به قلم: دکتر احمد مجاهد
در بعضی از چاپها و نسخههای خطی دیوان حافظ، غزلی در پنج بیت منسوب به حافظ به مطلع زیر آمده است:
لطف باشد گر نپوشی / بپوشی از گداها، روت را
تـا بـه کـام دل بـبـیـنـد دیـدهی مـا، روت را
چاپهایی که این غزل در آنها آمده است، اجمالاً عبارتاند از: سودی، قدسی، پژمان (چاپ ۱۳۱۸)، فرزاد، همایون فرّخ، جنتی عطایی، بدرالشروح اکبرآبادی، چاپ اینجانب (انتشارات دانشگاه تهران) و چند نسخهی خطی.
در تمام چاپهایی که نام برده شد و این غزل حافظ در آنها آمده است، کلّاً و تماماً در پانوشت این غزل به نقل از سودی نوشتهاند که: «این غزل از حافظ شانهتراش است»، در صورتیکه سودی چنین سخنی با قطع و فصل نگفته است.
نخستین کسی که این نقل قول را آورده است، سید عبدالرحیم خلخالی، صاحب نسخهی معروف دیوان حافظ مورخ ۸۲۷ ه است که در چاپ خودش در سال ۱۳۰۶ شمسی، در صفحهی «کو» مقدمه، به نقل از حافظ چاپ بروکهاوز که در آنجا نیز نقل از شرح سودیست، و در آن زمان هنوز شرح سودی به فارسی ترجمه نشده بود، آورده است که این غزل از حافظ شانهتراش است. و این خشت اول که کج نهاده شد، تا این زمان دیوار کج بالا آمده است، تا جایی که حافظپژوهی چون دکتر سلیم نیساری هم در چاپ دیوان حافظش، ص ۶۱۷، نوشته: این غزل از حافظ شانهتراش است.
سودی در شرح خود بر دیوان حافظ (ج ۱، ص ۱۱۱، ترجمهی شادروان خانم دکتر عصمت ستارزاده، دخت والاگهر ستارخان سردار ملی) این غزل حافظ را آورده و بعد از آنکه ایراداتی بر غزل گرفته و همه درست است، نوشته است: «… پس اِسناد این غزل به حافظ از وهن و ضعف است، مگر اینکه بگوییم این غزل را در اوان حال، یعنی زمانی که مبتدی بوده، سروده است، و اشخاصی که در آن زمان بودهاند، بعدها آن را به بعض دیوانهای شاعر الحاق کردهاند». پس تا اینجا سودی پذیرفته است که این غزل از اوان شاعری حافظ است، و به همین جهت آن را در شرح خود آورده است و بیت به بیت هم شرح کرده است، و اگر از حافظ شانهتراش بود، دیگر لزومی نداشت که در شرح خود بیاورد و شرح کند.
سپس سودی اضافه میکند که: «امّا به «گمان» این بنده، [توجه بفرمایید که ننوشته است به «رؤیت» این بنده]، این غزل از شاعریست بهنام حافظ شانه، اهل تبریز، که به حافظ طراقچی [مترجم طراق به ترکی یعنی شانه] تخلص داشته، در نواحی شام شریف یک مقدار از غزلیاتش را دیدم که اکثر قافیههایش مثل همین غزل فاسد بوده، اگرچه از روی جهالت جمعکردن این نوع قوافی را هنر میدانستند.»
ملاحظه فرمودید که سودی پس از آنکه غزل مذکور را از «اوان حال حافظ که مبتدی بوده سروده است» آورده و شرح هم کرده است، سپس نظر شخصی خود را که «گمانی» بود، بیان کرده و نگفته است که من این غزل را در جایی جزو غزلهای حافظ شانهتراش دیدهام. و ما، در مقابل «گمانه»ی سودی، قانون نسخهشناسی را داریم که: «تا زمانیکه این غزل در جایی بهنام شاعر دیگری دیده نشده، باید آن را از حافظ بدانیم، و انتساب آن به حافظ شانهتراش خطای محض است.» ■
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0