طبابت را رها کرد و به سینما رو آورد و در کارنامه هنری او تعداد زیادی از فیلمهای تاریخی و هنری از جمله «سعید کلاکیت»، «هرم چهارم»، «میمون صحبت میکند»، «مجتمع خواجه»، «جنگ کارموز»، «موسی» و «برای زیکو» به چشم میخورد.
او در سال ۲۰۲۰ نیز سریال پرحاشیه «الاختیار» را ساخت. این سریال اگرچه به زندگی و مبارزه یک فرمانده ارتش در جنگ با شبه نظامیان خلافت اسلامی پرداخته بود اما منتقدان و طرفداران اخوانالمسلمین گفته بودند که هدف از ساخت این سریال ضدیت با افکار و عقاید گروه اخوانالمسلمین است و آنها را همسنگ داعش قرار داده است.
بعضی از منتقدان و فعالان سیاسی میگویند دولت حاکم در مصر با وجود تضعیف شدید گروه اخوانالمسلین، بسیار نگران بازگشت آنها به عرصه سیاسی و قدرت است و برای ترساندن مردم از اخوانالمسلین، سریالها و فیلمهای هدفمندی میسازد تا پیوسته به مردم هشدار بدهد.
مصر در بین کشورهای عربی از توان بالایی در استفاده از صنعت سینما برخوردار است و برای اولین بار نیست که هنرمندان مصری به سراغ فیلمهای تاریخی و مذهبی میروند.
سریالهایی مانند «جمالالدین افغانی» (جمالالدین اسدآبادی)، «امام حنبل»، «امام شافعی» و «عمرعبدالعزیز» از جمله سریالهایی بوده که در گذشته تولید و پخش شدهاند. آنچه سریال « حشاشین» را با تولیدات قبلی متمایز میکند در وهله اول زبان عامیانه سریال است.
در سریالهای تاریخی مصر، داستان بیشتر به زبان فصیح عربی و متناسب با ادبیات زمانه روایت شده بود اما در این سریال زبان کوچه و بازار امروز مصر استفاده شده است و حتی منتقدان میگویند اصطلاحات امروز که در کوچه و بازار رایج است در سریال رد و بدل میشود در حالی که در گذشته چنین کلماتی رایج نبوده است.
از سوی دیگر منتقدان این سریال گفتهاند این سریال از رمان معروف «سمرقند» نوشته «امین معلوف»، نویسنده فرانسوی (لبنانی الاصل) اقتباس شده است و به نوعی «یک سرقت ادبی» صورت گرفته است. اما سازندگان این سریال این اتهامات را رد کردهاند و گفتهاند فیلمنامه «الهام گرفته از تاریخ» است و استفاده از «زبان محاوره» برای نزدیکی هرچه بیشتر با مخاطب انتخاب شده است و این شیوه در سینما و سریالهای دیگر کشورها نیز امر مرسومی است. بعضی از مخاطبان عربزبان نیز گفتهاند «سریالهایی مانند “یوسف پیامبر” که به زبان فارسی تولید شد و سریال “صلاح الدین ایوبی” که به زبان ترکی تولید شد از زبان محاوره استفاده کردند».
نکته حائز اهمیت دیگر این است که برای نخستین بار نیست که سریالی درباره حسن صباح ساخته میشود. به عنوان نمونه در سال ۲۰۱۶ نیز سریالی با عنوان «سمرقند» به کارگردانی «ایاد الخزوز» از کشور اردن و نویسندگی «محمد البطوش» در ماه رمضان به نمایش درآمد. این سریال نیز براساس رمان «سمرقند» نوشته شده بود و درباره روایتهای تاریخی این سریال نیز انتقادات فراوانی مطرح شده بود اما با استقبال چندانی روبرو نشد.
حسن صباح برفراز قلعه الموت
برای ایرانیان حسن صباح چهره شناخته شدهای است و نام او با «قلعه الموت» در استان قزوین گره خورده است. برای اینکه بدانیم چرا حسن صباح برای جهان عرب و اروپاییها چهره جذابی است و هرازگاهی به سراغ او میروند، کتابها نوشته شده است و یا فیلم و سریال ساخته میشود باید به صدر اسلام برگشت، زمانی که پس از فوت پیامبر اسلام مساله جانشینی او مطرح میشود. شعیان معتقدند که پیامبر اسلام در «حجهالوداع» علی را که داماد و پسرعمویش بود، به عنوان جانشین انتخاب کرد و خلافت حق اوست اما اهل سنت چنین اعتقادی ندارند.
در کتاب «افسانههای حشاشین، یا اسطورههای فدائیان اسماعیلی» نوشته فرهاد دفتری در توصیف انشعاب در شیعیان و شکل گیری اسماعیلیان در این مقطع تاریخی اشاره دارد که پس از امام ششم، بایستی امامت به اسماعیل بن جعفر، پسر ارشد جعفر صادق میرسید. این در حالی بود که «اسماعیل» در زمان حیات پدرش فوت کرده بود و امامت موسی کاظم را نپذیرفتند. آنها معتقد بودند که « نص امامت رجوع قهقری نمیکند زیرا امام جعفر صادق امام معصوم است و او نص بر اسماعیل کرده است… چون امامت به محمدابن اسماعیل رسید مرتبه امامت به مرتبه قائمیت ارتقا یافت».
گروه اسماعیله نیز از انشعاب مصون نماند و با فوت امام هجدهم اسماعیلی در سال۱۰۹۴، که هشتمین خلیفه امپراتوری فاطمی مستقر در قاهره هم بود، انشعاب دیگری صورت گرفت واسماعیلیه به دو جناح نزاری و مستعلی تقسیم شد و از اینجاست که حسن صباح، وارد داستان میشود. او مبلغ یا داعی اسماعیلیه نزاری بود، که برای فاطمیون در ایران کار میکرد.
با زوال قدرت فاطمیون در مصر، نهضت اسماعیلیان زوال نیافت و جنبشی تحت رهبری حسن صباح شکل گرفت که به مدت ۱۷۰ سال دنیای اسلام را به خود مشغول کرد و با سقوط قلعه الموت به دست مغولان این جنبش پایان یافت.
در طول تاریخ مخالفان و منتقدان اسماعیلیه برای این گروه نامهای مختلفی از جمله باطنیه، تعلیمیه، سبعیه، قرامطه، ملاحده، سفاکین و حشیشیه نسبت دادهاند. مارکوپلو در قرن سیزدهم به ایران سفر کرد و خاطرات او نقش زیادی در پروبال دادن به داستان حسن صباح داشت
چرا حشاشین و آدمکشان؟
«حشاشین» یکی از اوضاف و تعابیری است که به اسماعیلیون نزاری نسبت داده میشود. درباره اینکه چرا به آنها چنین نسبتی دادهاند فرهاد دفتری، مدیر پیشین «مؤسسه مطالعات اسماعیلی» در لندن در کتاب «افسانه حشاشین» نوشته است که نامگذاری «تحقیر آمیز» حشاشین، برای نخستین بار در سده میانه از طرف اروپاییها مطرح شده و برگرفته از واژه حشیش، گیاه مخدر بود و انتساب «آدمکشان» (اساسین) به اسماعیلیان نزاری نیز از طرف اروپاییها (زمان صلیبیون) صورت گرفته است.
آقای دفتری میگوید اروپاییها پس از بازگشت از ایران به مرور زمان، افسانههایی را به آن اضافه کردند و بخصوص با سفر «مارکوپلو» به ایران در قرن سیزدهم و روایتهای غلوآمیز او از حشاشین، این افسانهها به اوج میرسد و این تفاسیر و تعابیر عملا سنگ بنایی برای قضاوتها و مطالعات بخصوص جوامع غربی در قرن نوزدهم شد.
در روایت مارکوپلو از قلعه الموت گفته شده که حسن صباح پشت قلعه، باغی همانند بهشت به همراه دختران و زنان مهیا کرده بود و به پیروانش حشیش می داده و وقتی در حالت سرخوشی بودند به باغ میبرد و به آنها گفته میشد که به بهشت آمده اند و… پس از بیداری وقتی از بهشت می پرسیدند، جوابشان می دادند اگر بهشت میخواهند باید از حسن صباح اطاعت کنند و در راه او جان بدهند تا دوباره به بهشت برگردند.
فرهاد دفتری در گفتوگو با «عرب نیوز» میگوید بسیاری از افسانهها درباره نزاریان «ریشه در جهل تخیلی صلیبیان و وقایعنگاران غربی آنها دارد که به سرزمین مقدس آمدند و بیتالمقدس را در سال ۱۰۹۹ فتح کردند».
آقای دفتری میگوید اسماعیلیان مبدع ترور نبودند و سوابق نزاری ها نشان میدهد که در طول ۳۴ سال سلطنت حسن صباح کمتر از ۵۰ ترور توسط این گروه انجام شده است.
سه یار دبستانی و سریال حشاشین
درباره حسن صباح و قلعه الموت علاوه بر مسایلی مانند بهشت و ترور مخالفان، جنبههای دیگری نیز نقل شده است که با منابع تاریخی همخوانی ندارد. یکی از این قصهها مربوط به دوستی سه یار دبستانی به نام عمر خیام، نظام الملک و حسن صباح است. در این سریال نشان میدهد که آنها در دوران کودکی به هم قول میدهند هرکدام به هر شغل و منصبی رسیدند دست دیگری را بگیرند و کمکش کنند.
منابع تاریخی این دوستی را «افسانه» میداند اما در سریال به آن بسیار پر وبال داده شده است. در این سریال همچنین حسن صباح و پیروانش را با لباسها و پرچم مشکی نشان میدهد که از نظر داریوش محمدپور، دانشیار موسسه مطالعات اسماعیلیه در لندن، تداعی کنند گروه داعش است.
آقای محمدپور در گفتوگو با بیبیسی فارسی میگوید بنا به منابع تاریخی لباس و پرچم فاطمیان و اسماعیلیان سفید بوده است و پرچم عباسیان سیاه بود.در بخش نخست سریال حسن صباح در مقابل اروپاییها (صلیبیون) به یکی از مریدانش میگوید که خودش را پایین بیندازد و خودکشی کند ولی در هیچ منبع تاریخی چنین چیزی وجود ندارد و قلعهای که در سریال دیده میشود هیچ شباهتی با قلعه اسماعیلیه ندارد و کاملا عنصر خیال در آن برجسته است.
آقای محمدپور معتقد است جنبه خیال انگیزبودن و جذاب کردن قصه برای مردم از دلایل پروبال دادن به داستان حسن صباح است و آن را تبدیل به یک افسانه کردهاند و بر اساس آن بازیهای کامپیوتری ساخته شده و الهام بخش سریالها و کتابهای تاریخی، تخیلی و شبه علمی شده است.
آقای محمدپور میگوید «جنبه دیگر توجه به حسن صباح، سیاسی است چرا که در روزگار معاصر در مورد دین و بخصوص دین اسلام و به ویژه تشیع چنین نشان داده میشود که خشونت از دل دین بیرون میآید و ارتباط تنگاتنگی با خشونت دارد».
دانشیار موسسه مطالعات اسماعیله در لندن عقلگرایی را مشخصه اسماعیلیه میداند و درباره مشابهتهای میان اسماعیلیه نزاری و گروههای تندرو و اخوانالمسلین میگوید «این خیانت به تاریخ و میراث فرهنگی و فکری اسماعیلیان است و اگر نگاهی به آثار آنها شود از بطن این گروه عرفان و تصوف وفلسفه و نگاه باطنی به دین در آمده است اما از اخوان المسلمین و داعش چنین خدمات علمی بدست نیامده است».
داریوش محمدپور میگوید «دولت مصر برای مهار اخوانالمسلیمن، اسماعیلیه و حشاشین و طالبان و داعش را یکی میکند و این در حالی است که حسن صباح یک چهره علمی و فرهنگی و یک استراتژیست نظامی بود و جایگاه او در اسماعیلیه «داعی» است و پایه گذار «تئوری تعلیم» در اسماعیلیه بود و در ادبیات نزاری در تعریف حسن صباح هیچ کدام از عنوانهای نظامی و سیاسی دیده نمیشود و کاملا اعتقادی و دینی و عارفانه است».
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0