به بهانه ترجمه زمین های نفرین شده :

در گفت و گو با فروزان صاعدی «مترجم» مطرح شد

گفت و گو: غزل قربانپور

نمانامه: فروزان صاعدی دارای کارشناسی ارشد مترجمی زبان انگلیسی است و مدت پنج سال است که به طور جدی شروع به ترجمه کتاب کرده است. یکی از کتابهای پرفروشی که توسط او ترجمه شده، مغازه جادویی نوشته جیمز دوتی چاپ نشر مجازی است. به تازگی هم کتاب زمینهای نفرین شده اثر برجسته وینسته بلاسکو ایبانز نویسنده مشهور اسپانیایی را ترجمه و انتشارات قصه باران آن را به چاپ رسیده است.

در ابتدا خودتان را برای خوانندگان نمانامه معرفی کنید؟

فروزان صاعدی هستم، کارشناسی ارشد مترجمی زبان انگلیسی، مدت پنج سال هست که به طور شروع به ترجمه کتاب کرده ام. اولین کتاب من هفتههای شگفت انگیز و بعد از آن هم با ناشران مختلفی کار کردم. یکی از کتابهای پرفروش من مغازهی جادویی نوشته جیمز دوتی چاپ نشر مجازی است. به تازگی هم ترجمه کتاب زمینهای نفرین شده اثر برجسته وینسته بلاسکو ایبانز نویسنده مشهور اسپانیایی از من در انتشارات قصه باران به چاپ رسیده است.

چطور به ترجمه علاقمند شدید؟

اول از علاقه به نوشتن شروع شد، نوشتن برای خودم، نوشتن تمام خاطرات روزانه و بعد نوشتن خاطرات کودکی و نوجوانی. میخواستم زندگینامه خودم را بنویسم، بخشی از نوشته هایم را برای یکی از اساتید فرستادم که بسیار مورد تشویق قرار گرفت اما به دلایلی ادامه ندادم. بعد هم علاقه به خواندن کتاب. جوجه اردک زشت هانس کریستین اندرسن، هاکلبری فین و شاهزاده و گدای مارک تواین، کلبه عمو تم مادام هریت بیچراستو اولین کتابهایی بودند که بارها در عالم کودکی خواندم و حس بودن در دنیای دیگر و غرق شدن در فضای داستان را به من نشان داد. به نظرم اولین جرقهها از همان زمان شکل گرفت و بعد که رشته دانشگاهی من را به سمت مترجمی کشاند دیگر رسالتم را می دانستم.

شیوه کارتان به چه شکل است؟ آیا شما کتاب را انتخاب می کنید؟ یا کتاب شما را انتخاب می کند؟

به نظرم هر دو. معمولا برای ترجمه، یک کتاب یا چند کتاب به من معرفی می شود که از بین آنها انتخاب کنم، گاهی فقط عنوان کتاب کافی است که من را جذب کند و گاهی موضوع کتاب است که من را فرا می خواند. گاهی اوقات هم یک نویسنده خاص باعث میشود که دنبال نوشتههایش بروم.

آیا آثار خود را نقد می کنید؟

همیشه. بارها شده بعد از اتمام کار بلند میگویم تمام شد، اما اصلاً راضی نیستم. آنجاست که میدانم کارم نیاز به بازخوانی و بازبینی مجدد دارد. حتی بعد از چاپ کتاب و مدتی بعد به سراغ کتابها میروم و دنبال نقاط ضعف و به اصطلاح ایرادهای ترجمه میگردم. خیلی به خودم آسان نمیگیرم، هیچ وقت کاملاً راضی از سر یک کار بلند نمیشوم. میدانم که هر کار برای من تجربهای است برای بهتر شدن و هنوز راه زیادی تا نقطه موعود دارم.

نظرتان در مورد داستان یا رمانهایی که این روزها ترجمه می شوند چیست؟

متاسفانه این روزها به دلیل شرایط اجتماعی و پایین بودن میزان مطالعه کتاب در جامعه، کتابهایی که چاپ می شود اکثراً بازاری هستند و قابل فروش نه قابل خواندن. برای خرید برخی از معدود کتابهای شایان توجه هم باید هزینه بالایی پرداخت کرد.

آیا مترجم همانند نویسنده به الهام نیازمند است؟

به اعتقاد من مترجم اول نویسنده است بعد مترجم. همانطور که نویسنده برای نوشتن مطلب و داستان به الهام نیاز داره مترجم برای بازگرداندان متن اصلی به زبان مقصد و بازخلق داستان به همان الهام نیاز دارد. هر کار و هنری برای شروع نیاز به انگیزه و الهام دارد. ترجمه هم از این قاعده مستثنی نیست.
به ترجمه رمان یا داستانهای واقعی بیشتر علاقمند هستید یا فانتزی؟ چرا؟
داستانهای واقعی برایم جذابتر هستند چون دنیای واقعی برای من ملموس و قابل درک هست. معمولاً هم زندگینامهها، داستانهای بر اساس واقعیت، یا کتابهایی که یک روند تاریخی و یا گذر زمان را تعریف می کنند برای من در اولویت خواندن یا ترجمه قرار میگیرند. از بچگی زیاد به دنیای فانتزی و خیالی علاقهای نداشتم و دنبال هم نکردم.

در حین ترجمه تا چه اندازه مسائل فرعی داستان نویسی را رعایت می کنید؟

ترجمه در مفهوم یعنی رساندن پیام نویسنده متن اصلی به مخاطب با نحو و دستور زبانی که برای خواننده آشنا و قابل درک باشد ضمن این که وفاداری به متن اصلی در نظر گرفته شود. مترجم از خودش داستان نمینویسد و شاید اصول داستاننویسی را آن طور که شایسته است رعایت نماید سعی دارد متنی ارائه دهد که از نظر دستوری و نگارشی درست و قابل ارائه باشد. ارزش نویسنده یا مترجم به کیفیت متنی است که می‌نویسد. پس باید به درست بودن محتوا و نگارش آن دقت نماید.

در آثار نویسندگانی که تا کنون ترجمه کرده اید به نظرتان رسیده که نویسنده برای خودش می نویسد؟

به نظر من هر نویسنده حتی اگر هم بخشی از خودش را در نوشته هایش بگنجاند وقتی برای مخاطب مینویسد باید دنیا را از دید آنها هم ببیند. برتون راسکو در این ارتباط میگوید: یک نویسنده وقتی از پنجره به بیرون خیره میشود شروع به نوشتن میکند.

تا چه اندازه با نوآوری در ادبیات موافق هستید؟

نوآوری در اندیشه منجر به خلاقیت و درخشش ایدههای جدید میشود. سکون و ایستایی باعث افول. نوآوری در ادبیات هم از این بحث جدا نیست، نبودن خلاقیت و نوآوری در ادبیات مساوی است با بیاهمیت شدن و در حاشیه قرار گرفتن آن. بهعلاوه نوآوری در ادبیات با توجه به نو شدن روزگار و استفاده از تکنولوژیهای جدید فرهنگی امری اجتناب ناپذیر و ضروری است.

از کدام مترجم ایرانی یا غیرایرانی متاثر بوده اید؟

محمد قاضی با شازده کوچولو و دون کیشوت من را محو دنیایی کرد که به زیبایی و شیوایی بازآفرینی شده است. او همردیف بزرگانی چون نجف دریابندری و ابوالحسن نجفی است که هر کدام درخور توجه و ارزشند اما شیوه منحصر به فرد قاضی در ترجمه، تسلط کامل به زبان مبدا و مقصد، استفاده از ساختارهای واژگانی و دستوری بسیار پیراسته و روان، وفاداری‌اش به متن و انتقال دقیق و صحیح مفاهیم، از او مترجمی کم نظیر و ماندگار ساخته است.

به نظر شما چه تفاوتی بین یک مترجم و یک فرد عادی وجود دارد؟

بیشتر افراد تصور می‌کنند که اگر فردی با زبان‌های خارجی آشنا باشد و بتواند صحبت کند، می‌تواند مترجم خوبی هم باشد. اما این تصور درست نیست، زیرا ترجمه به دانش و مهارت نیاز دارد و نمی‌توان از هر کسی انتظار داشت که این فرآیند را به درستی انجام دهد. مترجم باید تسلط کامل به زبان مادری و همچنین زبان مقصد داشته باشد، کتاب بخواند، دایره واژگان خود را گسترش دهد و برای یادگیری و توسعه تکنیکها و روشهای نوشتن، سبکهای مختلف نوشتاری را مطالعه نماید و به روز بماند. دانش عملی درباره موضوعی که باید ترجمه کند بسیار مهم است و تخصص و دانش کافی در این باره ضروری است. یک مترجم باید به طور مداوم در حال کشف، دریافت و یادگیری باشد.

آینده رمان و داستان ترجمه شده در ایران را چگونه می بینید؟

متاسفانه شرایط خوبی نداریم و با توجه به وضعیت اجتماعی و سطح مشکلات جامعه، آینده بسیار نگران کننده ای برای کتاب، کتابخوانی و به تبع آن ترجمه در ایران پیشبینی می کنم. اگر مسئولین فرهنگی و دستاندرکاران امر تلاشی برای جمع آوری ترجمه های ماشینی و تقلبی که در بازار است نکنند کتابهای خوب ما جایگزین کتابهای بازاری، بدون مفهوم و تکراری و هزار دست چاپ از روی ترجمه اصلی خواهد شد. و جا دارد که ناشرین محترم کشورمان هم در تلاش برای چاپ ترجمه های بهتر و وزینتر اهتمام نمایند.

با توجه به تعطیلات نوروزی که پیش روی ماست چه کتابهایی را برای خواندن پیشنهاد می دهید؟

قرب جوار، ایوان کلیما، ترجمه فروغ پوریاوری
ورطه، ناتسوئو کرینو، ترجمه سعید کلاتی
سفر به انتهای شب، لوئی فردینان سلین، ترجمه فرهاد غبرایی
دریاچهی کلاغ، مری لارسن، ترجمه مهری شرفی
شهر موسیقیدانهای سپید، بختیار علی، ترجمه مریوان حلبچهای
درک یک پایان، جولین بارنز، ترجمه حسین کامشاد
رد گم، آله خو کارپانتیه، ترجمه ونداد جلیلی
زنی به نام وریتی، کالین هوور، مترجم بامداد بهنام
تخم مرغ چهارگوش، هکتور هیومونرو ساکی، ترجمه مزدک بلوری
سیمای زنی در میان جمع، هاینریش بل، ترجمه مرتضی کلانتریان