دو دهه از درگذشت استاد فرزانه، مبارز، مقاوم و خستگیناپذیر معاصر، دکتر یدالله سحابی، استاد و پدر زمینشناسی ایران، عضو برجستهی شورای عالی آموزش، از فعّالان نهضت مقاومت ملی و از بنیانگذاران و رهبران برجستهی نهضت آزادی ایران، سپری شد. یاد آن مرشد و آموزگار گرامی همچنان در دل شاگردان، یاران و همرزمان او زنده و پایدار است.
دکتر سحابی بزرگمردی بود که عمر طولانی و پربار خود را، با نزدیک به یک قرن درد و رنج و تلاش بیوقفه برای حفظ و گسترش ارزشهای اسلامی و انسانی و استیفای حقوق ملت و استقرار دموکراسی در کشور استبدادزدهی ایران، با افتخار، سربلندی، عزّت و خدمت به مردم گذراند.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران، در مراسم بزرگداشت آن رادمرد در سال ۱۳۷۸، خصوصیات ایشان را چنین برشمرد: دکتر سحابی و آن دو یار دیرین، مهندس مهدی بازرگان و آیتالله طالقانی، عمری سرافرازانه به دانشآموختن و آموزاندن و نیککردای و نیکگفتاری و نیکپنداری با مش و سلوک در صراط اعتدال و مستقیم، انصاف و عدالتورزین اجتناب از ستم و مبارزه با ستمگر، پیشه ساختن نظم و زیستن و انضباط، اخلاق، کار، خدمت به کشور و دین، تولید فراوان و مصرف اندک، گذراندهاند و هر دوستدار فضیلت و پاکی و علم و تقوی و میهندوستی و دیانتخواهی در برابر آنان سر تعظیم فرود میآورد و زبان به تجلیل و قلم به تحریر میگشاید. افزون بر اوصاف نیکوی فوق، یگانگی قول و فعل، مقدم داشتن مصالح کشور و مردم، خویش را ندیدن و خدمت و قدم خود را کوچک شمردن و در خدمات لب از سخن فروبستن. شرح احوال و کارنامهی سیاسی، علمی، فرهنگی و خدماتی شادروان دکتر سحابی، روشنتر از این است که نیاز به توضیح داشته باشد. استادی که از آغاز قرن، خدمات آموزشی و فرهنگی خود را آغاز میکند. در سال ۱۳۰۴ شمسی، ابلاغیهی معلمی مدرسه ابنسینای تهران را دریافت مینماید و در مدیریت امور فرهنگی و ادارهی امتحانات، در آغاز جوانی، کارآمدی خود را به اثبات میرساند. در سال ۱۳۰۷، وارد دارالمعلمین مرکزی میشود و در سال ۱۳۱۰ نامش جزء نخستین فارغالتحصیلان علوم طبیعی ایران در تاریخ دستگاههای ایران ثبت میشود؛ در سال ۱۳۱۱، در کنکور اعزام دانشجو به خارج از کشور شرکت میکند و موفق میشود که برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام گردد و در دانشگاه شهر لیل تحصیلات خود را در رشتهی زمینشناسی تا سطح دکترا ادامه دهد؛ پس از اتمام تحصیلات عالی، به ایران بازمیگردد. در سالهای ۱۳۱۷ـ۱۳۱۸ رشتهی زمینشناسی به همّت و کوش ایشان در دارالمعلمین مرکزی (دانشسرای عالی) تأسیس و بنیانگذاری میشود.
هرچند که شغل مورد علاقهی دکتر سحابی معلمی بود و از آموزگاری ساده تا مرتبهی استادی ممتاز دانشگاه را طی کرد، آنچه او را از دیگران مشخص و متمایز میسازد، خط مش ثابت ملی و سیاسی اوست که همراه با حفظ ارزشها، دفاع از حق و حقیقت و پایبندی به اصول خدشهناپذیر مردمسالاری، در کنار ارایه خدمات علمی و فنی انکارناپذیر، عمری را صرف دفاع از منافع ملی و مبارزه با استبداد سیاسی و دینی و استعمار فرهنگی میکند.
دکتر سحابی همگام و همراه یاران دیرینش، مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی، از اواخر دههی ۲۰ و اوایل دههی ۳۰، وارد صحنهی مبارزات و کنشهای سیاسی نهضت ملی به رهبری و پیشگامی پیر تاریخ ایران دکتر محمّد مصدق، شد. تا آن هنگام معتقدان اصیل و برخی از استادان دانشمند دانشگاه از سیاست فاصله میگرفتند و به اصطلاح خود را قاطی سیاست نمیکردند. سیاست کشور در اختیار سیاستبازان و سیاستمداری مترادف با چاپلوسی، مقامپرستی و زیر پا گذاشتن وجدان و اخلاق بود. امّا مبارزات قاطع و پیگیر با استعمار انگلیس و استبداد داخلی، رشد نهضت ملی و تجربه مردمسالاری در عصر مصدق، سیاست را به مفهوم خدمت به مردم به عرصه عمل اجتماعی و مردمی کشاند و از این طریق گروههای زیادی از مردم شوق و ذوق مشارکت و مداخله در سیاست را پیدا کردند.
در این میان، روشنفکران دینی ـ که اصالتهای فرهنگی و دینی را پشتوانهی یک حرکت اصیل سیاسی ـ اجتماعی قرار داده بودند ـ با بهرهگیری از نیروی جوان دانشجویان مومن و معتقد، بنیان یک حرکت پایدار و مستمر مبارزاتی را که متکی بر بینشهای ملی و دینی آنان بود، پایهگذاری کردند. کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اگرچه فرایند نوپای دموکراسی را در نطفه خفه کرد و در استبداد داخلی و استیلای خارجی را بار دیگر سلطه داد، نهضت ملی ایران را متوقف نکرد. از فردای کودتا، بسیاری از یاران مصدق، از جمله دکتر سحابی، همراه با مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و آیتالله زنجانی و سایر پیروان وفادار مصدق در نهضت حکومت ملی، متشکل شدند و با ایجاد روح مقاومت و پایداری و زنده نگاه داشتن روحیهی مبارزاتی مردم در برابر تبلیغات سنگین و یکسویهی رژیم زخمخوردهی شاه، به استقامت و مبارزه ادامه دادند. نهضت مقاومت ملی، در طول هشت سال مبارزات مخفیانهی خود، به اتکای نیروی ملت، به دفاع از حیثیت و اصالت مبارزات ملت ایران و نگهداری از دستاوردهای سیاسی و معنوی ملی شدن صنعت نفت پرداخت. در سال ۱۳۳۹، مبارزات ملت ایران علیه حکومت کودتا و سلطه امریکا و انگلیس بر ایران اوج تازهای یافت و مبارزهی علنی امکانپذیر گردید. جبههی ملی تجدید حیات نمود. مهندس بازرگان، دکتر سحابی، آیتالله طالقانی و آیتالله زنجانی ـ که نمایندگان جریان ملی ـ اسلامی بودند ـ به همراه سایر نیروهای ملی، نقش موثری را در آن مقطع ایفا کردند، و سپس در اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ بهمنظور تکمیل سازماندهی نیروهای مردم به تشکیل «نهضت آزادی ایران» اقدام نمودند. بدین ترتیب پایه یکی از دیرپاترین احزاب سیاسی ایران، براساس اسلامیّت، ایرانیّت و مصدّقی بودن گذاشته شد. امّا پس از مبارزات و برخوردهای قاطع در سالهای ۳۹ و ۴۰ این مبارزان راه آزادی و محاکمات نظامی به جرم اقدام علیه امنیت کشور به زندانهای طولانی محکوم شدند که بر اثر ادامهی مبارزات در داخل زندان، به زندان برازجان تبعید گردیدند.
آنان حتی در زندان، محاکمهی رژیم کودتا و مبارزه علیه آن را فراموش نکردند و به تلاش های فرهنگی و علمی خویش ادامه دادند. در همان سالهای زندان بود که بازرگان سیر تحوّل قرآن را به نگارش درآورد، طالقانی پرتوی از قرآن را تدوین کرد و دکتر سحابی کتاب ارزشمند و پرمعنای خلقت انسان را نگاشت و پس از آزادی از زندان، آنان همچنان پایدار و مصمّم نه تنها در سنگرهای نهضت آزادی ایران و انجمنهای اسلامی به مبارزات خود برای آزادی ملت ایران ادامه دادند، بلکه به تأسیس نهادهای آموزشی، از جمله دبیرستانها با شعار «تحکیم دین از راه ترویج علم» همت گماردند و مدارس نمونهای مانند دبیرستان کمال و کوثر از خود به یادگار گذاشتند. دکتر سحابی در این حرکت نقش کلیدی داشت. دکتر سحابی، همانند سایر همرزمانش در نهضت آزادی ایران، نقش مهمی در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران ایفا کرد. او قبل از پیروزی انقلاب عضو شورای انقلاب و مسوول کمیته اعتصابات بود و پس از پیروزی انقلاب مسوولیت وزیر مشاور در طرحهای انقلاب در دولت موقت را برعهده داشت؛ در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب گردید و بهعنوان رئیس سنی نخستین دوره مجلس شورا در جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد. دکتر سحابی همراه با مهندس بازرگان و پس از درگذشت آن زندهیاد همواره در برابری عدالتی و تجاوز به حقوق مردم ایستادگی کرد و هرگز از تلاش برای استقرار دموکراسی و شرایط عادلانهتر در جامعه و نصیحت حاکمان از پای نایستاد.
دکتر سحابی به کار سیاسی جمعی عمیقاً اعتقاد داشت و متعهد بود تنها راه نهادینه شدن دموکراسی را رشد و گسترش احزاب با قبول تمام الزماتش میدانست و تا پایان عمر پربرکتش، با وجود ضعف شدید ناشی از کهنسالی در جلسات شورای مرکزی نهضت آزادی ایران حضور مییافت و بهطور فعالانه در بحثها شرکت میکرد. او معلم اخلاق و سلوک سیاسی بود.
زندهیاد دکتر یدالله سحابی در سالهای پایانی عمر بابرکتشان با نگرانی فراوان، وضعیت زندانیان عضو نهضت آزادی ایران و سایر فعالان ملی ـ مذهبی را پیگیری کرده، در نامههای خصوصی و یا سرگشاده به مقام رهبری، ریاست جمهوری و سایر مقامات ضمن اعتراض به بازداشتهای غیرقانونی این عزیزان، خواستار آزادی فوری یا حداقل محاکمه آنان در دادگاههای علنی برطبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی میشدند. سرانجام این مرد دین، علم و سیاست در آستانهی ۹۷ سالگی در روز جمعه ۲۳ فروردین ماه ۱۳۸۱ دار فانی را بدرود گفت و تمامی دوستداران و یاران خویش را عزادار ساخت بیشک نام و یاد دکتر سحابی همیشه و در تمامی قرنهای متمادی باقی خواهد ماند.
علی شاملو
روانش شاد و راهش پر رهرو باد.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0