بخشی از گفتوگوی حسین مهدویان کارگردان زخم کاری با یزدانی خرم در روزنامهی سازندگی
پایگاه خبری نمانامه: شبیهسازی به مخملباف و حاتمی کیا بامزه است. سریع مثلن اینور حزباللهیها دارند شبیهسازی میکنند که بگویند این مثل مخملباف است، آن طرف هم روشنفکرها و اپوزیسیون میگویند ببین این حاتمیکیای نسل جدید است.مهم این است که هر دوی اینها فیلمسازهای مهمی هستند، فیلمهای هر دوی اینها در سالهای نوجوانی روی من اثر گذاشته.من اصلن به این مرزبندیها در سینما قائل نیستم.این بزرگترین ظلمی است که در سینمای ما دارد میشود و این فضا را مشت محدودی از آدمها ایجاد میکنند.
مردم به این کاری ندارند که این را مخملباف ساخته و این را حاتمیکیا. یک فیلمی را دوست دارند یا ندارند.آژانس شیشه ای را دوست داشتند، جزو خاطرات سینماییشان است.یا مثلن زمانی بوده که من نوار VHS عروسی خوبان را ۱۰بار میگذاشتم و نگاه میکردم. این سکانس عروسی را بارها نگاه میکردم.سینماست و تماشاش لذتبخش است. ممکن است یک فیلم دیگرش را هم دوست نداشته باشم
وقتی میگوییم مخملباف، منظورمان از اینکه مثل مخملباف شده، چیست؟ اگر من فیلمساز خوبی مثل آقای مخملباف یا آقای حاتمیکیا شده باشم و فیلمهای من شما را به یاد فیلمهای خوب آنها بیندازد؛ مگر این فحش است؟ اما واقعیت این است که من هیچکدامِ اینها نیستم، چون من اصلن به آن نسل متعلق نیستم. اصلن این دعوا، دعوای نسل دیگری است که به ما ارث رسیده. چرا ما باید میراث نفرت اینها را به دوش بکشیم؟بله، ما هموطن هستیم، همزبانیم. اما دوران دیگری را تجربه کردهایم؛ ما تجربههای جدیدتری داریم، ما سطح تحصیلاتمان بیشتر است، یعنی نسل ما دانشگاهرفتههای بیشتری دارد و به خاطر رشد تکنولوژی، اینترنت و خیلی مسائل دیگر، بیشتر با بیرون در تعامل و تضارب بوده است. من گاهی از همنسلان خودم دلگیر میشوم، بهخاطر اینکه خوششان میآید میراث یک تقابل را که ما نتیجهاش را دیدیم دوباره بخواهند تکرار کنیم… یا مثلن این دوگانهی روشنفکر/حزباللهی درستکردن یا شبیه این دوقطبیهایی که وجود دارد
ما البته نمیتوانیم منکر اینها بشویم یا پاک.شان کنیم؛نمیخواهم بگویم از یک جایی اصلن ماجرا چیز دیگری شده، بعضی چیزها میماند و آثارش را در نسلهای بعدی به جا میگذارد..بههرحال فرزندان ژنتیکی، فرزندان همان نفرت هستند و میآیند و این میل را با خودشان حمل میکنند. نمیتوانیم مانع حملش شویم، اما میتوانیم به قدر وسع بکوشیم که اینقدر به آن تن ندهیم و همهچیز را در دایرهی این نفرت تحلیل نکنیم
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0