به قلم: ناصر سهرابی
پایگاه خبری نمانامه: به قول مارتین اسکورسیزی؛ آیا در دنیای سینما نقشی باقی مانده که بابی “رابرت دنیرو” به آن جان نداده باشد؟ رابرت دنیرو در حوزه بازیگری، یکی از نامهایی است که سینما با او رنگ و معنای دیگری مییابد. یکی از شاگردان خلف” آکتورز استودیو “و مکتب بازیگری “متد اکتینگ “. زمانیکه کاپولا او را برای ادامه نقش کورلئونه در پدرخوانده۲ انتخاب کرد، مدیران استودیو با او موافق نبودند ولی دنیروی جوان و پرانرژی بهترین جایگزین برای مارلون براندوی بزرگ بود. دنیرو در پدرخوانده با تکیه بر شیوه بازیگری متد یکی از بهترین پرفرمنسهای دوران کاریاش را ارائه داد و اسکار بهترین بازیگر نقش دوم مرد را از آن خود ساخت. دنیرو کارنامه فوق درخشان و رنگارنگی دارد ولی حضور در فیلمهای اسکورسیزی و رابطه نزدیکش با او جنس دیگری از بازیگری را به ثبت رسانده است. تراویس بیکل فیلم “راننده تاکسی” شاید یکی از نقاط اوج بازیگریاش باشد. سرباز خسته از جنگ ویتنام بازگشته و یک تنه میخواهد فساد را از خیابانهای کثیف نیویورک پاک کند و یا جیک لاموتای “گاوخشمگین” که برای این شاه نقش رژیم غذایی سنگینی گرفت و هر روز با خوردن یک پیتزای چهار نفره، نوشابه و کلی سیبزمینی سرخ کرده ۲۵ کیلو بر وزنش اضافه کرد و این از خودگذشتگی در ارائه نقش از چشم آکادمی اسکار دور نماند و اسکار ویژهای را برایش تدارک دیدند. دنیرو برخلاف شور و هیجان همتای دیگرش آلپاچینو در بعضی از نقشها خیلی با آرامش درونی شخصیت را میسازد و در آن میدرخشد. سکانس زیبای فیلم “مخمصه” ساخته مایکل مان را بیاد بیاوریم. این دو اسطوره بازیگری در رستوران روبروی هم قرار گرفتهاند. پاچینو خیلی برونگرا عمل میکند و با استفاده بیش از حد از دستها سعی میکند کفه ترازو را نسبت به خودش در صحنه سنگینتر کند و بیشتر دوربین را متوجه خودش کند ولی در مقابل دنیرو با آرامش همیشگی با قدرت چشمها و میمیک صورتش اعجاز میکند و صحنه را به سود خودش به پایان میرساند. دنیرو در زمره بازیگرانی قرار میگیرد که برای ایفای هر نقشش طراحی خاص خودش را دارد و سعی میکند با تحقیق و پژوهش درون نقش رسوخ کند و جهانبینی خودش را بروز دهد. از نقش یک جانی محکوم به اعدام در “تنگه وحشت” با آن خالکوبیهای روی بدنش که با خندههایش موی بر اندام سیخ میکند تا سرباز میهن پرست “شکارچی گوزن” و یا آل کاپون “تسخیرناپذیران” هر کدام رویکرد ذهنی او را نسبت به شخصیت نشان میدهد که هرکدام جای بحث فراوان دارد که در این یادداشت نمیگنجد.
رابرت دنیرو متولد ۱۷ اوت ۱۹۴۳ درشهر نیویورک است. تحصیلات اولیه را در “رودس اسکول” نیویورک سپری کرد و بازیگری تئاتر را زیرنظر استلا آدلر و لی استراسبرگ فرا گرفت. در اواخر سالهای ۱۹۶۰ در تعداد زیادی اجراهای صحنهای به ایفای نقش پرداخت ولی حضور کوتاه و حاشیهای که در فیلمهای برایان دیپالما بازی کرد مسیر بازیگریاش را هموار کرد و در همان سالها برای یکی از نقشهای اصلی فیلم “طبل را آهسته بزن” ۱۹۷۳ به کارگردانی جان هنکاک انتخاب شد.
اولین همکاریاش با مارتین اسکورسیزی در فیلم “خیابانهای پایین شهر” شکل گرفت. دنیرو در نقش یک تبهکار سادهلوح بازی چشمگیری ارائه داد و خوش درخشید. دومین همکاریاش با اسکورسیزی در فیلم “راننده تاکسی” ۱۹۷۶ او را به جایگاه درخور توجهی رساند. در سال ۱۹۷۸ برای فیلم “شکارچی گوزن” ساخته مایکل چیمینو نامزد اسکار شد ولی حضور منحصر بفردش در فیلم “گاو خشمگین” در نقش جیک لاموتا بود که مجسمه طلایی اسکار را نصیبش کرد.
دنیروی پا به سن گذاشته در سال ۲۰۱۲ آنچنان پرانرژی در فیلم “دفترچه امیدبخش” ظاهر و نامزد اسکار نقش مکمل میشود که با روزهای اوجش هیچ تفاوتی ندارد. فیلم “مرد ایرلندی” ساخته اسکورسیزی آخرین نقشآفرینی جدی دنیروی خستگی ناپذیر محسوب میشود. فیلم در اکران جهانیاش فروش قابل توجهی را کسب کرد اگرچه آکادمی اسکار آنطور که باید تحویلش نگرفت ولی این چیزی از ارزشهای دنیرو کم نمیکند. رابرت دنیروی ۷۸ ساله این روزها مشتاق، پیگیر و خیلی عاشقانه دنیای سینما را دنبال میکند و از حضور در نقشهای کوتاه مانند آنچه در فیلم “جوکر” دیدیم هم هراسی ندارد. دنیروی کارکشته و حرفهای طول و عرض نقش برایش مهم نیست. او نقش را از آن خودش میکند و با لذتی وصف ناپذیر به آن هویت جدیدی میدهد.
او به تازگی بار دیگر با مارتین اسکورسیزی در فیلم «قاتلین ماه کامل» قرارداد بسته و مشغول بازی در فیلم «به دنبال بازگشت» جورج گالو است و عاشقان سینما برای شعبدههای بعدی رابرت دنیرو بر پرده لحظه شماری میکنند.
منبع: رسانه ستاره سینما
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0