مسعود جعفری جوزانی فیلمنامهنویس، تهیه کننده و کارگردان سینمای ایران در مراسم تشییع پیکر زندهیاد مسعود دشتبان گفت: مسعود دشتبان هنرمندى استثنایى، انسانى شریف، مردى بزرگ و یک ایران دوست واقعى بود که با همه وجودش به فرهنگ ایرانی عشق میورزید.به گزارش رسیده، مسعود جعفری جوزانی سازنده سریال «در چشم باد» در مراسم تشییع پیکر زندهیاد مسعود دشتبان گرافیست، نقاش، استاد دانشگاه، مجسمهساز و انیمیشنساز فقید ایران که قبلازظهر دیروز پنجشنبه ۹ خرداد ماه جاری در ساختمان شماره ۲ خانه سینما در تهران برگزار شد، گفت: من با تجربه آموختم که بعضی آدمها استثناء و متفاوت هستند، آدمهایى که درونشان مثل چشمه زلال است. سخاوتمندانى که به انسان و انسانیت معنى مىبخشند. آن معنی ژرف و وسیع که نسل ما از انسان آموخته و درک کرده بود.آدمها بیخودی به همدیگر نزدیک نمیشوندوی همچنین گفت: در جلسهای یک نفر برای من فیزیک کوانتوم را تشریح میکرد و شرح میداد که جهانهاى موازى وجود دارد و آینده چه و چه خواهد شد. از ذراتی حرف میزد که دقیقاً مثل همند، و گاهی با همدیگر برخورد میکنند و روی این مطالعه میکرد که آیا این برخوردها بر حسب اتفاق حادث میشوند؟ یا قابل پیشبینىاند و معنی دارند و این ذرات همدیگر را جذب میکنند. راستش من نه به این تئورى علاقهاى دارم و نه چیزی از فیزیک کوانتوم میدانم، ولی حس کردم ما آدمها یک جورى شبیه همان ذرات هستیم که در حرکت گاهى با هم برخورد مىکنیم و هیچ چیزی نمیتواند اتفاقی و بىمعنى باشد. آدمها بیخودی به همدیگر نزدیک نمیشوند و بیخودی از هم دور نمىشوند؛ اگر هم اتفاقی باشد؛ مثل آن ذرات برمیگردند، و از هم دور مىشوند.نسل ما آموخته بود که با هم بودن حال دیگرى داردکارگردان سریال تاریخی «در چشم باد» در ادامه سخنانش اظهار داشت: نسل ما فهمیده بود که در کنار همدیگر بودن هم جسمى است، هم دلى و هم فکرى. مثل امروز نبود که نصیحت نامههاى مشکوک و نامربوط دریافتى را برای همدیگر ارسال کنیم و بىخودى در فضاى مجازى پیام بفرستیم؛ رفاقت به این بود که دل بسپاریم و یار باشیم و وقتی همدیگر را میفهمیدیم و دست دادیم باور کنیم که در وقت تنگ کنار همدیگر هستیم، با هم هستیم. در رفاقت فاصلههاى مکانى ممکن است، اما فاصله دلى نه. براى رفیق مهم نیست که چقدر از او دور هستیم چون میداند که در دل و جان ما جاریست، یک جور فکر میکنیم و یک جور احساس میکنیم. اوایل انقلاب میخواستیم افقهای تازهای را در جهان رسم کنیموی افزود: در سال ۶۲ که به ایران برگشته بودم؛ آقاى محمد هاشمی مدیرعامل وقت سازمان صدا و سیما، به منظور آموزش و ساخت فیلمهاى انیمیشن، یک نیم طبقه در ساختمان گلستان درخیابان جردن در اختیار ما گذاشته بود، من یک طراح درجه یک مىخواستم مسعود دشتبان را معرفى کردند، به کمک او ١٠ نفر را استخدام کردیم و با عشق و امید این که در ایران تولید وسیع انیمیشن را آغاز کنیم و یک اتفاق تازهاى راه بیاندازیم، خب به شکلى طبیعى ما هم اوایل انقلاب رؤیاهای بزرگی داشتیم، میخواستیم افق تازهاى براى ستمدیدگان جهان رسم کنیم و در این راه درخشان چه کسی بهتر از استاد مسعود دشتبان.کتابهای کتابخانه صدا و سیما را آتش زدند و خیلی بغض کردمکارگردان فیلم سینمایی «شیر سنگی» در ادامه سخنانش گفت: روزی که ما به آنجا رفته بودیم اتفاق خیلی بدی افتاد، پشت ساختمان گلخانه ، یک زمین خالی بود نمىدانم به دستور چه شخصى بیشتر کتابهای کتابخانه صدا و سیما را جمع کردند و در زمین پشت ساختمان آتش زدند. نه کتابهایی که اسماً ضاله بودند، بلکه همینطوری فلهای جمع میکردند؛ در آتش مىریختند، آثار دانته، چخوف و حتی تولستوى و … من با التماس دو جلد کتاب از «کنستانتین استانیسلاوسکى» را که درباره متد بازیگری نوشته، از میان آن آنها برداشتم. حالم خوب نبود، گلویم درد گرفته بود، خیلی بغض کرده بودم، آنروز مسعود دشتبان که تازه چند روزى به ما معرفی شده بود، پیش من آمد، دست رفاقتى به پشتم زد و گفت: مسعود جان اینها دارند یک مشت کاغذ آتش میزنند؛ کتاب را که نمیشود آتش زد، کتاب تویی، کتاب منم، کتاب توى سر ماست … و این آغاز یک دوستی عمیق و پیوند عجیبی بین ما شد. مسعود دشتبان به همه چیز میخندید، میگفت هیچ ناملایمی در دنیا نیست و ما ناملایمش میکنیم؛ این حرفها یک گرفت و گیر کوچک در رگ تاریخ است و رد میشود و رد هم شد.سیاست گستاخ است و بسیار گستاخانه عمل میکندوی همچنین گفت: متأسفانه دیروز نه چندان دور و امروز هم در عرصه فرهنگ و هنر ، سیاست بسیار گستاخ است و گستاخانه عمل میکند، گاهی به زور و بیهوده و زیانبار سروری میکند و گاهی هم با تحلیلهاى آبکى سیاست پیشگان دسیسه باز توجیه میکند، بىآنکه بخواهد بداند که این کار و آن تحلیل از عشق به مردم و عشق به کشور نیست.دستان مسعود دشتبان جادوگر بودجعفری جوزانی در ادامه افزود: مسعود دشتبان همیشه حاضر در جمع بود و به وحدت علاقه داشت، همواره لبخند به لب آماده یاددادن و یاد گرفتن بود. او بیش و پیشتر از اینکه فقط در یک رشته هنرمند توانایی باشد؛ دستان جادوگرى داشت. دستانى که از یک تکه چوب، یک ورق کاغذ، یک مشت گِل، یک اثر هنرى مىساخت، به هر چیزی دست میزد معنی پیدا میکرد؛ طراحی مىکرد و خط مىکشید، مجسمه میساخت، حتى برای تدریس در دانشگاه جمجمه و شُش و قلب درست میکرد. آنروزها در ایران این چیزها نبود ارز هم کم بود، و مسعود دشتبان این چیزها را درست میکرد برای اینکه دانشگاه بتواند به کارش ادامه بدهد.مسعود دشتبان یک انسان، مرد بزرگ و یک ایران دوست بودوی همچنین گفت: بزرگتر از اینها مسعود دشتبان انسانى شریف، مردى بزرگ و یک ایران دوست واقعى بود که با همه وجود به فرهنگ ایرانی عشق میورزید. آنطور که بود زندگی میکرد و در خلوت خود و در جمع یگانه یکرنگ بود، تظاهر و کُرنش نمیکرد، همیشه کار مىآفرید و به کارش ادامه میداد.آرزو میکنم که مثل مسعود دشتبان بیاندیشم و باور کنمکارگردان فیلم سینمایی «جادههای سرد» در بخش دیگری از سخنانش گفت: آرزو میکنم روح پرتلاطم و طوفانیم آرام و دل شوریدهام قرار بگیرد تا که مثل مسعود دشتبان بیاندیشم و باور کنم، این را میگویم ولی انجام دادن با گفتن خیلی متفاوت است. مسعود میگفت و باور داشت که گور پدر چوب لاى چرخ گذارها و دنیا، هر غلطی میخواهند بکنند؛ ما را خدا به این دنیا فرستاده است که کار خودمان را بکنیم. پس باید پیوسته کار خودمان را خلق بکنیم. میگفت سنگ اندازهاى دیوانه دنبال این هستند که با شلوغ کارى و مسئولیت بالاترى بگیرند تا راحتتر سر یک عدهای کلاه بگذارند و پول بیشتری از خزانه بدزدند و بالاخره یک وقتی مىرسد که بین مردم خراب میشوند، دیر یا زود بالاخره تاریخ ما آدمها را قضاوت میکند. پس مسعود جان کار خودت را بکن.مسعود دشتبان روی من تأثیر گذاشت و مرا پخته کرد نگه داشتمسعود جعفری جوزانی در پایان سخنانش تأکید کرد: مسعود جان من ناراحت تو نیستم چون آموختهام که تو نشانى جاهاى بد را نمىشناسى و نمیتوانی بروی، اصلاً بد از آدمهای مثل تو فرار مىکند. مسعود جان هر جا تو بروی خوب است و دوست دارم کنار تو باشم. میدانم هستی چون در وجود ما جریان داری؛ هستی چون به زندگى معنی دادی، نه تنها با چیزهایی که خلق کردی بلکه با تأثیری که روی آدمهایی مثل من گذاشتی. اولین بار که دیدمت خیلی خام بودم؛ تازه به ایران برگشته بودم، من را آموختى و پخته کردی، مرا از جیغ زدن باز داشتی، گفتی آرام باش، گفتی فقط سرت را پایین بیانداز و کارت را بکن. مسعود جان ازت ممنونم.حضور شخصیتهای سینمایی و فرهنگ و هنر ایراندر مراسم تشییع پیکر زندهیاد مسعود دشتبان تعدادی از شخصیتهای سینمایی و فرهنگ و هنر ایران از جمله؛ فتحالله جعفری جوزانی بازیگر، تهیه کننده و مترجم آثار سینمایی و ادبی، منوچهر شهسواری مدیرعامل خانه سینما، کامران ملکی عضو هیئت مدیره خانه سینما، امیر اثباتی طراح صحنه سینما، محمود اربابی معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی، دکتر شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا وسیما، دکتر مهدی رحیمیان استاد دانشگاه، محمدرضا فیروزهای، اسماعیل شرعی عضو هیئت مدیره آسیفا، تعدادی از سینماگران جوان، خانواده مرحوم مسعود دشتبان و … حضور داشتند.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0