نقد و بررسی فیلم قسم ساخته محسن تنابنده

قسم
کارگردان: محسن تنابنده، تهیه کننده: جلیل شعبانی
بازیگران: مهناز افشار، سعید آقاخانی و حسن پورشیرازی
خلاصه داستان: زنی بنام راضیه (با بازی مهناز افشار) فکر می‌کند خواهرش رضوان را بهمن (با بازی مهران احمدی) شوهر خواهرش به قتل رسانده است. به همین خاطر سی و شش نفر از اعضای خانواده‌اش را با اتوبوس برادر شوهرش (با بازی دیدنی حسن پورشیرازی) از گرگان به مشهد می‌برد تا علیه بهمن قسم بخورند. تنها کسی که مخالف این کار است خسرو (با بازی سعید آقاخانی) همسر راضیه است…

داستان فیلم «قسم» بر اساس یک حکم فقهی – حقوقی شکل گرفته است. تنابنده در این فیلم قَسامه را مبنای درام قرار داده و داستان را بر اساس آن پیش برده است. قَسامه در لغت به معنی سوگند و سوگندخوردگان است. ازلحاظ فقهی و حقوقی نیز روشی است که با استفاده از آن، در موارد وجود لوث (شک قوی)، شاکی و متهم یا اقوام و خویشاوندان مرد که پیوند خونی با آن‌ها دارند، می‌توانند با سوگند خوردن موجب محکومیت یا برائت کسی از اتهام ارتکاب جنایت شوند.

در فیلم «قسم» زنی به نام راضیه (مهناز افشار) اقوام درجه‌یک خود را از گرگان سوار بر اتوبوس کرده تا در دادگاهی که قرار است در مشهد برگزار شود علیه متهم ِقتل خواهرش قسم یاد کنند. بخش‌های ابتدایی فیلم به رونمایی از شخصیت‌ها اختصاص دارد، اما خیلی زود متوجه می‌شویم ماجرا از چه قرار است. برگ برنده را تنابنده همین‌جا رو می‌کند که اجازه نمی‌دهد مخاطب بیش‌ازاندازه در انتظار اطلاع از اصل ماجرا باشد. ایراد فیلم‌هایی مثل «طلا» این است که داستانشان دیر شروع می‌شود و تماشاچی نمی‌داند مسئله اصلی شخصیت‌ها چیست.

تنابنده با اتکا به پشتوانه تجربه سال‌ها فیلمنامه نویسی، در «قسم» می‌داند چطور از نقاط عطف استفاده کند تا تماشاچی خسته نشود و فیلم را رها نکند. ایده جاه طلبانه او یعنی روایت داستان در اتوبوس، هم به کمک فیلم آمده است و ما طی یک سفر جاده‌ای با دغدغه شخصیت‌ها آشنا می‌شویم. در طول مسیر بحث‌های متعددی درباره این‌که آیا متهم واقعاً مرتکب قتل شده است یا خیر، درمی‌گیرد. آن‌ها گاهی دچار تردید می‌شوند نکند قسمی که یاد خواهند کرد، منجر به کشته شدن یک انسان بی‌گناه شود. فیلم در قالب داستانی برکشش حکم قَسامه را به چالش می‌کشد، اما درباره آن قضاوت نمی‌کند.

نشانه‌های فیلم نهیبمان می‌زند که بین حق و باطل چهار انگشت بیشتر فاصله نیست. مثلاً یک نفر در حالی عازم سفر برای قسامه است که برای حرف‌های پیش‌پاافتاده نیز قسم یاد می‌کند؛ آن‌هم به‌دروغ! یا وقتی اسم شخص و یا ماجرایی وسط می‌آید همه نظر می‌دهند؛ نظر‌هایی که صرفاً برداشت شخصی است. در میان این شلوغی تماشاچی از خود می‌پرسد این‌ها واقعاً صلاحیت قسامه دارند؟ به این درجه از یقین رسیده‌اند که قسم بخورند دست متهم، آلوده به قتل شده؟

«قسم» در میانه داستان یک پیچش اساسی دارد و توجه مخاطب را بیش‌ازپیش به‌سوی خود جلب می‌کند. هر چه قصه جلو می‌رود گره‌های آن پیچیده‌تر می‌شود و چالش‌ها دوچندان. کارگردان با درامی معمایی و قرار دادن شخصیت‌ها در موقعیت‌هایی حساس فیلمش را به اوج می‌رساند و وقتی تمام می‌شود، مخاطب می‌ماند و سؤال‌هایی اساسی. این‌که آیا ما صلاحیت قسم داریم؟ شایسته قضاوت هستیم؟ محسن تنابنده برای فیلم دومش سوژه‌ای حساس انتخاب کرده و با هوشمندی آن را از لبه تیز عبور داده است. «قسم» حکم صادر نمی‌کند بلکه مخاطب را به‌طور غیرمستقیم به فکر وامی‌دارد.

تنابنده در اجرا هم کاری سخت پیش رو داشته است. بیشتر صحنه‌های «قسم» در اتوبوس می‌گذرد، ولی نه از لرزش دوربین خبری است و نه از نما‌های یکنواخت. کارگردان همه جمعیت سی‌وچند نفری را مدام قاب می‌گیرد و مخاطب در طول فیلم ناظر بر اتفاقات داخل اتوبوس است. همین تعدد پرسوناژ کار را سخت می‌کند، ولی کارگردان از ایده آلش پایین نیامده است.

مهناز افشار و حسن پورشیرازی تنها چهره‌های مطرح «قسم» درصحنه‌های طولانی داخل اتوبوس هستند. کارگردان در این سکانس‌ها از بازیگران ناآشنا استفاده کرده که ریسک بزرگی است. تنابنده، اما استفاده‌ای بهینه از وجه نمکین شخصیت‌ها کرده است و طولی نمی‌کشد که مخاطب با شوخی‌های آن‌ها می‌خندد و کاراکتر‌ها را می‌پذیرد.

«قسم» گام بلند تنابنده در کارگردانی بعد از «گینس» است؛ فیلمی که در بازه اکران عمومی حتماً محل بحث و نظر خواهد شد.