کاتیوشا فیلمی به کارگردانی و تهیهکنندگی علی عطشانی ، نویسندگی مشترک علی عطشانی و مهدی علیمیرزایی و بر اساس طرحی از مهراب قاسم خانی محصول سال ۱۳۹۶ می باشد.
خلاصه داستان: در خلاصه قصه کمدی «کاتیوشا» آمدهاست: «من اگه بخوام توی زندگیم موفق باشم حتماً نباید اونجوری به زندگی نگاه کنم که تو نگاه میکنی»
بازیگران
هادی حجازی فر، احمد مهران فر، لیلا اوتادی، بیژن بنفشهخواه، سیما تیرانداز، ارژنگ امیرفضلی، لیندا کیانی، میترا حجار، قاسم زارع زاغه، مهران رجبی، خشایار راد، امید منصور فلاح، ماهان ناصر بخت، رادمهر روحانی مقدم، سحر خزائلی، نیما شاهرخ شاهی، میترا دهقانی، مریم سعیدی، آیلار توکل، پرهام کرمی، داریوش آقایی، علی محمودی، فاطمه مرتضایی، بیتا عطشانی، غزل یگانگی، المیرا صادق پور و آرتین حیدری بازیگران «کاتیوشا» هستند
منتقد: آرش پارساپور
پایگاه خبری نمانامه: در نقد فیلم کاتیوشا به آخرین فیلم علی عطشانی کارگردان پرحاشیه سینمای ایران میپردازیم که در آن دست روی موضوع حساسی گذاشته و دو نسل جنگ و بچه پولدارهای فعلی را روبروی هم قرار داده است. علی عطشانی کارگردانی نسبتا جنجالی در سینمای ایران است و او را میتوان به نوعی یکی از رکورد داران فیلمهای توقیف شده و به اکران در نیامده بین کارگردانهای بعد از انقلاب کشور دانست. او و صحبتهای جنجالیاش همیشه سوژه رسانهها شده و بنمایه آثاری که میسازد هم همینقدر جنجالی و پر سر و صداست. فیلم کاتیوشا اما فارغ از این هیاهوهای همیشگی عطشانی ساخته شده در صورتی که هیاهوی جالبی در اندرون بطن داستان خود فراهم کرده است. فیلم تضاد نسلهایی را نشان میدهد که امروزه در یک جامعه به نام ایران در کنار هم زندگی میکنند و با اینکه یک نسل تفاوت بین آنهاست ولی یک دنیا تفاوت بینشان وجود دارد.
هادی حجازیفر نقش اصلی فیلم کاتیوشا را بر عهده دارد، بازیگری که در دوران میانسالی خود به شهرت رسیده و تاکنون هم با انتخاب دقیق فیلمهایی که در کارنامهاش ثبت شدند توانسته چهره مناسبی از خودش بر سینما جای بگذارد. حجازی فر که با ایستاده در غبار چهره شد حالا برای اولین بار در ژانر کمدی پا میگذارد و قرار گرفتن نامش در کنار افرادی چون احمد مهرانفر و ارژنگ امیرفضلی کمی نامانوس به نظر میرسد اما با دیدن کاتیوشا تمام این مسائل به هم ربط پیدا میکنند. فیلم جدید علی عطشانی با آنکه نام کمدی را هم در پس زمینه خود یدک میکشد ولی این کمدی به معنای واقعی طنز است و با فیلمهای خندهدار دیگر ایرانی تفاوتهایی دارد. تفاوتهایی که الزاما هم نمیتوان گفت به خوب بودن فیلم کمک کرده ولی در هر حال آن را از سخیف شدن و لمپنیسم نجات داده است.
در خلاصه قصه کمدی «کاتیوشا» سر بنرهای تبلیغاتیاش آمدهاست: «من اگه بخوام توی زندگیم موفق باشم حتماً نباید اونجوری به زندگی نگاه کنم که تو نگاه میکنی». اما واقعا موضوع فیلم درباره چیست؟
علی کاتیوشا مردیست میانسال که در جنگ هشت ساله دفاع مقدس هم شرکت داشته و حالا بعد از سالیان سال تمام شدن جنگ، با خانوادهاش زندگی میکند. او صفحهای در اینستاگرام دارد که در آن حرفهایی سیاسی و جنجالی با دهها هزار مخاطبش میزند و با دیگر شاخهای اینستاگرام تفاوت دارد. دختر علی کاتیوشا معتقد است که میتواند از پدرش یک چهره مشهور بسازد و هر روز ویدئوها و سخنرانیهایی از او به همراه کلاهخود جنگی و چفیهاش میگیرد و کاتیوشا هم در این ویدئوها اعتراضات خود را نسبت به وضع جامعه اعلام میکند. با این حال این موارد هیچ کدام برای کاتیوشا نان و آب نمیشود و در نهایت او به کمک یکی از همرزمان قدیمیاش که حالا رییس یک موسسه بادیگاری است، تصمیم میگیرد بادیگارد شود. در نهایت او بادیگارد پسر یکی از اشخاص مشهور ممکلت میشود که به تازگی اعتیادش به مواد را ترک کرده و در ایام تعطیلات نوروز که قرار است در خانه تنها باشد، باید تحت نظر کاتیوشا قرار بگیرد تا مبادا دوباره سر وقت مواد برود. این جوان بچه پولدار عرشیا نام دارد (با بازی احمد مهرانفر) و مجبور است کاتیوشا را به مدت دو هفته در کنار خود تحمل کند و لب به مواد نزند…
عرشیا و کاتیوشا بیش از نود درصد فیلم را تشکیل میدهند و در نتیجه درآمدن شیمی مناسب بین این دو بازیگر خیلی مهم بوده که خوشبختانه این شیمی به خوبی از آب در آمده است. در بین این دو حجازی فر بهتر ظاهر شده و مهرانفر در مواردی تکراری بازی میکند به طوری که تفاوت زیادی با سایر نقشهای کمدیاش (به استثنای فیلم خجالت نکش که در آن درخشید) نمیتوان برای او قائل شد.
بازیگران فرعی فیلم اما با وجود اینکه نقشهایی به نوعی افتخاری دارند (تبلیغات فیلم روی پرستاره بودن فیلم مانور میدهد در حالی که این تکنیک مارکتینگ گول زننده چندان جالب نیست چرا که عموم بازیگران نام برده در تیزرها نهایتا سرجمع سه دقیقه در فیلم حضور دارند) همگی بد ظاهر شدهاند و این موضوع در نوع خود تعجب آور است. مثلا سکانسی که نیما شاهرخ شاهی در آن حضور دارد و قرار است که در دقایق پایان فیلم تبدیل به یک سکانس تاثیرگذار باشد، به خاطر بازی بد او عملا تباه شده و فیلم را نمیتواند از غرق شدن در یک سوم پایانی فیلم نجات دهد.
از آن جهت اصطلاح غرق شدن در یک سوم پایانی را گفتم چرا که فیلم کاتیوشا با پیشروی کردن در داستان ذره ذره تمام میشود. ایدههای فیلمنامه ته میکشد و صدای کفگیر به ته دیگ خوردن کارگردان به وضوح در نیم ساعت پایانی شنیده میشود.(گرچه همان دوسوم اولیه فیلم نیز سکانسهای زائدی همچون خرید از فروشگاه لباس را در برمیگیرد ) یک سوم پایانی کاتیوشا تمامی یک ساعت اولیهاش که بهتر (نه بینقص) به داستان پرداخت شده را خراب میکند و تبدیل به سریالی ایرانی میشود که توگویی دقیقهای با صدا و سیما حساب کتاب دارد و فیلم را باید کش دهد تا بتواند پول خوبی به جیب بزند.
این یک سوم پر از سکانسها و دیالوگهای زاید است و استارت آن که با دخیل کردن موضوع شهدا به رگههای داستان هست هم نمیتواند دراماتیک باشد. اصولا وارد شدن ماجرای دفاع مقدس به فیلم از جایی که جدی میشود با وجود سعی و تلاش تیم سازنده فیلم اعم از فیلمبردار و بازیگران و موسیقی فیلم، چندان اندوهناک نمیشود و این به زور مخاطب را تحت تاثیر قرار دادن را مانند بمبی عمل میکند که بعد از تمام شدن ثانیهشمارهایش به جای آنکه بترکد و تاثیرش را بر پرده بگذارد، خنثی از آب در آمده و خاموش میشود.
فیلم کاتیوشا حرفهای خوبی برای گفتن دارد که به نظر میرسد همین معدود حرفها توسط ایدهپرداز کار یعنی محراب قاسمخانی سر برآورده (در تیتراژ فیلم ذکر شده که فیلمنامه کار بر اساس ایدهای از وی بوده است) و باقی دیالوگها و روایات داستان به زور به داستان اصلی چسبانیده شدهاند. قرار بوده که یک جانباز یا یک سرباز برگشته از جنگ با نسل قرتی و پولدار جدید دمخور شود و این تبدیل به یک اثر کمدی شود، حال اینکه عطشانی و تیمش تصمیم گرفتهاند که کار را مثل هزارپا در نیاورند و رنگ و بوی جدیتری به آن دهند، نتوانستند از پس ماموریتشان سربلند بیرون بیایند و تنها با بازی خوب دو بازیگر اصلی توانستهاند که سرپا بایستند.
دیالوگهای معدودی در فیلم وجود دارد که شنیدنش خالی از لطف نیست و برخی دیگر هم با آنکه حال و هوایی شعاری دارد ولی لب پیام فیلم را میرساند و موقعیتی که بیان میشود بار شعاری آن را کم میکند. دیالوگی مثل: «حاجی نسل شما دشمن رو روبروتون میدید و میدونست دشمنش کیه، ولی نسل ما نمیدونه دشمنش کجاست و دشمنش همه جا هست. این فرق نسل من و تو هست!» کاملا شعاریست اما در خفقان این روزهای جامعه، همین شعارها هم بدجوری میچسبد و عطشانی با علم بر این موضوع، آنها را وارد داستان کرده است.
فیلم کاتیوشا با مطرح کردن موضوعات امروزی چون اینستاگرام و فضای مجازی و… خودش را به روز نشان میدهد ولی مطالبی را که در آن مطرح میکند اکثرا نخ نما شده و حرفهاییست که از فضای توییتر فارسی اقتباس شده است. شاید پرداختن با اصالتتر به این موضوع میتوانست تاثیر مثبتی در خروجی کار داشته باشد اما این را هم باید در نظر گرفت که شاید عطشانی از قصد آنچنان وارد این مساله نمیشود تا فیلمش همچون مردمان و مخاطبین ایرانیاش، اسیر سوژه فضای مجازی و اعتیاد به آن نشود.
شوخیهای فیلم کاتیوشا برخلاف برخی آثار کمدی اخیر سینما پاستوریزه هستند و از این حیث هم میتوان آن را نکته مثبتی شمرد چرا که با فیلمی خانوادگیتر روبرو هستیم که شاید بیشتر از آنکه به درد نسل از جنگ برگشته و جوانان امروزی بخورد، بتواند نوجوانان این روزها را تحت تاثیر قرار دهد و تفاوتها را بدانها نشان دهد و از دوستیهای بین این تفاوتها بگوید. فیلم کاتیوشا به رغم ایراداتی که در ناتوانی فیلمنامه به پرداخت موضوع خاصش و هدف پشت فیلم دیده میشود، همچنان میتواند دست و پا شکسته حرف خود را بزند ولی میتوان گفت که عطشانی میتوانست خیلی بهتر به فیلمش بپردازد و آن را از یک اثر معمولی و حتی گاهی ضعیف، تبدیل به اثری ماندگار کند.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0