پایگاه خبری نمانامه: «لمسش کن، تنفسش کن. هرگز رهایت نخواهد کرد. اگر نور آفتاب را کف دستانت قرار دهی، به سایه تبدیل میشود. اگر کرم شبتاب را در شیشهای بگذاری، میمیرد. اما اگر با بالهای باز عشق بورزی، همیشه نشاط معلق ماندن در پرواز را احساس خواهی کرد.»
در نگاه نخست کتاب همسر گمشده روایت دو عاشق جوان و درهم شکستن رویایشان با حمله ارتش نازی ست اما طولی نمیکشد تا ضربه نهایی را بزند و فریادکنان اعلام کند، داستان روایت تقابل هنر و تعرض است.
“چند روز پس از اجرا، آن پیام نهفته از نظر نازیها پنهان نماند. تک تک خوانندگانی که در آن شرکت کرده بودند، در انتقال بعدی به شرق فرستاده شدند. رافائل شاستر در ترزین ماند.
شاستر دوباره نمایش را تکرار کرد و دوباره، همهی صد و بیست خوانندهاش به شرق فرستاده شدند.
سومین و آخرین رکوئیم در اردوگاه اجرا شد، شاستر موفق شد فقط شصت خواننده را برای اجرا به صحنه بیاورد.
طنز تلخ ماجرا از هیچ کس پنهان نماند.
هر خوانندهای که رکوئیم را اجرا میکرد، در واقع سرود مرگ خود را میخواند.”
همسر گمشده اثر آلیسون ریچمن داستان انتخاب است.
انتخاب کنید! دوست دارید مانند مردمان چک، هموطنان خود را تنها به بهانه آن که دینی متفاوت دارند، به دست فراموشی بسپارید و با خیال راحت از اینکه شما به اردوگاههای مرگ فرستاده نمیشوید، در اتاق گرم و نرم خود به خواب روید یا مانند مردمان دانمارک از هموطنان خود پشتیبانی کنید.
“پس از اخراج یهودیان دانمارک به ترزین، مردم دانمارک سعی کردند به یهودیان پناه داده و آنها را پنهان کنند و اعتراض گسترده آنها باعث شد، هیتلر از صلیب سرخ دانمارک و وزارت خارجهی این کشور دعوت کند تا از ترزین دیدن کنند.”
نویسنده که در رشته تاریخ هند و مطالعات ژاپنی از کالج ولزلی فارغ التحصیل شده است، نمیخواهد شرایط ترزین را مانند آشویتس جلوه دهد.
چندان به صحنههای مهلک و جان خراش جنگ جهانی دوم نیز نقب نمیزند اما در جای جای داستان از شرافت میگوید.
“خواهر مو قرمز زیبای من هیچ حرکتی نکرد. مامور به او نزدیکتر شد و لوله اسلحهاش را درست روی صورتش قرار داد.
- همین الان دستتو تو اون سطل کن و درش بیار، یهودی آشغال!
مارتا آن جا ایستاد و مستقیم در چشم مامور نگاه کرد، زمزمه کرد، صدایش ذرهای نلرزید، خواهرم آخرین کلمهاش را با جسارت و مقاومت بر زبان آورد.
- نه
و بعد، درست مقابل من، با سرعتی که فقط از شیطان بر میآید، مامور اس اس به سر مارتا شلیک کرد.”
ریچمن که نویسنده شش داستان تاریخی است و کتابهایش به ۲۵ زبان ترجمه شدهاند، به دلیل پیشه نقاشی و تحقیات تاریخیاش در کنار توصیف رنجها و مشقتها، داستانش را در بستری عاشقانه پیش میبرد.
“وقتی همسری را که پنجاه و دو سال با او بودم در آغوش میکشیدم، هرگز نمیتوانستم صدای تپش قلبش را کاملاً بشنوم، آنگونه که طی چند شب و روز زندگی با یوزف، صدای قلبش را میشنیدم. شاید با عشق دوم، به اندازه اولین تجربه، دچار هیجان نمیشویم.”
سودابه قیصری مترجم کتاب که ترجمه آثاری از کاترین هیوز و مارگارت دیکنسون را نیز در کارنامه دارد، در یکی دو مورد پاورقیهای ویرانگری به متن اصلی افزوده است.
“Mengele یوزف منگله یا فرشته مرگ، پزشک و انسان شناس عضو نازی و اس اس که کودکان یهودی، کولی و بسیاری دیگر را تا حد مرگ شکنجه میکرد.
او کودکان را تحت آزمایشهای فراوان قرار میداد: مانند تزریق مواد شیمیایی به چشم بچهها برای مطالعه در مورد احتمال تغییر رنگ عنبیه، قطع عضوهای مختلف و مطالعه روی اثرات آنها، انداختن دوقلوها در استخر اسید سولفوریک برای تهیه اسکلت و مقایسه استخوانهایشان با هم، آزمایش داروهای مختلف بر کودکان، منجمد کردن تا حد مرگ و…”
همسر گمشده داستانی رئال است که با روایتی خطی و شیوه بازگشت به گذشته نگاشته شده و مورد پسند همگان قرار خواهد گرفت.
این کتاب با ترجمه روان سودابه قیصری و توسط نشر آموت به بازار کتاب عرضه شد که با توجه به چاپ ایدهآل کتاب، کاغذ مرغوب و محتوای آن میتواند پیشنهاد مناسبی برای مخاطبان کتابهای خوشخوان باشد.
سجاد قنواتی – نویسنده و شاعر
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0