شوخی و مقابله با استرس : شوخی در مقابله با استرس نقش مراقبتی ایفا میکند و موجب کاهش تهدید و آسیب استرس میشود. افراد دارای حس عمیق شوخ طبعی ، بعد از رویدادهای منفی زندگی بطور قابل ملاحظهای خلق بهتری نشان میدهند. شوخی موجب میشود که فرد جنبه مثبت رویدادها را در نظر بگیرد در ضمن باعث میشود فرد توانایی پیدا کند تا رویدادها را از جهتی شوخی و خندهدار و لذا از میزان استرس کاسته میشود.
شوخی در حیوانات :یک منشاء غریزی درباره شوخی وجود دارد که نقش عوامل زیستی را تائید میکند. تعدادی از حیوانات بطور غریزی اهل شوخی هستند . از جمله میمونها. در این گروه از موجودات که تماس بیشتری با انسانها دارند، علائم تکلمی که برخی مواقع شباهت زیادی با شوخی دارد را میتوان در آنها مشاهده کرد.
شوخ طبعی و روابط بین افراد : رابطه روشنی بین شوخی و شادی است، افراد شاد بیشتر میخندند و احساس بهتری از شوخی دارند .برونگراها و سایر افرادی که مهارتهای اجتماعی مطلوبی دارند ، زیاد میخندند و مسائل را خندهدار درک میکنند، همبستگی قوی بین برونگراها و شادی وجود دارد . این مساله مسلم است که برونگراها بیشتر میخندند و در حال حاضر شاهدیم که ارتباطات نزدیک بطور وسیعی با شوخی تقویت میشود.
تفاوت شوخی و تیکه انداختن : شوخی ارتباط برقرار کردن بدون غرض ورزی است ولی تیکه انداختن غرض ورزی را نشان می دهد در فیلم آقای هفت رنگ رضا عطاران شوخی را به نوعی مردم پسند به تصویر می کشد که هیچ خبری از تیکه انداختن در آن نیست .
تفاوت جنسی در شوخی :مردان بیشتر شوخی می کنند اما زنان بیشتر می خندند.
سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است ، و در میان شرکت های بزرگ دنیا گوگل به یکی از شوخ طبع ترین شرکت ها معروف است .
شوخی از دیدگاه فروید
تا ده “پانزده سال پیش، همه رویکردهای روانشناسی اصرار داشتند که شوخطبعی روی سلامت روان اثر مثبت دارد.فروید، سه نظریه پیشین (رهایی، ناهمخوانی و تعارض) را در یک نمونه تشریحی تر ادغام کرد و گفت: «سازوکارهای مورد استفاده در شوخی ها عبارتند از ادغام و جا به جایی.» ادغام زمانی است که دو موضوع در یک کلمه یا جمله خلاصه شوند. مثال: در زمان جنگ جهانی دوم، رییس جمهور آمریکا در لندن به ملاقات چرچیل در خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت رفت. چرچیل، نخست وزیر بریتانیا که در حمام بود، برهنه نزد رییس جمهور آمریکا رفت و در برابر تعجب او گفت: «ما انگلیسی ها چیزی را از دوستان آمریکایی خود پنهان نمی کنیم!» جا به جایی نیز زمانی است که تأکید از موضوع اصلی به موضوعی که ظاهراً با آن بی ارتباط است تغییر یابد. مثلا: لردی انگلیسی که با همسرش هنگام صرف شام اختلاف نظر پیدا کرده بود پس از کسب اجازه از همسرش برای ترک اتاق غذاخوری و گفتن شب به خیر به علامت اعتراض و خشم از پشت میز شام برخاست و به سرپیشخدمت خود که در را برای خروج او باز می کرد، گفت: «لطفاً در را پشت سر من محکم به هم بزنید!» جا به جایی، تظاهر نمادین عقده یا شئ اصلی را به گونه ای ضعیف تر یا به شکلی که ناراحتی کمتری را برانگیزد، ممکن می سازد. جا به جایی به صورت های گوناگون دیده می شو. برای نمونه ممکن است معنای دوپهلو را برساند؛ مثلاً جمله «این روزها افرادی که به جای راست رفتن چپ بروند، موفق تر هستند» ممکن است به معنای متضاد اشاره کند.
جوان از «اوناسیس»، میلیاردر مشهور یونانی پرسد: «برای رسیدن به رفاه و خوشبختی چه باید بکنم؟» اوناسیس پاسخ داد: «باید ۲۰ سال مثل خر کار کنی و مثل سگ زندگی کنی!» جوان پرسید: «پس از آن میلیاردر می شوم؟» اوناسیس جواب داد: «نه، ولی به همان زندگی سگی عادت می کنی و احساس رفاه و خوشبختی خواهی کرد!»
نمونه ای دیگر از ادغام و جا به جایی توأم نقل می شود از اوتانت، دبیرکل اسبق سازمان ملل متحد، پرسیدند: «خوشبخت کیست؟» گفت: «مردی که زن ژاپنی داشته باشد، در خانه ای انگلیسی زندگی کند، غذای چینی بخورد و حقوق آمریکایی دریافت کند.» مجدداً از او پرسیدند: «بدبخت کیست؟» گفت: «مردی که زن آمریکایی داشته باشد، در خانه ای ژاپنی زندگی کند، غذای انگلیسی بخورد و حقوق چینی بگیرد!» طبق نظر فروید، سازوکارهای دفاعی روانی «ادغام و جا به جایی» نه تها موجب انحراف روال معمول اندیشه و بیان آن، بکله باعث بیان افکار و کلام به شکلی اختصاری می شود. به این ترتیب مفهوم اقتصاد یا صرفه جویی ایرلندی ها دارند. راحت طلبی فرانسوی ها و بی مسوولیتی ایتالیایی ها و حتی نظم و کارآمدی و ادب آلمانی ها موضوع شوخی های زیادی در اروپاست. برای نمونه، جهانگردی فرانسوی شب در هتلی در برلین اقامت کرد. فردا صبح راهنما از او پرسید: «آیا دیشب راحت بودید؟» فرانسوی گفت: «هتلی خیلی تمیز و خدمات آن عالی است اما دیشب نتوانستم بخوابم زیرا صدای منظم قطارهایی که رد می شدند مانع خواب من شد.»
راهما به او گفت: «در این حوالی، قطار عبور نمی کند اما در نزدیکی هتل، کار بنایی ساختمان به صورت شبانه روزی در جریان است و کارگرانی که آجرها را می چینند هر بار که آجر را می گیرند، می گویند «دانکه» (متشکرم) و پاسخ می شنوند «بیته» (خواهش می کنم) تداوم این دانکه ـ بیته، دانکه ـ بیته، دانکه ـ بیته موجب شده است فکر کنید تمام شب قطار عبور می کند!» همان گونه که ملاحظه کردید، در اینجا فرانسوی ها خشم و ناراحتی خود را در مودر نظم و ادب و کارآمدی آلمانی ها به صورت شوخی و بذله گویی ابراز کرده اند که البته خیلی بهتر از پرخاشگری مستقیم است!
روانکاوان پیرو فروید، شوخی را یک شیوه دفاعی پخته و متمدن میدانستند که ما آدمها در مقابل اضطراب به کار میگیریم، البته ناخودآگاه! گروهی به نام شناختگراها میگفتند شوخی یک توانایی شناختی است؛ توانایی فهمیدن، بازسازی، به یاد آوردن و البته خلق لطیفهها.
عدهای مثل رفتارگراها آن را در حد یک عادت پایین آوردند و در مقابل، انسانگراها شوخی را به اندازه یک نگاه ویژه به جهان، بالا میبردند. اما همه این گروهها در یک چیز موافق بودند: شوخی چیز خوبی است!
کاربردهای درمان شوخیشوخی می تواند چون تماس چشمی، سکوت، لمس و کلام یکی از شکل های ارتباط باشد. طنز و شوخی می تواند در درمان بیماری های روانی نقش داشته باشد. حتی جدی ترین پزشکان روانکاو که با خویشتن داری و متانت به کار تحلیل روانی می پردازند هم به بیماران یاری می دهند تا با تشخیص معنای ضمنی مفاهیم متعدد لغات و ایهام، حس طنز را در خویش بپرورند. پزشکان روانکاو همان گونه که به رویاهای بیماران و تفسیر آنها اهمیت می دهند، به طنز و شوخی هم توجه دارند زیرا شوخی ها با خواب ها (رویاهای شبانه) در ویژگی های تحریف و ایهام شباهت دارند. طنز حتی در گروه درمانی نقش مهمی دارد. به گفته گوردون آلپورت، بیمار روان ـ نژندی که می آموزد به خود بخندد، ممکن است در مسیر تسلط بر خود و بهوبد باشد. کسی که بتواند به خود بخندد، یعنی می تواند خود را بپذیرد و در نتیجه، در صدد پذیرش زندگی برآید. خنده که واکنش طبیعی در برابر طنز و شوخی است، نه تنها موجب راحتی می شود بلکه پرخاشگری را هم می کاهد. تصویرنگاری مغز نشان می دهد محرک های طنزآمیز توسط نیمکره راست مغز دریافت می شود. مبتلایان به ضایعات نیمکره راست در فهم شوخی های کلامی و فهم تصاویر فکاهی با مشکل رو به رو می شوند. فعال شدن نیمکره راست در اثر محرک های طنز و شوخی که موجب خنده طبیعی می شود انرژی روانی محبوس را به جریان می اندازد، پرخاشگری را رفع می کند و استرس را می کاهد. خنده به عنوان واکنش طبیعی در برابر کارکرد شوخی و طنز موجب ترشح اندورفین در مغز و در نتیجه کاهش افسردگی می شود. در اثر خنده، هورمون های موجد اضطراب کاهش می یابد و نیروی ایمنی بدن در برابر عوامل بیماری زا از جمله میکروب ها افزوده می شود. پس طنز و شوخی در صورت کاربرد مناسب و به هنگام می تواند به رفع تنش و آشفتگی در سطح جامعه، خانواده و محیط کار کمک کند.
شوخی و مراقبت های ویژه
درمورد شوخی و بذله باید مراقب بود که در آن، فرد خاصی هدف قرار نگیرد؛ بلکه موقعیت ها هدف اصلی شوخی و بذله را تشکیل دهد. توجه کنید که مضحکه قرار دادن یک نفر در جمع، جنبه طنز ندارد و حتی شوخی هم نیست و فقط می توان آن را تظاهر مستقیم پرخاشگری دانست. این کار موجب افزایش تنش در جمع و کاهش سطح بهداشت روانی می شود. شاید شایسته ترین کار آن باشد که بتوانیم در باره کارهای مضحکی که خود کرده ایم و دیدگاه های خنده داری که داشته ایم، صحبت کنیم (البته باز هم با قید این احتیاط که به ورطه خودآزاری یا مازوخیسم نیفتیم.) توانایی خندیدن به افکار و اعمال مضحک خود موجب می شود که دیگران هم با نظر انتقادی خود را ارزیابی کنند و نه فقط روحیه ای مبتنی بر همدلی در جمع پدید می آید بلکه بازخورد این کار به بهبود اندیشه ها و نگرش ها و اعمال هر فرد کمک می کند.
شناخت آدمها بر مبنای شوخیهایشان
گروهی از روانشناسان از حدود شصت سال پیش شروع کردند به جستوجوی صفات عمده شخصیتی افراد. روش آنها این بود که لغت نامهها را ورق میزدند، صفات انسانی را انتخاب میکردند و آنها را تبدیل میکردند به پرسشنامه.
بعد آنها را روی یک گروه از آدمها که نماینده جامعه محسوب میشدند اجرا میکردند و در نهایت یک سری فرایندهای پیچیده آماری انجام میدادند تا برسند به چند صفت عمده.
جدیدترین و پذیرفته شدهترین این صفات، پنج عامل بزرگ شخصیت هستند که آقایان مک کرا و کوستا آنها را کشف کردهاند. این پنج صفت عبارتاند از:
«روان نژندگرایی»، یعنی این که شما چقدر هیجانهایتان پایدار است؟ «برون گرایی»، یعنی این که شما چقدر دوست دارید با جمع باشید و در گروهها فعالیت کنید؟، «پذیرا بودن در مقابل تجارب جدید»، یعنی این که شما چقدر دوست دارید با عقاید جدید، جاهای جدید، هنرهای جدید و کلا موقعیتهای جدید آشنا شوید؟، «توافق پذیری»،یعنی این که شما وقتی در یک جمع قرار میگیرید چقدر با آن جمع همرنگ میشوید و فروتنانه قوانینش را میپذیرید؟ و بالاخره «وظیفه شناسی»، که منظم بودن، با وجدان بودن و دقیق بودن شما را میسنجد.
این مقدمه بلند به این خاطر بود که بگوییم آن سبکهای شوخی که به آنها اشاره کردیم، با این عوامل شخصیتی رابطه دارند؛ بدین ترتیب که:
کسانی که عمدتا از شوخیهای خودفزاینده استفاده میکنند، هیجانات پایدارتری دارند و به قول معروف دمدمی مزاج نیستند. این افراد غالبا برونگراترند و نسبت به تجربههای جدید هم پذیراترند. بد نیست بدانید که این گروه معمولا صفات مردانه بیشتری هم دارند، چه زن باشند و چه مرد.
کسانی که عمدتا از شوخیهای پیونددهنده استفاده میکنند، بیشتر تمایل دارند که با جمع باشند یعنی برونگراترند و مثل خودفزایندهها به حضور در موقعیتهای جدید هم تمایل دارند اما این افراد بر عکس خودفزایندهها صفات زنانه بیشتری دارند.
کسانی که از شوخیهای پرخاشگرانه استفاده میکنند، پایداری هیجانیشان پایینتر است، یعنی دمدمی مزاجترند و زودتر از کوره در میروند. آنها وقتی در جمعی قرار میگیرند معمولا ساز خودشان را میزنند یعنی «توافق پذیری» پایینی دارند و بالاخره این که این گروه معمولا آدمهای وظیفهشناسی نیستند. قابل حدس است که شوخیهای پرخاشگرانه را هم باید جزو شوخیهای مردانه محسوب کرد.
کسانی که از شوخیهای خودشکنانه استفاده میکنند، پایداری هیجانیشان به شدت پایین است و به همین خاطر نمرات اضطراب و افسردگیشان بالاست. آنها هم مثل پرخاشگرها در جمع، توافقپذیری پایینی دارند و آدمهای چندان با وجدانی نیستند و جالبتر این که این شوخ طبعی هم با صفات مردانهتر رابطه دارد.
شوخیهای زنانه، شوخیها ی مردانه
همانطور که حدس میزنید، مردها بیشتر از شوخیهای پرخاشگرانه استفاده میکنند و همانطور که حدسش را نمیزنید شوخی خودشکنانه هم در مردها شایعتر است، اما در شوخیهای دیگر تفاوت چندانی بین زن و مرد وجود ندارد.اینها نتایج تحقیقات مارتین است، اما محققان دیگر هم بیکار نبودهاند و در بحث شوخی به نتایج جالبی رسیدهاند؛ مثلا اریک برسلر روانشناس دانشگاه مک مستر کانادا، دریافت که خانمها و آقایان برای شوخیهای مشابه، معنای مشابهی قائل نیستند.او در پژوهشهایش از زنان و مردان متعددی درخواست کرد به پرسشنامهای جواب بدهند که تمایل به انواع شوخی را در فرد مقابل میسنجید و نتیجه این شد که: «زنان عمدتا دوست دارند که مردان، مولد یا آغازگر شوخی باشند و مردان عمدتا دوست دارند که زنها پذیرنده شوخیهایشان باشند.»جان مورال، استاد روانشناسی بالینی در کالج ویلیامزبورگ ایالت ویرجینیا هم تحقیقاتی با موضوع «شوخی» داشته است. او میگوید: «مردها گاهی برای تحقیر دیگران از شوخی استفاده میکنند؛ یعنی گاهی شوخی را ابزاری برای یک توهین خودمانی میدانند، چیزی شبیه شوخیهای پرخاشگرانه خودمان، اما به ندرت از شوخی برای تحقیر دیگران استفاده میکنند.»به نظر او، این یک تفاوت پایهای بین مردان و زنان است که مردان عمدتا برای رقابت با سایر مردان از شوخی استفاده میکنند، اما زنان عمدتا برای پیوند با زنان دیگر.«مردان بامزه جذاب ترند.» این جمله بدیهی را هم نیلسون به زبان علمی تبیین کرده است. او میگوید مردان شوخطبع دو ویژگی مهم دارند: اول این که، خلاق هستند و دوم این که، چشمانداز مضاعفی دارند.یعنی هم از دید خودشان به قضایا نگاه میکنند و هم از دید شوخی شونده. نیلسون تأکید دارد که: «این دو صفت به ویژه برای زنان بسیار جذاب است.»جالب است بدانید که در یکی از روشهای رایج درمان افسردگی، موسوم به شناخت درمانی، یکی از اهداف مهم درمانگر، ایجاد تغییر در نوع نگاه فرد افسرده به جهان است. شناخت درمانگران از شوخی برای تأمین این منظور استفاده میکنند.
شوخی از نگاه مارتینهمه استادان که نظرشان را دادند، کمکم عدهای شروع کردند برای شوخی تست درست کردن. یکی از این جدیدترها به نام رُد. ای. مارتین (Rod A.Martin) هم مثل بقیه مشغول شد.مارتین اولش از پر و پا قرصترین طرفدارهای شوخطبعی بود. او فکر میکرد شوخی در مقابل استرس معجزه میکند. تستهای اولش را هم بر همین پایه ساخت. اما در سالهای آخر قرن بیستم (۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰) کشف کرد که یک جای کار میلنگد.او و همکارش کوپر دریافتند که شوخی در بهترین حالت، رابطه بسیار ضعیفی با سلامت روان دارد.شوخیها، انواع و اقساممارتین در ادامه تحقیقاتش در سال ۲۰۰۳ اعلام کرد که چهار سبک شوخی را تشخیص داده است و فهمیده است کدامشان سالماند و کدامشان ناسالم. این سبکها عبارتاند از
۱ ـ شوخی خودفزاینده
ما با این شوخیها خودمان را بالاتر از حد واقعی میبریم بدون این که دیگران را تحقیر کنیم. مثلا یک فرد با قیافه معمولی به دوستش میگوید: «لامسب این خوشتیپی هم شده دردسر برای ما!»۲ ـ شوخی پیونددهنده
این شوخی، بدون این که ما یا دیگران را بالا و پایین ببرد، رابطه را محکمتر میکند. مثلا وقتی از دو هنرپیشه مرد که زیاد با همدیگر همبازی شدهاند با شیطنت به یک زوج سینمایی تعبیر میکنیم، از این شوخی استفاده کردهایم.۳ ـ شوخی پرخاشگرانه
شوخیهایی که با به کاربردنش طرف مقابل را تحقیر میکنیم. مثالهایش متأسفانه زیادند. وقتی توی یک جمع، کسی به شما میگوید «گدا» و بعد که ناراحت میشوید میگوید «شوخی کردم بیجنبه!»، دو بار از شوخی پرخاشگرانه استفاده کرده است.
۴ ـ شوخی خودشکنانه
با استفاده از این شوخیها ما خودمان را تحقیر میکنیم تا دیگران لبخند بزنند. مثلا: «ما سگ شما نیستیم دوستان!»میشود حدس زد که شوخیهای اول و دوم، شوخیهای سالم و سومی و چهارمی ناسالم هستند. و البته میشود با توجه به این دستهبندی آدم ها را هم روانشناسی کرد:شوخیهای خودفزاینده: این آدمها نگاه شوخ طبعانه به زندگی دارند. از شوخی برای مقابله با استرس و غمگینی استفاده میکنند. اضطراب کمتری دارند. برونگرا، صادق، سرزنده، دارای عزت نفس بالا و البته خوشبین هستند.شوخیهای پیونددهنده: این آدمها، هم خوب شوخی میکنند هم زیاد! بیشتر از دیگران لطیفه میگویند. دوست دارند جمع را سرگرم کنند. این آدمها هم اضطراب و افسردگی کمتری دارند. و البته برونگرایی، صداقت، سرزندگی، عزت نفس و خوشبینی بالا را هم کپی کنید!شوخیهای پرخاشگرانه: این آدمها توی جنبههای دیگر زندگیشان هم پرخاشگری و خصومت را بروز میدهند. این موجودات، صمیمیت و درستکاری کمی دارند. روابط دوستانه را خراب میکنند و کمتر مورد پذیرش دیگران قرار میگیرند. شوخیهای خودشکنانه: آدمهایی که با شوخی خودشان را تحقیر میکنند، افسردگی و اضطراب بیشتر دارند. جالب است که این آدمها خصومت و پرخاشگری را هم بیشتر تجربه میکنند، البته احتمالا به صورت پنهان. این افراد، عزت نفس و صمیمت پایینتری دارند و از حجم حمایت اطرافیان، چندان راضی نیستند. (رجوع کنید به ستون «شوخی روی نمودار»)شوخی ایرانی: میدانید چند تحقیق عمیق و واقعی در مورد روانشناسی شوخی در ایران انجام شده است؟ دقیقا هیچی! این در حالی است که یک مجله معتبر علمی به نام «نشریه بینالمللی تحقیقات شوخی» در دنیا وجود دارد.تنها اشارهای که به شوخی در تحقیقات ایرانی شده است، مربوط به هیجانجویی دانشجویان تهرانی در خوابگاه است. هم دختران و هم پسران دانشجو، در ده اولویت اول هیجان جوییشان، از شوخی با یکدیگر نام برده بودند.ما ایرانیها آستانه خندیدن بالاتری نسبت به کشورهای غربی داریم. یعنی ما را دیرتر و دشوارتر میتوان خنداند. زبان فارسی که به گفته دکتر نجم آبادی تبدیل به یک زبان ادبی و پر از ایهام شده است، بستر مناسبی برای استفاده و سوءاستفاده در قالب شوخی است. میگویند از هر صد جمله فارسی، شصت جمله کژتابی دارد، یعنی میتوان از آن برداشتهای گوناگون کرد.کاری که مارتین و همکارانش در غرب انجام دادند، مبتنی بر روشی آماری به نام تحلیل عوامل بود. آنها با مراجعه به فرهنگ عامه مردم و جمعآوری شوخیها از پرسشنامههای بسیار طولانی، به این ۴نوع شوخی اصلی رسیدند.چه بسا اگر چنین کاری در ایران انجام شود، ما به انواع دیگر شوخی هم دست پیدا کنیم. میتوان حدس زد که متأسفانه «طعنه» به عنوان یک شوخی، هم عرض با شوخی پرخاشگرانه به شدت بین ما رواج دارد. شوخی کنایهآمیز شاید پیچیدهترین نوع شوخی باشد.ما در کلماتمان دیگران را بالا میبریم اما در واقع، هدفمان تحقیر طرف مقابل است. وقتی ما به دوستمان که تازگیها مشروط شده است میگوییم «دکتر!» هدفی جز تحقیرش نداریم
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0