به قلم: برومند شکری
پایگاه خبری نمانامه: مجموعه تلویزیونی ایلدا که این شب ها از رسانه ملی ایران پخش می شود، از جمله تولیداتی است که می تواند بخشی از ناتوانی و ناکارآمدی این رسانه را جبران کند. رسانه ملی در طی این سالها دچار یک انحراف عمیق شد و رسالت مهم و اساسی خود را گم کرد تا جایی که لقب رسانه میلی را به خود گرفت!
در واقع چنین بینشی در مردم ایجاد کرد که تریبونی برای جناح حاکم کشور است و همین موضوع خسارت زیادی را به او تحمیل کرد.
شاید یکی از مهمترین تمهیدات درستی که از جانب مدیرن این سازمان گرفته شده است، انتخاب فضاهای بومی و محلی ایران بود و با ساخت سریال «نون.خ» توانست استقبال از این موضوع را بیازماید و البته فراتر از نتیجه ای که مد نظر خود او بود، دریافت کند.
اما ژانر «نون.خ» کمیک بود و مدیران رسانه ملی خوب می دانستند چنین سبکی به هر حال مخاطب خود را پیدا می کند و نمی تواند نتیجه درستی از جذب مخاطب در پرداختن به فضاهای بومی را عاید آنها کند.
به همین خاطر این بار با ساخت مجموعه تلویزیونی ایلدا در یک ژانر جدی یک بار دیگر بخت خود را آزمود و توانست نتیجه دلخواهی را در جذب مخاطب کسب کند.
در این میان راما قویدل کارگردان این مجموعه نیز توانست، توان خود را در پرداختن به چنین فضایی محک بزند و چون ادبیات را به خوبی می شناسد، بین یک ژانر عامه پسند و یک ژانر جدی، چیزی بین این دو را به تصویر بکشد.
در این سریال کمتر از لهجه استفاده شده است و البته برای یک سریالی که مخاطبانش می تواند عموم مردم باشد ایرادی به آن وارد نیست. لهجه در فضای بومی تاثیری بر جذب مخاطب ندارد اما ممکن است برای افرادی که در این مناطق زندگی می کنند ناخوش آیند به نظر برسد.
ایلدا در تصحیح رنگ و به خصوص در سکانس هایی که در شب گرفته شده است اشکال فراوان دارد. اما در حد بضاعت خویش توانسته است طراحی صحنه و لباس را به درستی پیش ببرد.
در هر صورت باید توجه داشت که دست مایه قراردادن یک موضوع عاشقانه و سپس به تصویر کشیدن رسم و رسوماتی چون «خون بس» ارزنده ترین کاری است که عوامل آن توانسته اند به آن دست بزنند. اما در مقابل نویسنده نتوانسته است قهرمانی در مقابل ضد قهرمانها خلق کند و شاید به این خاطر بوده است که سعی می کند فردگرایی نکند و این موضوع را به جمع واگذار نماید.
باورها و حفظ آنها در شخصیت هایی که در فضای بومی وجود دارند یکی از مهمترین رسالت های یک کارگردان است.
در مناطق لرنشین تنوع لباس، گویش و رسم و رسومات به قدری فراوان است که هیچ گاه در قالب یک سریال نمی گنجد و این نگاه غلطی است که اگر این سریال را متهم به این موضوع کنیم که در پرداختن به جزئیات ناتوان بوده است.
آنهایی که در این مناطق زندگی می کنند خوب می دانند دربین عشایر و روستاییان همه چیز رنگ جدی دارد و حرف و عمل بزرگ ایل می تواند سرنوشت های دو قبیله را رقم بزند. چه بسا با فتوایی نزاع های طایفه ای درست شود و خون و خونریزی بر پا شود.
ایلدا در پرداختن به این موضوع به درستی عمل کرده است اما آنچه که باید در ادامه سرلوحه کار خود قرار می داد این بود که اصولا مبتکر فرهنگی باشد که مانع از خون و خون ریزی شود تا رسومی چون خون بس از این دیار رخت بربندند!
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0