تابستان در گرگ و میش:

شعری تازه از ولیا فریولی شاعر ایتالیایی

ترجمه: غزل قربانپور

نمانامه: ولیا فریولی شاعر، نویسنده و معلم بازنشسته متولد لوگو ایتالیاست. او که دانش آموخته رشته فلسفه است سال ۲۰۰۹  کتاب “به یاد ویولا” به یاد خواهرش که مرگی نابهنگام داشت، به همراهی مرکز اسناد تاریخی شهرداری فرارا، جایی که ویولا در آن کار می کرد، منتشر کرد.

وی مجموعه شعر «پاره‌های بی‌نهایت» و «پرواز بادبادک»  را منتشر کرده است.  او در تهیه و تدوین شعر و داستان به صورت متون جمعی بارها شرکت  کرده است. او اکنون در تئاتر فرارا فعال است و در طرح های مختلف انجمن های داوطلبانه شرکت می کند.

 

اگرچه دیگر از طغیان رنگها خبری نیست
از رایحه تابستانهای جوانی
از عشق‌های شورانگیزِ نوشکفته و سوزان
خبری نیست
اگرچه از نور خیره کننده خورشید خبری نیست

اما گرگ و میشی خوشایند در راه است
که نور در آن دلچسب و رام می‌شود
نفسهای باد دست نوازش بر زنجره‌هایی می‌کشد که
آوازشان زیرصدای حیات است

اگرچه خبری از وسعت دریا نیست
آنجا که غوطه‌ور شدن دلنواز است

اما هندسه آبی رنگ
جایی است که دریا با آسمان دیدار می‌کند
جایی که روح می‌تواند پر بگشاید
جایی که می‌توان صدای نفس کشیدن دل را شنید

در فصل کمال میوه‌ها
عشق سرشار خواهد شد از هزاران سایه.