پایگاه خبری نمانامه: علیرضا معتمدی که کارگردانی فیلم تحسینبرانگیز «رضا» را در کارنامه دارد، از سنگاندازی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد در مسیر ساخت فیلم جدیدش خبر داد. علیرضا معتمدی در اینباره نوشت:
«اداره سانسور سینما اجازه نمیدهد من دومین فیلمم را بسازم. در یک سال گذشته دهها بار درخواست و حتا التماس کردهام که از خون من بگذرند و بگذارند فیلمم را بسازم اما هیچکاری از پیش نبردهام. دولت، سانسور و حذف هنرمندان را به پیمانکاران صنفی برونسپاری کرده تا خودش با خیال راحت بتواند از مسئولیت این قتلعام فرهنگی شانه خالی کند. سرنوشت شغل و زندگی ما را به دست کسانی دادهاند که اگر انقلاب نشده بود و هزاران سینماگر را از کار بیکار نکرده بودند معلوم نبود الان در کجا مشغول چه کارهایی بودند!
اینها در حالی به من اجازه ساخت فیلم نمیدهند که در این مدت دهها نفر از فرزندان، دامادها و خواهرزادهها و همپالکیهای همین پیمانکاران بدون حتی یک روز سابقه سینمایی، مجوز تهیهکنندگی و کارگردانی دریافت کردهاند.
شکل و مدل سانسور تغییر کرده، قبلا فیلمنامهها را رد میکردند اما حالا خود فیلمسازان را رد میکنند. ملاکشان هم مطلقا توانایی یا سوابق هنری افراد نیست بلکه میزان، نزدیکی متقاضیان به حلقههای فاسد تصمیمگیر سینماست. به همین دلیل است که من در چهارسال گذشته شش فیلمنامه نوشتهام اما نتوانستهام هیچکدام آنها را بسازم.
آدمهایی را در شوراهای تصمیمگیر نشاندهاند که وظیفهشان، تقسیم منافع و بودجهها بین خودشان و حذف فیلمسازان مستقل از گردونه است. آنها سینما را به مثابه ارث پدری، تکه تکه میان خاندانهای بیاستعداد مستقر در سینما تقسیم کردهاند، هر گوشه را به کسی دادهاند، برای خودشان چند نفر انحصار ابدی ایجاد کردهاند و دیگرانی را که جزو دار و دستهی آنها نیستند از همهی حقوق اولیه قانونی محروم کردهاند، چرا؟ چون اگر به فیلمسازان غیروابسته اجازه دهند که فیلمهای ارزان و نو و تماشایی بسازند آن وقت خودشان چطور میتوانند بابت زبالههای تصویری که سالی چندتا از آنها را با پولهای کثیف یا بودجه عمومی تهیه میکنند دستمزدهای میلیاردی بگیرند؟
من امروز چهارسال بعد از ساخت اولین فیلمم (رضا) بسیار ناامید و افسردهام. حتا به اندازه مردم معترضی که جانشان را کف دست میگیرند و به خیابان میروند هم امیدی به تغییر این وضع ندارم. ای کاش سرمایهام وابسته به اکران فیلمم در ایران نبود و میتوانستم بیرون از جهان متعفن این نامردمان به کار و زندگی خودم بپردازم. چرا اجازه نمیدهید من کار کنم؟
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0