نقد و بررسی آخرین بار کی سحر را دیدی؟

 

 

پایگاه خبری نمانامه: آخرین بار کی سحر را دیدی؟ فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امید مرشدی محصول سال ۱۳۹۴ است. این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده است.

خلاصه فیلم:

مادری سراسیمه وارد کلانتری می‌شود و به افسر نگهبان می‌گوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است.

بازیگران:

فریبرز عرب‌نیا، سیامک صفری، ژاله صامتی، آتیلا پسیانی، سحر عبدالهی، محمدرضا غفاری، آناهیتا درگاهی، علیرضا ثانی‌فر، بهاران بنی‌احمدی، امیرحسین فتحی

 

منتقد: حمید رضا امیدی سرور

آخرین بار کی سحر را دیدی؟ تازه ترین اثر فیلمسازی ست که ساخته هایش هیچگاه در حد و اندازه درک و دانش سازنده خود نبوده اند. از آنها که به سفارش و برای بازار ساخته که بگذریم متاسفانه دیگر آثارش حتی آنها که به دغدغه هایش نزدیک بوده اند از عهده این هم بر نیامده اند.

«آخرین بار کی سحر را دیدی؟» نیز از این قاعده مستثنی نیست. هر چند که می توان آن را از موفق ترین فیلمهای اخیر کارنامه موتمن محسوب کرد. تازه ترین فیلم موتمن چند شاخصه برجسته دارد. دو بازی بسیار خوب از ژاله صامتی و سیامک صفری و با کمی فاصله فریبرز عرب‌نیا حضور این بازیگران در اکثریت قریب به اتفاق صحنه های فیلم نقش به سزایی در سرپا نگه داشتن فیلم دارد.

فیلم در کلیت خود اثری ست که از قواعد ژانر پیروی می کند. روایتی مبتنی بر الگوهای کلاسیک داستان گویی که از چهارچوب های آن از عناصر آشنای فیلمها و یا داستانها پلیسی و جنایی بیرون آمده است و برخلاف روزگاری که موتمن به شکستن قالب‌ها و آشنایی زدایی از الگوهای آشنای سینمایی علاقمند بود، در این فیلم تلاشی در این زمینه صورت نگرفته است و موتمن ترجیح داده به جای آن اثری جذاب و روایتی پرکشش را تدارک ببیند.

تا آنجایی به کلیت کار فیلمساز مربوط می شود، «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» مشکل حادی ندارد، هرچند بازی های متوسط اغلب بازیگران فیلم تحت الشعاع یازی سیامک صفر ی و ژاله صامتی قرار گرفته و از این منظر فیلم چندان یکدست نیست اما به لحاظ کارگردانی کم و بیش خوش ساخت و حرفه ای به نظر می رسد. با اینکه فیلم در میانه راه کند شده از نفس می افتد اما به هر حال می تواند تماشاگر را تا انتها نگه دارد به خصوص اگر بازنگری در ضرب آنگ فیلم در یک ساعت پایانی آن شده باشد.

«آخرین بار کی سحر را دیدی؟» از آن فیلمهایی ست که در بهتین حالت یکبار می توان آن را دید. چراکه فاقد آن مایه ای ست که بتواند تماشاگر را برای تماشای دوباره ترغیب کند. البته این موفقیت کمی نیست اگر فیلم بتواند حتی برای یکبار تماشاگر را چنان جذب خود ند که راضی از سینما بیرون بفرستد. اماباید اعتراف کرد که حتی به فرض اینکه نماشاگر «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» خیلی خم از دیدن آن ناراضی نباشد اما باید قبول کرد که فیلم از میانه راه به بعد دستش به طور کامل برای تماشاگر رو می شود. جوری که عملا می داند چه کسی چه کاری کرده؟

ژانر پلیسی جنایی باآنکه از سوی بسیاری سهل ساده در نظر گرفته می شود، اما از ریزه کاری هایی برخوردار است که کم توجهی به آنها می تواند لطمات جدی به داستان یا فیلم وارد کند.

مهمترین مشکل فیلم بلاتکلیفی آن دربرابر این موضوع مهم است که «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» می خواهد به کدام نوع از آثار پلیسی جنایی نزدیکی داشته باشد. آنها که مبتنی بر گره افکنی وگره گشایی اند و به شیوه کلاسیک تا انتهای کار از موضوع رازگشایی نکرده و یا مجرم را نا مشخص می گذارند تا براین اساس با تحریک حس کنجکاوی تماشاگر او را تا انتهای فیلم با خود همراه کنند یا اینکه به گونه ای تعلق دارد که بدون توجه به این گره افکنی‌ها از همان ابتدا با مشخص کردن جرم و مجرم تماشگر را به لایه درونی ماجرا برده و جذابیت کار را براساس کشف انگیزه ها و دلایل رسیدن به چنین شرایطی بنا می کنند.

اما «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» هم این است و هم آن و در عین حال در هیچ یک نیز کاملا موفق نیست. از نیمه فیلم به بعد، دست فیلمنامه برای تماشاگر رو می شود اما برخلاف سنت های کلاسیک گونه پلیسی فیلمساز تلاشی جدی برای گمراه کردن ذهن مخاطب نمی کند. در چنین مواردی معمولا موقعیت ها به گونه ای چیده می شود که مجرم کسی باشد که کمترین احتمال درباره او داده می شود.

عدم توجه به این مهم به شکلی است که آدم به شک می افتد که شاید تعمدا فیلمساز چنین قصدی اما از سوی دیگر فیلمساز به جنبه ای دیگر از این ماجرا اهمیت نمی دهد که تصور کنیم نیت دیگری داشته و اتفاقا آن مایه های اجتماعی و فردی را که در پاره ای از لحظه مورد اشاره قرار می دهد به سادگی کنار می گذارد و در واقع به سراغ دم دستی ترین نوع انگیزه های میرود.

خلاصه اینکه اگر «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» در بهترین حالت پارا از حد فیلمی متوسط فراتر نمی گذارد در این است که نویسنده فیلمنامه و فیلمساز تلاشی برای خلق ظرفیت هایی که به غنای فیلم بینجامد نکرده اند و از کنار برخی ظرفیت های موجود نیز به سادگی رد شده اند. گویی به همین بسنده کرده اند که سازنده فیلمی باشند داستانگو با فیلمنامه ای که در کلیت خط و ربط خوبی دارد. داستانش را کم بیش درست و معقول تعریف می کند اما اینها تنها برای ساخت اثری متوسط می تواند کافی باشد و نه بیشتر.

***

منتقد: نیره رحمانی

کارنامه فرزاد موتمن آنقدر متنوع است هم از منظر ژانر فیلمها و هم از نقطه نظر ارائه کار تجاری و یا متفاوت که به سختی می توان باور کرد این فیلمها را یک نفر ساخته است.صداها، هفت پرده، جعبه موسیقی و پوپک و مشتی ماشاء الله آن چنان از دنیاهای تفاوتی برخوردارند که نمی توان خط و ربطی میان شاخصه های این آثار به عنوان عصاره های سینمای این فیلمساز مشخص کرد.

با این حال آخرین بار کی سحر را دیدی؟ را می توان جزو فیلمهای متعارف کارنامه موتمن محسوب کرد .متعارف بدین معنا که نه به آن تجربه های متفاوت تعلق دارد و نه به آن آثار سفارشی یا تجاری که او به هر دلیل و شاید از سر ناچاری جلوی دوربین برده است.

آخرین بار کی سحر را دیدی؟ در میان آثار به نمایش در آمده تا به امروز که دور روز از جشنواره در کاخ جشنواره گذشته، بهترین فیلم جشنواره بوده . بعد از دو روز تماشای فیلمهایی که به زود تماشاگر را تا انتها نگه می داشتند تماشای فیلمی که لااقل جذابیت آن را داشت که تا انتهای پای آن بنشینی خودش غنیمت است. فیلمسازی که لااقل خط و ربط سینما را بلد است، قصه گویی در سینما را می شناسد در حالی که متاسفانه باید اعتراف کرد کم نیستند فیلمسازانی که از همین مهم نیز عاجزند.

فیلم چند بازی درخشان داد به خصوص زوج سیامک صفری و ژاله صامتی که در نقش مادر و پدر دختری گمشده(سحر) بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته‌اند تا آنجا که دیگر بازیگران و حتی عرب نیا را که یکی از بهترین بازی های سالهای اخیرش را به نمایش گذاشته زیر سایه خود قرار داده اند.

موتمن در گفتگوهایش بسیار روی احیا کردن عرب نیا و قرار دادن او در روزهای اوجش تاکید کرده بود. اما اگر سیامک صفری و ژله صامتی در این فیلم نبودند بازهم بعید به نظر می رسد آخرین بار کی سحر را دیدی؟ می توانست چنین مهمی را برای عرب نیا محقق کند. روزگاری که عرب‌نیا در نقش جوان اول فیلمها و یا ضد قهرمانهای چند فیلم‌های تلخ اجتماعی و خیابانی بود گذشته و حال ااو به سن و سال دیگری رسیده است که باید با در نظر گرفتن مختصات همین شرایط بدرخشد. مگر علی نصیریان در سریال شهرزاد در سن و سالی به مراتب بالاتر ندرخشیده؟ برای این درخشش نیاز به فرصتی‌ست که ظرفیت و پتانسیل لازم را داشته باشد.

نقش افسر پلیس در تازه ترین فیلم موتمن اگر چه نقشی کم و بیش در خور توجه است و فیلم نیز درحد استاندارهای سینمای ایران کار قابل قبولی ست اما نتوانسته چنین فرصت ایده آلی را در اختیار عرب نیا قرار دهد. باوجود اینکه شاید بتوان عرب نیا را از نامزدهای بازیگری امسال فرض کرد البته بیشتر از او این سیامک صفری و ژاله صامتی هستند که شانس گرفتن سیمرغ بلورین را دارند.

*****

منتقد: سحر عصر آزاد

«آخرین بار کی سحر را دیدی؟» هشتمین فیلم فرزاد موتمن است که در جشنواره سی و سوم با فیلم تحسین شده «خداحافظی طولانی» حضور داشت و نوید بازگشت او به فیلم‌های ماندگارش را می‌داد. فیلم بر اساس فیلمنامه‌ای از امیر عربی شکل گرفته که بعد از «سعادت‌آباد» حضور قابل قبولی در عرصه سینما نداشت و این قصه معمایی- پلیسی می‌توانست مهارت او را در گونه و ژانری جدید به چالش بکشد. موتمن این‌بار تصمیم به تجربه‌ای جدید در عرصه فیلم‌های معمایی- پلیسی گرفته و با ادای دین به یک رویداد واقعی که منجر به قتل دختری با ضربات چاقو در پل مدیریت شد، فیلمش را آغاز می‌کند اما قصه اصلی چیز دیگری است که ارتباط دراماتیکش با این سکانس کمرنگ است. واقعیت این است که فیلم موتمن بیشتر به واسطه ذهن جست‌وجوگر عمومی مخاطب که می‌خواهد قطعات پازل را کنار هم بچیند و معما را حل کند، پیش می‌رود تا جذابیتی که به واسطه کارگردانی و روایتی پر تعلیق از یک پرونده جنایی باشد.

به همین دلیل بخش میانی به‌شدت کسل‌کننده و فاقد حس تعلیق و ایجاد انگیزه برای پیگیری است و بیشتر از هر چیز مکانیکی پیش می‌رود چراکه ارتباط حسی مخاطب با کاراکترها و مساله فیلم برقرار نشده و در واقع مخاطب نگرانی از بابت اینکه چه بر سر سحر آمده، ندارد. اما نمی‌توان از نقش‌آفرینی‌های تاثیرگذار فیلم یاد نکرد که امیرحسین فتحی یکی از آنهاست و نقش یک جوان مستاصل و نامتعادل را به خصوص در تضاد با نقشی که در «شهرزاد» ایفا کرده، به خوبی از کار درآورده است.