نمانامه: سینماگری خوشنام و دوست داشتنی به نام کیومرث پوراحمد از میان ما رفته که قطعا و حتما، تلخ و دردناک است و فارغ از اینکه چرا و چگونه سرانجام یک هنرمند پیشکسوت به اینجا رسیده است و مردی با این همه دستاورد و پرکار چنین عاقبتی داشته؛ سوال است که چرا عده ای فریبکارانه در صدد مصادره این مرگ به نفع عقده ها و مطامع خویش هستند؟ دوستانی به ظاهر موجه که حتی، از مرگ همکار هنرمند خود نیز مصادره به نفع می کنند.
واقعیت این است که قضاوت در خصوص کسی مثل پوراحمد که برای دادن یک نقد و نظر پیرامون فیلمی ساعت ها تحقیق می کرد و مطلب میخواند سخت است. این همه شایستگی، خلاقیت و هنرمندی برای اینکه یادگار نیک بجا گذارد کافی است و دیگر روا نیست تا عده ای کاسبکار و موقعیت طلب با هوچیگری، سیاسیکاری و اجتهادهای شخصی از موقعیت مرگ یک هنرمند محبوب آب را گل آلوده کرده و ماهی خود را صید کنند.
انسانیت تا کجا سقوط کرده است که از مرگ هنرمند این دیار هم برای کاسبی سیاسی، سوداهای غیرانسانی و ضدفرهنگی و عقده گشایی ها بهره می برید؟ –در دل این هیاهوها، متاسفانه، افراد موجه تری هم فریب بازی را خوردند و با فریادهای وامصیبتا با گریزهای سیاسی سعی کردند به در و دیوار چنگ بزنند و فلسفه بافی کنند. حتی، جایی که باید نمود «فرهنگ» و «هنر» باشد، با بیانیه تند و ادبیاتی اپوزیسیونی و ضدملی چنین میکند…
باید به این فریبکاران و فریب خوردگان بگوئیم مغلطه نکنید، آدرس غلط ندهید، عقده های تان را جای دیگری بساط کنید، از مرگ هنرمند عزیز کشور کاسبی نکنید، پوراحمد را وارد چرخه توهمات بیمارگون سیاسی و چریک بازی هایتان نکنید. بگذارید که او در آرامش به سفر ابدی برود، بگذارید یاد و خاطره این قصه ساز کودکان و نوجوانان و عاشق وطن با پلشتیهای شبه روشنفکری و هیجانات سیاسی عده ای آلوده نشود… به همه کسانی که میکوشند از مرگ چنین عزیزی کلاه خویش ببافند باید گفت لطفا انسان باشیم.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0