به قلم: نهال موسوی
نمانامه: در چند روز گذشته ویدئویی از علی مصفا (بازیگر، نویسنده و کارگردان) منتشر شده است که با هوشنگ گلمکانی درباره وضعیت کنونی خودش حرف میزند و میگوید: «عمیقا متقاعد شدم که الان کاری نمیتونم بکنم […] من به سهم خودم کلهام کار نمیکنه، نمیدونم اصلا چه کار میشه کرد…».
علی مصفا با بازی در فیلمهای زندهیاد داریوش مهرجویی در سینمای ایران شناخته و بعدتر علاوه بر بازیگری به عرصه نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی در سینما وارد شد. این اشاره هم خالی از لطف نیست که مصفا از یک خانواده کاملا فرهنگی، هنری است، او فرزند مظاهر مصفا و امیربانو کریمی است.
مصفا همواره یا با بازیگری یا با نوشتن و فیلمسازی به هر شکلی شده فعالیتش را ادامه داده و شنیدن چنین سخنانی از او واقعا ناراحتکننده و هشدار دهنده است.
این اتفاق فقط برای علی مصفا نیست که به چنین موقعیتی گرفتار شده است. بسیاری از هنرمندان دیگر هم کمابیش از چنین وضعیتی در رنج و عذاب هستند، همین امروز سیامک صفری (بازیگر تئاتر و سینما) هم در مصاحبهای با ایسنا اشاره کرده است:
«برنامه سیستماتیک و مرتبی برای دیدن تئاتر ندارم. شاید به این دلیل که خیلی حوصله ندارم. اتفاقا خیلی هم دوست دارم تئاتر ببینم ولی انگار چیزی در من مقاومت میکند و مانع میشود. شاید تنبلی است یا اینکه اگر تئاتر ببینم، ممکن است به این فکر کنم چرا خودم کار نمیکنم. خیلی از اجراها را ندیدهام. از آنها تعریف هم شنیدهام، افسوس هم میخورم ولی…»
این اتفاق نشاندهنده یک نوع بیانگیزگی در هنرمندان است ولی پرسش این است که چرا به چنین ورطه هولناکی رسیدهاند؟
طبیعتا این حال و روز هنرمندان یک بازتاب و نشانی از محل زندگی و شرایط آنها دارد و اتفاقات جامعه از مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… در به وجود آمدن چنین حال و هوایی تأثیرگذار است، مصفا هم اشاره میکند شاید این شرایط حاصل یک وضعیت عمومی است که با روحیه خودش همخوان شده و یا شاید این وضعیت باعث شده چنین روحیهای در او به وجود بیاید.
بر خلاف سخنان وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی که همواره بر این محور میچرخد که سینما و هنر ایران روزهای بسیار خوبی را پشت سر میگذارد نمونههایی مانند علی مصفا نشان میدهد اوضاع چندان گل و بلبل هم نیست که دولتمردان به آن اشاره میکنند.
جالب است که علی مصفا یکی از بیحاشیهترین سینماگران ایران است و هیچگاه در بازیهای تحت تأثیر سیاست وارد نشده و یا نخواسته است برای خود حاشیه امنیتی درست کند. همواره سرش به کار خودش بوده و کار کردن را به هر اتفاق دیگری ترجیح داده است، حال او به این نقطه رسیده است که اعتراف میکند حتی فیلم هم نمیتواند ببیند و تمرکز لازم برای فیلم دیدن هم ندارد!
این اتفاق زنگ خطر و هشداری جدی است برای مسئولین و مدیران فرهنگی کشور که از خود بپرسند چرا برخی از هنرمندان به چنین بیانگیزگی دچار شدهاند؟
علی مصفا صاف و صادق و بسیار صریح حرف خود را زد حال ببینیم از مسؤلین مختلف وزارت ارشاد، سازمان صدا و سیما، نهادهای فرهنگی و هنری ریز و درشتی که وجود دارد کسی قدم پیش میگذارد و این موقعیت را جدی بگیرد.
ببینیم کسی سراغ علی مصفا و هنرمندانی چون او که چنین احساس نا امیدی در آنها شکل گرفته است میرود و حداقل بپرسد دردشان چیست؟ حتی این هنرمند ناراحت، افسرده و بیانگیزه اگر یک نفر هم باشد باید برای حل مشکلش اقدام کنند حال چه برسد به اینکه قطعا تعدادشان بسیار بیشتر از این حرفهاست. بیتعارف بگوییم در دیگر اقشار جامعه با فعالیتهای متفاوت هم این عارضه کاملا مشهود است.
شما مدیران و مسؤلان صاحب منصب، جایگاهی که دارید متعهد در برابر تمام مردم ایران است نه خدای نکرده فقط مسئول در برابر طیف نزدیک به خودتان یا همراهانتان. لطفا جدی بگیرید.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0