از مجموعه قصههای مشدی گلین خانم □ یک مرد تاجری بود، یک زنی داشت. زن را خیلی دوست داشت. زنه، یک رفیقی داشت که خیلی دوستش داشت. روزی رفیق زن به او گفت: «اگر راست میگی و منو خیلی دوست داری، یک کاری بکن تا همیشه پیش هم باشیم.» زن گفت: «میگی چه کار کنم؟» […]