نقد و تحلیل فیلم ردخون

جبارآذین

فیلم ردخون ساخته محمدحسین مهدویان به همراه دو فیلم دیگر که چندان حرفی در مضمون، فرم و محتوا و پرداخت سینمایی ندارند، به تازگی به بازار مکاره اکران پیوسته اند. ردخون به عنوان یک اثرحادثه ای سیاسی و تاریخی و تصویرگر بخشی ازعملیات مرصاد، فیلم بدی نیست. اما آنچه این فیلم و دیگر فیلم های مشابه سیاسی وتاریخی را آسیب پذیرکرده، دو مساله مهم است.

نخست، نگاه محدود و زاویه دار و یکجانبه، به گونه ای که مخاطب از همان آغاز هدف فیلمساز را در می یابد، به عنوان نمونه در ردخون می داند که شاهد تهاجم، جدال و شکست نیرو های قطب شر فیلم؛ منافقین خواهد بود، چرا که همراهی جانبدار و بدون تحلیل فیلم وفیلمساز با نیروهای خیردرفیلم واضح است.

درواقع تماشاگربرداشت و نگاه سلیقه ای کارگردان از واقعه مرصاد راتماشامی کند و مجال و قدرت شناخت عناصروعوامل خیروشروانتخاب وتصمیم گیری ازاوسلب شده است.دو؛شهرت سوژه ها؛ در رد خون،عملیات مرصاد و قصه فیلم. ازآنجا که شرح خبری وتصویری و گزارشی عملیات مرصاد، بارها به زبان و روایت های مختلف، برای مردم بازگو شده و به نمایش درآمده است ، لذا از منظر داستان، برای همگان آشنا بوده و ابتدا و انتهای داستان را می دانند.

بنابراین چنانچه قرار باشد در یک اثرهنری و سینمایی و تلویزیونی، داستان مرصاد، همان گونه سهل و ساده به تصویرکشیده شود، این پرسش مطرح می شود که پس نقش و سهم درام و هنر و هنرمندی چه می شود. بویژه که ردخون به رغم پیشینه مستند سازی کارگردانش، یک فیلم مستند هم نیست. با این اوصاف، فقط می ماند، چگونگی روایت و تصویرسازی عملیات و شخصیت ها و حوادث آن که باید به زبان سینما، واقع نما و بدون طرف بوده و گزینش و همراهی با شخصیتها و رویدادها در اختیار مخاطب باشد، نه آنکه تماشاگر صرفا پذیرشگر نظر و روایت فیلمساز باشد!

فیلم ردخون می توانست افزون برداستان پردازی های خلاقانه و البته وفادارانه به واقعیت ها، درکنار پردازش درست و باور پذیر شخصیت ها، مساله آشنا بودن داستان را از نظرهنری و سینمایی پوشش دهد، ولی این فیلم هم مانند ماجرای نیمروز، فاقد مولفه ها و ویژگی های یاد شده یک اثر دراماتیک سینمایی است.

نکته دیگر اینکه در چینش عناصر درام،شکل دهی عوامل خیر و شر بسیار مهم است. داستان می تواند یکسونگر همراه نیرو های خیر یا شر آغاز شده، ادامه یابد و به پایان رسد، یا هنرمندانه و تحلیلگرانه و بی طرفانه ، هر دو نیرو را به چالش و تصویر کشد.

ردخون، روایتی تکسویه، محدود و جانبدارانه دارد و فاقد نوآوری و خلاقیت در داستانسازی و چیدمان درست عناصردرام است با اینهمه این فیلم، به عنوان تصویرساز بخشی از آدمها و نیروهای درگیر عملیات مرصاد، مخاطب خود را دارد.