پایگاه خبری نمانامه: در دین مسیحیت ، عمل وقف یکی از فضیلت های برجسته و از اعمال بسیار نیکو و خود پسندانه در اخلاق و رفتار انسان تعریف شده است. از این رو کشورهای غربی به علت عشق ورزی و گرایش به دین مسیحیت، ارزش قابل توجهی قایل شده اند. فلاسفه قدیم نظیر سقراط، ارسطو، افلاطون عمل وقف اموال و دارائی را برای توسعه شهر، روستا، و افزایش سطح آگاهی مردم و رهائی از جهل و نادانی به پیروان خویش توصیه و تاکید نموده اند.
“عشق” لطیف ترین واژه و مناسب ترین عامل پیوند بین انسان و خود و مخلوقات روی زمین است، و بهمین دلیل هنگامی که به خداوند تبارک و تعالی عشق می ورزیم و وی را عبادت می کنیم. بطور طبیعی به مخلوقات وی، یعنی به انسان توجه داریم و باید به او کمک کنیم تا از سختی ، غم ، و اندوه ها نجات یافته و به رفاه و آسایش نسبی دست یابد.
اهداف اصلی وقف، مبارزه با جهل و نادانی و فقر و فلاکت و توسعه دانش بشری و توسعه علم و تکنولوژی و دستیابی و بهره برداری از گنجینه های عظیم ارضی و سماوی است. کلیساها و مساجد و حسینیه مهمترین مرکز جمع آوری هدایا و اعانات و بذل و بخشش بشمار می آیند.پس از جنگ جهانی دوم توجه دانشمندان و صاحبان فکر و اندیشه بسوی “وقف” و حمایت از کودکان ، نوجوانان و سالمندان ، بیماران و مستمندات و تعلیم و تربیت و تشکیل موسسات خیریه جلب گردیده است.
مکتب فیلانتروپیسم (phila thropism) یا مکتب انسان درستی در ابتدای قرون هفدهم و هجدهم به وجود آمد و موسه ای تحت عنوان جمس اسمیت سان (james smithson) و جرج پی بادی (george camegie) و جان.دی.رکفلر (john.rockfeller) با سرمایه چند میلیارد دلاری شروع بکار کردند. سازمان عظیم و گسترده صلیب سرخ جهانی با اندوخته مالی هزاران میلیارد دلار نقدینگی و پشتیبانی صندوق های موسسات خیریه کشورهای وابسته به سازمان ملل متحد در طول چند دهه گذشته تحولات شگرف در عمران و آبادانی کشورهای غربی به وجود آورده اند.
مقدمه:
در کتاب مقدس تورات آمده است که خداوند تبارک و تعالی تعداد هفت فضیلت برای رستگاری انسان در نظر گرفته است. از این هفت فضیلت (Virtues)تعداد چهار فضیلت با طبیعت و ذات انسان سروکار دارد و سه فضیلت دیگر با اعتقادات و ایمان و شناخت و اطاعت از اوامر الهی و انتخاب شیوه زندگی انسان وابسته است.
علت اینکه عدد هفت فضیلت برجسته را در این مقدمه به کار بردهایم، غرض اشاره به یک سلسله نفسانیات و خیر و شر در علم فلسفه و اخلاق است که از زمان بسیار قدیم مورد بحث و مناقشه فلاسفه و علما بوده و در عصرحاضر نیز درباره هر یک از فضیلتهای انسان مباحث گوناگون وجود دارد که متکلمان متجدد هر کدام به تناسب ظرفیتهای علمی و فرهنگی و سوابق تاریخی، کتب و رسالات فراوانی به رشته تحریر درآوردهاند. از این هفت فضیلت تعداد چهار فضیلت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، زیرا فقدان هر یک از آنها باعث تباهی و فساد جامعه انسانی و خشم و غضب خداوند خواهد شد. حضور فعال فضیلت نیکوکاری و خیرات و مرات و عمل مستحسن رشد سریع تکامل روح انسان را تکامل میبخشد. از اینرو، کشیشهای مسیحی درباره این فضیلتها در کشورهای غرب تاکید ورزیدهاند.
در فضیلت نیکوکاری تعداد چهار عامل دخالت دارند: (۱)
اول: تدبیر و خردمندی (Prudence)، دوم: اعتدال (Temperance)، سوم: بردباری (Fortitude)، چهارم: عدالت (Justice) مبتکر اصلی معرفی این چهار فضیلت فلاسفه قدیم و علماء علم اخلاق و معرفتهای دینی هستند. افلاطون، ارسطو، و کشیشهای مذهب عیسویت و پیشتازان ترویج دین حضرت مسیح علیه اسلام با تمام قدرت روی این فضیلت، تاکید داشتهاند. از جمله آمبروز و آگوستین و توماس آکینوس همواره توجه پیروان خود را به این فضیلت، جلب نمودهاند. سه فضیلت دیگر عبارتند از ایمان (faith)، رجاء (Hope)، عشق (Love) در(۲) این فضیلتها، عشق مقام بسیار رفیع و رشته و فصلالخطاب مظهر تجلیات و فیوضات الهی را تشکیل میدهد. در مکتب عیسویت، عشق به خدا و نیکوکاری چنان قوی و مستحکم است که بدون آن هیچ حرکت ارزشمندی صورت نخواهد گرفت.(۳)
مراجع دینی نقل کردهاند که حضرت مسیح علیهالسلام از انسان طبیعی و عادی خلق نشده است، بلکه وجود وی حاصل یک سلسله تعاملات روحی و رخدادهای عاشقانه است که مالاً پیوند ناگسستنی با روحیه مریدان و هواداران خود دارد و حلقههای زنجیر از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و حرکت و تکامل جسم و روح انسان را باعث میگردد.
عشق یک پیام زیبا و دلنشینی و لذتبخش نظیر سخاوت، بخشش، خدمت به خلق، جلب رضایت خداوندی را به ارمغان میآورد و «افلاطون» و رفتار و سلوک انسان را در جایگاه رفیع انسانیت شکوه و جلال ویژهای میبخشد.
عشق مترادف شده است با واژه «خیرات و مبرات» که در فرهنگ غرب با یک واژه لاتین (Charity) به طور جامع طبقهبندی و نامگذاری شده است: در کتاب لغت (American Heritage) در زیر واژه مذکور آمده است:
۱- خدمت به محرومان و مستمندان و مستضعفان جامعه انسانی
۲- صدقه و بخشش و کرامت
۳- خیرخواهی نسبت به عالم بشریت و تداوم انسان دوستی
۴- سازمان مستقل یا موسسه خیریه که فقط برای خدمت به فقرا و مستمندان تاسیس گردیده است
۵- کرامت و عزت نفس در داوری بین مردم
۶- از نقطهنظر معارف دینی، یعنی فضیلت شناخت عشق خداوندی و حرکت به سوی او و تقویت ایدههای معرفت دینی و خدمت به همسایگان به عنوان عامل تقرب به عشق لایزال الهی
از آنچه در این مقدمه بیان شد، نتیجه میگیریم که در مکتبهای غربی موضوع «وقف» برابر است با ایثار و بخشش و عشقورزی به خداوند تبارک و تعالی و انسان برای اثبات عشقورزی به خداوند، از جان و مال خویش به آسانی گذشته و بدین ترتیب به تلطیف و تصفیه و تزکیه خلقیات خویش میپردازد. (۴)
بخش اول
اهداف وقف از دیدگاه غرب:
انسان در طول مدت حیات خویش، پستی و بلندیهای زیادی را تحمل میکند، انواع بیماریها، فقر، جنگ، زلزله، سیل و حوادث غیرمترقبه دیگر در اوالم و مشکلات و خسارت روحی و جسمی اجتنابناپذیر به دنبال خواهد داشت که برای گریز از هر یک از آنها نیاز به گذشت و فداکاری و بذل و بخشش جان و مال است که در زمانهای بسیار دور توجه کلیسا، و کنیسه و مساجد و تکایا و حسینیهها در شرق و غرب بوده است.
حیات و شادابی و فرار از درد و رنج حق طبیعی هر موجود بشری است و از آنجایی که انسان با قطرات آب دریاها و اقیانوسها و رودخانه را به هم پیوستهاند، خداوند تبارک و تعالی با فرستادن انبیاء و اولیاء و اوصیاء و پیشوایان دینی همواره در گردش چرخ زندگی و تبدیل عناصر روی زمینه به حیوانات و جمادات و نباتات جامعه بشری را از پوچی و بیتفاوتی نجات بخشیده است احساس دلسوزی نسبت به همنوعان و تاسیس موسسات خیریه، احداث بیمارستان، درمانگاه، کلینیک، مدرسه، رزمگاه، اندرزگاه، مهدکودک، پرورشگاه، سرای سالمندان، سرای مهجورین، سرای جوانان و نوجوانان، مجتمعهای فرهنگی، باشگاههای ورزشی، مساجد، تکایا، حسینیهها، خانقانهها و زاویهها، بدون عشق به الله و وابستگی عاطفی با ابناء بشر از محالات است. در دنیای غرب، پس از جنگ جهانی دوم به عواطف و نیازهای طبیعی انسان بهای بیشتری داده شد تا تبلیغات تخریب و نابودی بشر. و به همین دلیل سازمانهای منع آزمایشات اتمی و کمیسیونهای دفاع از حقوق بشر، کمیته حمایت از کودکان، انجمن حمایت از زنان بیوه، سرای سالمندان و سازمان مبارزه با بیماریهای خاص، بنیاد همیاری، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان با اهداف بشردوستانه در سراسر جهان تاسیس گردید.
مردم سراسر جهان برای درک واقعیتها و ابراز احساسات و هیجانات روحی با هزینههای شخصی موسسات خیریه غیردولتی را به وجود آوردند که از زمان افلاطون (۲۷۰-۲۰۴ق.م) تاکنون اثرات و تبعات بسیار ارزشمند خود را با شدت و حدت هر چه تمامتر حفظ نمودهاند.(۵) برای مثال آکادمی افلاطون با سرمایه نیکوکاران و خیراندیشان یونان و روم قدیم پایهگذاری شد. در قرون وسطی، با اینکه کشیش با کلیساها در خدمت سرمایهداران جهان بودند، مردم گرایش قابل توجهی نسبت به وقف اموال و دارایی و تاسیس مدارس و دانشگاه و اندرزگاه و شیرخوارگاه و درمان یا اهداف عالیه بشردوستانه (Philanthropist) از خود نشان دادند. جهان اسلام نیز با تبعیت از آیات کریمه قرآنی، نظیر ان الله یحب المحسنین (خداوند نیکوکاران را دوست دارد)(۶) و ثم اتقوا و احسنوا واله یحب المحسنین (پس تقوا پیشه کنید و نیکی کنید، زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد)(۷) زمینه و روحیه «وقف» و «نیکوکاری» را در مردم مسلمان تقویت نمود و بسیاری از بازرگانان و پیشهوران و متفکران و سرمایهداران و پیلهوران و خیراندیشان در راه نجات انسانهای «دردمند» تشویق و تحریص کرد.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0