به قلم: فریبا اشوئی
ماهان و سایه در آستانه بر گزاری ۵ امین سال زاد روز فرزندشان، با چالش مهم و حیاتی در زندگی اشان روبرو هستند .چالشی که در انتهای روایت ،ناخواسته تبدیل به یک تراژدی تلخ می شود.داستان با خشونت و قتل استارت می خورد. اما قتل مورد نظر، دریک فیلم مستند اتفاق افتاده و این اتفاق هم سبب شده است تا مستندساز(ماهان) از کارش معلق شود.سکانس آغازین(سکانس قتل) با یک ریتم و ضرباهنگ بالا آغازمی شود اما در ادامه دیگر از نشانی از ان التهاب زود هنگام در فیلم نیست ودرام با ریتمی آرام ، به بیان ادامه روایتش می پردازد. پی رنگ اصلی داستان مردی بدون سایه شک،دودلی و عدم اعتماد است. رئیسیان با نگاهی ظریف و ژرفا نگر ازوجود افکارمنفی و متحجری سخن می گوید که ابتدا سوژه محافل فرهنگی و روشنفکری است، اما آهسته و آرام ازهمان دنیای جاری در فیلم مستند و یا دنیای آن دیگران متحجرِمورد نکوهش ، به درون زندگی عادی مستند ساز سُر می خورند. پی رنگ های فرعی و متنوع دیگری هم در فیلم مطرح هستند (رشد هُلدینگ های پولشویی،تاثیرات منفی media علی الخصوص اینترنت و فضای مجازی،خیانت،تحریمهای جهانی و بحران های ساخته دست فرصت طلبان) که می توانندهرکدام پیرنگ اصلی فیلم دیگری باشند.پیرنگهایی که اختصاصا به وضعیت نامتعادل و بیمارجامعه(توهم توطئه،خودبرتربینی،حسادت،گذشتهگرا بودن، نادیده انگاشتن حقوق کودکان و زنان، عدم تعادل اخلاقی و… ) اشاراتی جدی دارند .اما کارگردان توانسته است با مهارت و تجربه کافی و موثرش، در زمینه سینمای اجتماعی، همه این پی رنگ ها را زیر چتر روایت اصلی خود در سایه نگاه دارد و اجازه بُلد شدن(bold )به هیچ کدام ازآنها را ندهد.چونان که تا پایان روایت ،مخاطب با وجود این که از ریز و درشت عوامل بحران ساز آگاهی می یابد؛ اما طراحی درام (دراماتیزه شدن متن و محتوا)طوری پیش برودکه او(مخاطب) تا انتهای فیلم ،تنها به دنبال حل معادله دو مجهولی ماهان و سایه بماند.اما جدای ازنقشه ساختاری و اجرایی محتوا،مردی بدون سایه دربخش شخصیت پردازی، علی الخصوص شخصیت های فرعی داستان با نقصان ، کاستی و کم کاری جدی روبرو است. برای این فیلم که پرداخت اتفاقاتش به اندازه پرداخت شخصیت هایش مهم و کلیدی است(حادثه محور و شخصیت محور) ، کاراکترهایی مثل رویا ( زن آزاد میهمانی) یا پسردایی ماهان(او فیلم مستند ماهان را در فضای مجازی انتشار داده وعلت اصلی شکل گیری بحران و کشش درام از عمل او است ) تا پایان ماجرا همان طور کمرنگ و منفعل باقی می مانندوحتی زبان نشانه ها در فیلم هم ، باز تنوانسته این شخصیت ها را از زیر سایهِ سایه اصلی درام،رهایی ببخشد. مردی بدون سایه،هم می تواند پیامی به متر واندازه آیینه عبرت برای مخاطبانش به ارمغان بیاورد و هم قادر است در محدوده طبقه بندی های سینمای اجتماعی، فیلمی باشد با موضوع روانشناسانه(Psycho) که نمونه پروفشنال آن در ژانر سینمای اجتماعی ایران اگر نادر نبوده باشد البته محدود و انگشت شمار است.فیلم با یک اوج بالا آغاز و با یک شیب کند، آرام آرام به سمت یک فرود و پرتگاه هولناک گام بر می دارد . فرودی که موید ویرانی و تجلی یک تراژدی تلخ در نقطه پایانی درام است.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0