به قلم : دکتر فاروق صفیزاده
ایرانیان در چهارشنبه سوری، به افروختن آتش میپردازند. هماکنون کردها و برخی از مردم اران و تاجیکستان نیز، دو بار در آخر سال بر بالای منازل خود آتش میافروزند. یکی در چهارشنبهی آخر سال و دیگری در شب نوروز. آتشافروزی در ایران پیش از اسلام در هنگام عید، در شب جشن نوروز بوده. پس از اسلام، چون مهاجمان به خاطر ناآگاهی از فلسفهی آتش، با آتشافروزی مخالف بودند و آن را شرک میدانستند، ایرانیان به خاطر اینکه آداب و سنن نیاکان خود را فراموش نکنند، در روز چهارشنبه که برای مهاجمان تازی روزی نحس بود، آتش افروختند و اینگونه قلمداد کردند که ما میخواهیم نحسی این روز را بزداییم. بدینگونه آتشافروزی شب عید ایرانیان به روز چهارشنبه افتاد، امّا برخی از اقوام ایرانی همچون کردان شب عید نوروز نیز آتش میافروختند و هنوز هم میافروزند.
اکنون باید به فلسفهی آتشافروزی در آیینهای ایرانی بپردازیم. چون آتش، بزرگترین پاککننده و در عین حال پاکترین و نورانیترین آخشیج است، از این رو، سمبول کیش زرتشتی به حساب میآید. برخی از ناآگاهان بر این باورند که چون زرتشتیان به سوی نور و آتش عبادت میکنند، آتشپرست هستند؛ حال آنکه این باور اشتباه است، چرا که زرتشتیان به هیچوجه آتشپرست نیستند، بلکه آتش را رمز و سمبول اهورامزدا میدانند. فردوسی والا، در اینباره میفرماید:
نگویی که آتشپرستان بُدند پرستندهی پاک یزدان بُدند
زرتشتیان، همیشه به یاد خداوند مزدای بیهمتا هستند و او را نیایش میکنند و میگویند: «اهورامزدای پاک را میستاییم» و میگویند: «ای اهورامزدا از تو یاری میجوییم.»
زرتشت با برگزیدن آتش، بهعنوان سمبل دین خود، از پیروان خود خواسته است که:
۱ـ همانند آتش پاک و درخشان باشند.
۲ـ همانگونه که شعلههای آتش به سوی بالا زبانه میکشد، پیروان دین هم به سوی بالا، به سوی روحانیت، به سوی انسانیّت و سرانجام به سوی ترقّی و تعالی پیشروی کنند.
۳ـ همانگونه که شعلههای آتش هرگز به سوی پایین جذب نمیشود، آنان هم سعی کنند مجذوب خواهشهای پست نفسانی نشوند و همیشه آمال بزرگ معنوی را در نظر داشته باشند.
۴ـ همانگونه که آتش، چیزهای ناپاک را پاک میکند و خود آلوده نمیشود، آنان هم با بدی بستیزند بیآنکه خود را آلودهی بدیها کنند.
۵ ـ همانگونه که از یک اخگر میتوان آتشی برافروخت، با روح و فکر یک انسان نیکوکار نیز، روانهای بیشماری پاک و منزّه خواهد شد.
۶ ـ آتش با هرچه تماس بگیرد، آن را مثل خود شفاف و درخشان میکند، فرد باید پس از برخوردار شدن از فروغ دانش و بینش، دیگران را از فروغ نیکی بهرهمند سازد.
۷ـ همانگونه که آتش فعّال و بیقرار است و تا پایان عمر، حتّی لحظهای از کوشش باز نمیایستد، انسان هم باید، مانند آتش فعّال باشد و از کار و کوشش باز نایستد. امّا آتشی که درون آدمی را از آلودگی پاک میکند، جز اشا (راستی) نیست که از راه اصول سهگانهی هومت (اندیشهی نیک)، هوخت (گفتار نیک) و هورشت (کردار نیک) به دست میآید.
آتشکدهها در ایران باستان، نه تنها جای عبادت، بلکه دادگاه، درمانگاه و دبستان هم بود. همچنان که استاد پروفسور سیّد حسن امین در تاریخ حقوق ایران نوشتهاند، در سرتاسر عصر ساسانیان، موبدان در آتشکدهها به دادرسی و داوری میپرداختند. همچنین بیماران جسمی و روحی در آتشکدهها معالجه میشدند و اطفال، دروس دینی و معنوی میآموختند. علاوه بر اینها، آتشکدهها مجهّز به کتابخانهی جامعی هم بودند که مورد استفادهی باسوادان آن روز قرار میگرفت.
در بند ۸۷ فروردین یشت، کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادیان، و سردستهی نژاد آریا، نخستین آتربان (زنده نگهدارندهی آتش) خوانده شده است.
در میان مهریان نیز، در همهی مهرابهها، آتش مقدّس در دو مجمر یا آتشدان در دو طرف مهراب روشن بود. در آیین زروان نیز، گردونهی آفتاب از آتش پدید آمده است.
نهم آذرماه نیز، که آذر روز نام دارد و به آخشیج مقدّس آذر (آتش) و فرشتهی ارجمند آن، تعلق دارد، جشن آذرگان میباشد. یکی از نیایشها در خرده اوستا، آتش نیایش نام دارد. ایرانیان کهن در این روز به آتشکدهها میرفتند و آتش نیایش میخواندند. اکنون نیز زردتشتیان این عمل را به جا میآورند و معمولاً در این جشن باید آتش افروخته شود. در ص ۲۵۶ ترجمهی آثار الباقیه آمده است: «روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذر جشن میگیرند و در این روز، به افروختن آتش نیاز دارند و این روز جشن آتش است و به نام فرشتهای که به همهی آتشها موکل است نامیده شده. زرتشت امر کرده که در این روز به آتشکده بروند و در کارهای جهان با یکدیگر مشورت کنند.»
آتش بهطور عام از روزگاران بسیار کهن تا به امروز، مورد توجّه همهی اقوام روی زمین بوده و هر ایل و طایفهای به شکلی و عنوانی آن را ستوده، عزیز و ارجمند میدارد. ترقیات دنیا از پرتو این عنصر است. یعنی آنچه که کشورهای متمدّن را به ترقّی و تعالی رسانیده، همین آتش است. به ملاحظهی اینکه در میان عناصر، آتش از همه لطیفتر و زیباتر و مفیدتر است، مورد توجّه ویژهی جهانیان قرار گرفته است. متمدّنترین ملل اروپا با وحشیترین قبایل آفریقا، در ستودن این عنصر درخشان با همدیگر شرکت دارند، نظر به اینکه در آیین مزدیسنی، آنچه آفریدهی اهورامزدا است و برای جهانیان و جهان سودمند میباشد باید با احترام و ستوده باشد. از این رو ایرانیان به آتش دلبستگی ویژهای دارند و آن را موهبت ایزدی دانسته و شعلهاش را فروغ رحمانی میخوانند و آتشدان فروزان را در پرستشگاهها به منزلهی مهراب قرار دادهاند.
در ریگ ودا و اوستا (دو کتاب مقدّس و آسمانی آریاییان)، اسم پیشوای دینی هر دو دسته از آریاییها، آترهوهن میباشد، یعنی آذربان و آن کسی است که از برای پاسبانی آتش گماشته میشود. چنانکه وستالیس در روم قدیم، دختری پاکدامن و دانا و از خاندان شریف به نگهبانی و زنده نگهداشتن آتش مقدّس در معبد وستا موظف بوده است و در مدّت خدمتش که سی سال بوده، میبایست با کمال پاکی و پرهیزگاری و تقدّس به سر برد و نگذارد آتش مقدسی که پشتیبان دولت روم تصوّر میشد، خاموش گردد. در نزد هندوان، آگنی، اسم آتش و نام پروردگار آن است. امّا ایرانیان به این عنصر و فرشتهی پاسبان آن آتریاایر نام نهادهاند. در پهلوی به آن آتور گفتهاند. در گویش گورانی زبان کردی همان آتر به کار میرود.
استاد مهرداد بهار، در این باره مینویسد: «انسان عصر باستان گمان میکرد که قادر است با جادوی خود، نیروهای جهانی را تقویت یا تضعیف کند. جادوهای آورندهی باد و باران از معمولترین جادوهای تقویت طبیعت بود و جادوهای مبارزه با بیماریها برای طرد و تضعیف آنها نیز گروه دیگر از این جادوها بهشمار میآمد. از جمله جادوهای تقویتکننده و تسریعکننده در امور طبیعت، یکی نیز جادوی تقویت نیروی خورشید و سرعت بخشیدن به گرمادهی آن است.
این جادو معمولاً با آتشافروزی توأم است و متکی بر این گمان که ایجاد آتشی همانند آتش خورشید، بر زمین و در فضا، سبب گرمتر و نیرومندتر شدن خورشید میشود.
همانطور که گمان میرفت جادوهای خاصی توأم با پاشیدن آب، سبب ریختن باران خواهد شد. به این جادو، جادوی تشبه نام میدهند.
بر این اساس، ما در ایران اعصار گذشته با آیینی روبهرو هستیم که در طی آن، بر زمین، آتشها میافروختند. شهرها را چراغان میکردند و پرندهها و تیرهای آتشین را به فضا میفرستادند تا مگر دوران کودکی خورشید به سر رسد و گرمای آن پدید آید و باروری زمین از نو آغاز شود.»
استاد مهرداد بهار، در جایی دیگر مینویسد: «برپایی آتش در چهارشنبه سوری نوعی گرم کردن جهان و زدودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است.»
ارمنیان نیز که از نژاد آریا هستند، مراسمی دارند به نام وارداوار که به معنی آتش افروخته میباشد. برخی این رسم را آبپاشی دانستهاند که همان «آبریزگان» یکی از جشنهای ایرانیان کهن میتواند باشد.
منابع
۱ـ جستاری چند در فرهنگ ایران، مهرداد بهار، انتشارات فکر روز، ۱۳۷۳.
۲ـ دانشنامهی مزدیسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، نشر مرکز، ۱۳۷۱.
۳ـ شناخت اساطیر ایران، جان هیلنز، ترجمهی ژاله آموزگار و احمد تفضلی، کتابسرای بابل و نشر چشمه.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0