پایگاه خبری نمانامه: «شما همیشه بیماری را از بیرون از بیمار میبینید و این به امکان درک شما از بیمار و همدردی با وی صدمه میزند. اگر ما دنیا را از چشم و درون بیماران ببینیم درک ما از آنان عوض میشود. اگر تنها یک نفر، یک نفر، از سینما بیرون آمد و بیماری را در گوشه خیابان دید که به سمت آسمان خالی فریاد میکشد و با او ارتباط متفاوتی برقرار کرد و از او درک جدیدی داشت، من کار خود را انجام دادهام».
آکیوا گلدزمن، فیلمنامهنویس ذهن زیبا
برداشتی به شکل سنتی وجود دارد که علم و هنر را دو مقوله جدا میداند. تصور بر این است که دانشمندان افرادی منطقی، تابع چارچوبهای علمی خشک و علاقهمند به جزئیات ریز هستند. در مقابل هنرمندان افرادی حساس، تابع احساسات و صاحب دیدی کلنگر هستند. در دانشگاهها همیشه جدایی بین دانشکدههای علوم، فنی و پزشکی با ادبیات و هنر وجود داشته است. ولی آیا این نظر واقعیت دارد؟ علم و هنر درنهایت هر دو زاییده ذهن انسانها هستند و هر دو در واقع نوآوری و ابداعی هستند که از تأثیر هستی بر ذهن شکل میگیرد. از نظر تاریخی هم، تحولات این دو دستاورد بشری به موازات هم پیش رفتهاند. زمانی که شوالیه بزرگ علم، نیوتن در حال بههمریختن درک فیزیکی انسان از جهان بود هنرمندان بزرگی چون داوینچی قبل از آن تحول هنر را آغاز کرده بودند. زمان، زمان درک مکانیکی از جهان بود و هنر نیز تقریبا دید مشابهی از جهان داشت. با پیشرفت علم و ورود روزمره آن به زندگی بشر به شکل تکنولوژی، هنر نیز در معماری و نقاشی تحولات خود را داشت. انسان که علومی مانند فیزیک و شیمی را در مسیر روشنی قرار داده بود، سر را به درون خود چرخاند. با آمدن فروید تمرکز روی بررسی روان و رفتار انسان، علم روز شد. پس از آن پیشرفتهای عظیمی در علم پزشکی رخ داد به نحوی که بسیاری از ارگانهای فرسوده با پیوند اعضا جایگزین شدند. عروق تنگ و بسته که توان خونرسانی را نداشتند، باز شدند. طول عمر انسان به نحو چشمگیری اضافه شد. اما هنوز مغز در برج عاج خود نشسته و تن به اصلاحات معمول نمیدهد. بنابراین در یک پارادوکس معنادار انسان با طول عمر بیشتر با تحلیل و فرسودگی سلولهای مغزی روبهرو شد. هراس از کاهش حافظه و تغییرات رفتاری حرکتی ناشی از تحلیل مغز نگرانی عمده افراد مسن شد. در این میان مشخص شد که تکنولوژی روز یعنی کامپیوترها شباهتهایی با کارکرد مغز دارند. کامپیوترها حافظه دارند و در عین حال کمکم دارند امکان درک زبان و فعالیتهایی مانند هوش انسانی را از خود نشان میدهند. همه اینها باعث میشود که مغز و کارکرد روانی انسان در مرکز توجهات علمی قرار بگیرد. همزمان با این تغییرات در جهان علم، در هنر روز دنیا آنچه که بیشترین مخاطب را دارد، سینماست. جشنوارههای سینمایی بیشترین توجه را به خود جلب میکنند و اغلب افراد نتایج آن را دنبال میکنند. این تغییرات در علم و هنر، شکل نوآوریهای هنری را عوض کرده است. اگر روزی رمانهای علمی سفرهای دور دنیا و سفر به ماه -به تبع علم روز- محل توجه بوده است، امروز فیلمهای سینماییای که کارکرد مغزی و روحی انسان، چه بهنجار، چه نابهنجار موضوع آن است، علاقه اصلی مخاطبان است. علم و هنر همیشه در آغوش هم بودهاند. گفته میشود زمانی از فروید پرسیدند که معلمان عمده تو که بودهاند؟ او قفسه کتابهایش که اساطیر قدیمی و کتابهای شکسپیر و داستایفسکی در آن بود را نشان داد. امروزه نیز چنین است. امروزه در عین حفظ جایگاه نویسندگان، کارگردانهای بزرگ نیز در کنار آنان ایستادهاند. ارتباط هنر روز و علم روز دوجانبه است. برای کسانی که علاقه دارند به مطالعه روی رفتارهای انسانی که درنهایت کارکرد مغز است، بپردازند، آنچه کارگردانان میبینند و به تصویر میکشند گنجی بزرگ است. من همیشه به همکاران خود گفتهام که اگر کسی بخواهد تظاهرات بالینی و رفتارهای افراد مبتلا به بیماری آسپارژر را درک کند، منبعی بهتر از انیمیشن مکس و مری وجود ندارد. آنچه دید یک هنرمند از رفتارهای انسانی تصویر میکند عمق بینظیری دارد. از سمت دیگر در مرکز توجه قرارگرفتن کارکرد مغزی و ذهنی انسان، کارگردانان را ترغیب به ساختن فیلمهایی در این زمینه کرده است. در دهه اخیر فیلمهایی بهخصوص با موضوعیت اختلال حافظه و بسیاری از بیماریهای عصبی افزایش چشمگیری داشته است. طبعا کارگردانان نیاز دارند که از علم روز در این زمینهها مطلع باشند. به همین دلیل اغلب از نظرات دانشمندان استفاده میکنند.
تقریبا اکثریت قریب به اتفاق فیلمها روی کارکرد ذهنی و رفتاری انسانها متمرکز است و اینها چیزی جز کارکرد مغز نیست. پس از یک دیدگاه از هر فیلمی حداقل میتوان تحلیلی روانشناختی داد. اما بعضی از فیلمها به نحو آشکاری کارکردهای مغزی را موضوع خود میکنند. به نظر من تحلیل عمیق این فیلمها منابع آموزشی باارزشی برای تمام علاقهمندان علوم اعصاب است و از این گنج بزرگ نباید غافل بود.
نویسنده: محمدرضا قینی. متخصص مغز و اعصاب عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0