پایگاه خبری نمانامه: جنگ جزو معدود پدیده های زندگی بشری است که بخش قابل توجهی ازتاریخ – وحتی پیش تاریخ – زندگی انسان را به خود اختصاص داده است . خاصیت لابیرنت گونه ی این پدیده وتاثیرشگرف آن برهمه ی شئونات زندگی بشرموجب آن شده است که اندیشیدن به آن، چه پیش ازوقوع ، چه درهنگام وقوع وچه پس ازخاتمه، جزودغدغه های اساسی انسانهایی باشد که مستقیم یا غیرمستقیم با جنگ روبروهستند .
هرچند پدیده ی جنگ موجب برانگیختن عکس العمل همه ی افراد جامعه می شود اما طبیعی است که میزان این برانگیختگی دربین هنرمندان بیشترازسایراقشارباشد . انبوه آثارهنری خلق شده براساس جنگ، گواه خوبی براین مدعا است که اندیشه وخلاقیت هنرمند مرزهای محدود جغرافیای جنگ را به قلمرو نامحدود روح انسانها پیوند می زند وتصویری دیگرازآن را برپرده ی تاریخ نقش می زند ، تصویری که گاه دهشتناک تر، سهمگین تروتاثیرگذارترازواقعیت کالبدی جنگ است .
هنردفاع مقدس نسبت به هنرمتداول جنگ درفرهنگهای غیرایرانی – اسلامی کاربردی وسیع تر و ژرف ترازخود به نمایش می گذارد ، چرا که ازیک سو ثبت کننده ی یک واقعه تاریخی بوده و ازیک سومنعکس کننده ی زشتی ها وزیبائی های آن است ودرعین حال اشاعه دهنده ی ارزش های منحصربه فردی است که می تواند به عنوان الگوی تمام عیارفرهنگی انسانی وملکوتی ،شالوده روابط میان انسان عصرحاضررا با خود جامعه ودنیای ماوراء الطبیعه دگرگون سازد .دراین میان هنرنمایش – که موضوع اصلی این مقاله است – به جهت شباهت تحسین برانگیزماهیت خود با زندگی وکیفیت سحرآمیزارتباط با مخاطب قادراست با خلق دوباره ی لحظات ، فضا وشخصیتهای دفاع مقدس سهم بسزائی دراشاعه ی ارزش های این دفاع جاودانه شده درتاریخ بشریت ایفا کند.
جنگ یکی ازمعدود مقولاتی است که درطول تاریخ نمایش، دستمایه ی هنرمندان برای خلق آثاری ارزشمند وماندگارشده است . درکشورما نیزبا وقوع جنگ تحمیلی ، آثارنمایشی زیادی دررابطه با دفاع مقدس نوشته یا اجرا شده است .
سئوالات اساسی که این مقاله درپی یافتن پاسخ برای آنها است عبارتند از: “آیا هنرتئاترمی تواند حامل ارزش های دفاع مقدس باشد ؟” ونیزاینکه” چه معیارها واصولی موجب خلق نمایشنامه یا نمایشی می شود که قابلیت اشاعه ی ارزش های دفاع مقدس را دارد؟”
روش تحقیق :
این تحقیق به روش کتابخانه ای وبا استفاده ازمنابع مکتوب مربوط به دفاع مقدس وتئاتردفاع مقدس انجام شده است .بخش هایی ازتحقیق حاضربا بررسی نمایشنامه ها ونمایش های تولید شده دررابطه با دفاع مقدس ونیزبرمبنای مشاهدات وتجارب نگارنده دراین خصوص شکل گرفته است .
رابطه ی دوسویه هنرنمایش واجتماع
هنررا – درمعنای عام آن – می توان انعکاس چالشهای همه جانبه جامعه ازطریق فرایند تولید خلاقانه ی هنرمند نامید .این تعریف به آن معنا است که کارهنرمند ، فارغ ازشیوه وسبکی که برای ارائه اثرخود برمی گزیند ، برمبنای جریان زندگی ودغدغه های بشربنیان نهاده می شود. ازاین منظر، می توان تاثیررخدادهای اجتماعی را برخلق آثارهنری مهم وقابل تامل توصیف کرد. رخدادهای مورد اشاره طیف وسیعی ازمسایل اجتماعی را شامل می شوند ، ازیک اتفاق ساده ی محلی تا وقایعی که تاثیرآنها ازیک محدوده ی زمانی ومکانی خاص فراتررفته وتاریخ زندگی انسان را دستخوش فرازونشیبهای عمده می سازند .
ویلیام جی گریس معتقد است که هنروادبیات منعکس کننده ی شکل ویژه ی زندگانی وفرهنگ هرجامعه هستند . به عقیده ی اوهنرنوعی کارفرهنگی واجتماعی است که درآن مسیرکمال یابنده ی ادراکات فرد وتحول اجتماع منعکس می شود . او ژرف اندیشی دریک اثرهنری را به خاستگاهی تعبیرمی کند که می تواند موجب حرکت یا جنبشی شود که درسرنوشت افراد دیگرتاثیربگذارد .( گریس ، ۱۹۶۵)
هرچند ویژگی تاثیرپذیری ازرخدادهای اجتماعی منحصربه یک یا چند شکل هنری خاص نبوده ودرتمامی اشکال هنری متجلی می شود اما ، دربرخی ازهنرها جلوه ی بیشتری را داشته وبه عبارت دیگرفرصت نمود پررنگ تری را می یابد . هنرنمایش ازجمله ی این هنرها است که شاید بیش ازسایراشکال هنری با رویکردی متقابل ودوسویه ،هم به شدت ازجریان سیال حیات اجتماعی متاثرمی شود وهم براین جریان تاثیراتی شگرف می گذارد. ( هارتئول ،۱۹۸۵)
بنابراین می توان چنین اظهارکرد که نمایش هنری به شدت اجتماعی است که درمیان سایرهنرها ازویژگی تاثیروتاثرمتقابل با اجتماع وفرایندهای اجتماعی برخورداراست .
این را که متمایز کننده ی هنرنمایش با دیگرهنرها است ، می توان به چند عامل اساسی نسبت داد . اجرای زنده وجود تماشاگرفعال که بیشتردرحکم مشارکت کننده است تا نظاره گر، مشابهت های فراوان با زندگی جاری انسان وسخن گفتن با تماشاگرازطریق گفتگوهای نمایشی وامکان تاثیرگذاری تماشاگربراجرا یا به عبارتی وجود یک رابطه ی سه سویه دریک اجرای تئاتر، ازجمله ی مهمترین این عوامل هستند .
بن هانسون ( Ben jonson) درکلامی موجزشباهت نمایش وزندگی را تحت عنوان این که همه ی زندگی ما مانند یک نمایش است بیان می کند ، نمایشی که هرفرد با فراموش کردن خود ازتاثیردیگری دررنج است وگرچه بیشترافراد باید بازیگراین نمایش باشند ، برخی نیزباید درنقش تماشاگرظاهرشوند . (برنز، ۱۹۷۲) مارش کسدی ( Marsh Cassady) درتوضیح تمایزتئاتربا دیگرهنرها ازمنظرنزدیکی با زندگی انسان چنین می نویسد:
” تئاتردرنسبتی غیرقابل قیاس با دیگرهنرها ، ازنقطه نظرسخن گفتن با مخاطب بسیارخاص و ویژه عمل می کند . درتئاترارتباط کلامی با تماشاگر، درقالب گفتگو( Dialogue) ازاهمیت بیشتری برخورداراست اگرآنرا درمقابل شیوه ارائه زندگی روی صحنه ی نمایش است . همه ی عوامل یک اجرا ، ازنویسنده گرفته تا کارگردان، بازیگران ، طراحان وسایرین ، می کوشند تا به این زندگی شکل دهند” .( کسدی ،۵-۱۹۹۷،۶)
درمیان وقایعی که یک جامعه را متاثرازخود می سازند، جنگ ازاهمیت خاصی برخورداراست .پیچیدگی های خاص جنگ ومیزان تاثیری که برزندگی انسانها می گذارد ، این پدیده های اجتماعی را که مورد تجربه بشر، ازبدوی ترین تا مدرن ترین نوع آن ، بوده است به عنوان واقعه ای منحصربفرد معرفی می کند . سرتاسرتاریخ بشرنقش گرفته ازجنگلهای مختلفی است که با انگیزه ها ، طرفین ، قلمروجغرافیایی ، شکل ونتایج متفاوت رخ داده ونه تنها درزمان وقوع ، بلکه تا نسلها بعد زندگی انسان را دستخوش تغییروتحولات بسیارساخته اند.
به طورطبیعی جنگ برفرهنگ وهنرجوامع نیز، مانند سایرارکان جامعه مانند سیاست واقتصاد ، تاثیرمی گذارد، تاثیری که شاید به لحاظ ویژگیهای فرهنگ وماندگاری آن درژرفای اعتقادات وباورهای یک جامعه ی انسانی بسیارعمیق ترازسایرتاثیرات آن است . درطول سالیان درازی که اززندگی بشرمی گذرد ، براساس موضوع جنگ آثارهنری فراوانی خلق وارایه شده است . به عبارت دیگر،پدیده ی جنگ نقشی مستقیم درخلق تعداد کثیری ازآثارهنری ارزشمند توسط هنرمندان کشورهای مختلف شده وطبقه بندی جدیدی را درحوزه ی فرهنگ ایجاد کرده است که اصطلاحا ” هنروادبیات جنگ ” نامیده می شود .
همان طورکه پیش ازاین گفته شد ، هنرنمایش – یا درمعنای خاص ترآن تئاتر- بیش ازسایرهنرها قابلیت تطبیق با مسایل اجتماعی راداشته وبصورتی متمایزنسبت به فرایندهای اجتماعی عکس العمل نشان می دهد . پس بی راه نیست اگربگوییم که بخش قابل توجهی از آراء هنرمندان – وحتی فلاسفه وجامعه شناسان – دررابطه با زوایای گوناگون جنگ ، با استفاده از”تئاتر” ثبت وجاودانه شده است .
به گزارش “مهر”، اگرنگاهی گذرابه تاریخ تئاترجهان داشته باشیم ، به نمونه های بسیاری برخواهیم خورد که طی آن موضوع جنگ دستمایه ی خلق یک تئاترقرارگرفته است . صرف نظرازموضوع جنگ درنمایش های آیینی پیش ازتاریخ ونیزجنگهای مربوط به خدایان واساطیردرتمدنهای کهن مانند مصر، این رویکرد، یعنی استفاده ازموضوع جنگ درتئاتر، قابل اشاره درتراژدیها وحتی کمدیهای تئاتریونان باستان ودیگردوران تاریخ تئاترتاعصرحاضرمی باشد ( نمایشنامه هایی چون : خانه ی محزون The Heartbreak House ) واسلحه وانسان ( The Arms and The Man ) اثربرنارد شاو( Shaw B.) ننه دلاور( Mother Courage) اثربرشت ( Brecht B.) بسیاری ازنمایشنامه های تاریخی شکسپیر( Shakespeare w.) با خشم به واپس بنگر( Look Back in Anger) اثرجان آزبرن ( John Osborn ) تمام پسران من ( All My Sons) اثرآرتورمیلز( Arthur Millet) لیر( Lear) اثرادوارد بوند (Edward Bond ) پسرویتسلو ( The Winslow Foy) اثرترنس رتیگان ( Terence Rettigan ) جزیره ی قدرتمندان ( The Island of Mignty) اثرمشترک مارگارت دارسی ( Margaret Darcy ) وجان آردن ( John Arden ) ودراوج مسرت( Cloud Nine ) اثرکریل چرجیل ( Cary Churchill) همگی به نوعی متاثرازپدیده ی جنگ نوشته شده وکوشش کرده اند تا تاثیرجنگ را اززاویه ای خاص وبا دیدن هنرمندانه برزندگی بشرنشان دهند .
دریک نگاه کلی ، هرجنگ بزرگ وحتی کوچک ومحلی ،برای هنرمندان تئاتر بهانه ای بوده است تا آنها نقطه نظرات ، دیدگاه ها وقضاوت های خودرا نسبت به آن جنگ خاص یا جنگ عام وجهان شمول ابرازکنند
عمده ترین ویژگی این نوع تئاتر، نگاه عینی ، ملموس وموشکافانه به انسان درموقعیتهای جنگ وپس ازآن است .درآلمان ، نویسندگانی چون “بل ” ، “دیتریش ” و” سمون ” پدیده ی نازیسم را چنان به انتقاد گرفتند که گویی چهره ی کریه وجهانی قدرت طلبی را درهرزمان ومکان بررسی کرده اند . درفرانسه ، انگلیس ، ایرلند ودیگرکشورها نیزکردارانسانها ووضعیت حاد جنگها بادقت وتامل بررسی شد.( الوند۱۳۸۲،۹۰)
دریک تقسیم بندی عام این نمایشنامه ها را می توان به دودسته تفکیک کرد، نمایشنامه هایی که به ویژگی مثبت جنگ مانند: مقاومت ، شجاعت ، ازخود گذشتگی وسازندگی اشاره دارند ونمایشنامه هایی که نکات منفی جنگ مانند : ویرانی ، تجاوز، فساد ونسل کشی رامورد توجه قرارمی دهند .
همچنین این نمایشنامه ها را می توان ازنقطه نظرپرداختن مستقیم به جنگ یا توجه به مسایل حاشیه ای وتبعاتی جنگ ازهم متمایزکرد وبالاخره نکته آخر اینکه، به علت محدودیتهای فنی تئاتر( به طورمثال نسبت به سینما ) برخورد با مقوله ی جنگ درتئاتربیشترازرویکرد فیزیکی وتلاش برای نشان دادن صحنه های درگیری به حوزه ی اندیشه وحقیقت پنهان جنگ روی آورده است – که البته بیش ازاینکه نقطه ضعفی برای این هنر محسوب شود ، ویژگی ممتازآن را نسبت به پرداخت ظاهری ومتکی برعملهای هیجان آوربرخی فیلم سینمایی نشان می دهد ، هرچند که درحوزه ی سینما نیزفیلم های ارزشمند دررابطه با جنگ کم نیستند .
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0