گوریل پشمالو (The Hairy Ape) نمایشنامهای در سبک اکسپرسیونیستی است که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد و گوشهای از زندگی هولناک کارگران قسمت سوخت رسانی کوره یک کشتی را به تصویر میکشد. در میان این کارگران ینک شخصیت متفاوتی دارد و به خاطر کار سنگین در آتشخانه بدنش تیره رنگ و خمیده شده و تغییر شکل داده است.
به قلم: یاسمن اسمعیل زادگان
نمانامه: نمایشنامه گوریل پشمالو نوشته ی یوجین اونیل، داستان زندگی مردی به نام ینک است که در آتشخانه ی کشتی کار می کند؛ و به خاطر شغلش فیزیکش تغییر کرده (سیاه و خمیده) و شبیه گوریل شده است. ینک در توهم این است که همه کاره ی کشتی است زیرا که سوخت به کشتی می دهد و باعث حرکت کشتی می شود. در نهایت به دلیل مزاحمت به زندان می افتد و حتی اسم خودش را فراموش می کند و خودش را گوریل پشمالو معرفی می کند. بعد از بیرون آمدن از زندان به باغ وحش می رود تا گوریل را از نزدیک ببیند و شباهتش به گوریل را پیدا کند. ینک برای یکی شدن با گوریل در قفس را باز می کند و گوریل استخوان هایش را می شکند و فرار می کند و ینک در قفس گوریل بر زمین می افتد…
در نمایشنامه گوریل پشمالو آن چه بیش از همه مورد توجه است، فقدان روابط انسانی و بحران در هویت فردی و عدم تعلق است. کاراکتر ینک؛ منحصر به نیروی عضلانی است، در واقع یدی است. نماینده ای از انسان تراژیک مدرن امروزی است و بزرگ ترین دغدغه اش، بحران در هویت فردی و عدم تعلق است.
نیروی جسمانی بدون تعقل دارد. او قلابی دارد که به او احساس تعلق می دهد و بعد از دست دادنش انگار هویتیش را از دست داده و مدام دنبال هویت می گردد، به یک کلیسا پناه می برد و جالب اینجاست، مردم کلیسا حتی او را نمی بینند. ینک در جامعه هم دنبال هویت است ولی حتی در زندان هم جایی ندارد و مرگ تنها جاییست که او را جذب می کند.
در نمایشنامه گوریل پشمالو، گوریل، به واقع شخصیت مجزا و نیمه پنهانی ینک است، به عبارتی با یک انسان-حیوان رو به رو هستیم. با نگاهی دقیق تر در می یابیم که شرایط باعث حیوانی شدن ینک شده است. گوریل، شخصیت مرکزی و نیمه حیوانی ینک است و سرنوشت اصلی نمایشنامه و شخصیت اصلی را مشخص می کند.
اونیل، نبود رابطه ی دیالکتیکی در جامعه انسانی، عدم شناخت درونی و بیرونی که همه و همه عامل بدبختی است را به خوبی در نمایشنامه گوریل پشمالو نشان داده است و درمان را هم مطرح می کند و آن اگاهی از حال و روز یک دیگر است.
شبیه به قطعه ی ماشین است، در واقع می توان گفت ینک از نسل انسان هایی است که ماشین را ساخته اند و الان قطعه ای کوچکی از آن شده اند، حتی صدای آن.
در نمایشنامه گوریل پشمالو به خوبی بی تفاوتی طبقه ی توانگر جامعه نسبت به طبقه ی فرودست جامعه و موجود استثمار شده را به گونه ای دراماتیک نشان می دهد؛ یعنی وقتی ینک جلوی چشمان دشمنان طبقاتی اش است و به آن ها کنایه می زند، کسی او را نمی بیند و اعتراضی هم نمی کند؛ این به تعبیری نادیده گرفته شدن آدم هایی همچون ینک است.
او یک موجود خشونت طلب، نیرومند و فعال است که به طبقه ی توانگر و سرمایه دار خدمت می کند، هیچ وقت بودنش در این دنیا، به چشم نمی آید و از نظر طبقه سرمایه دار جامعه، چیزی جز یک میمون پشمالوی زشت و خشن نیست که حتی پوست تنش هم باید کنده شود و از آن پالتو درست شود.
دیالوگ های ینک، کودکانه و بدون تفکر می باشند. همه ی افراد از نظرش پایین تر از او هستند و فقط خودش را صاحب قدرت والا می داند. او در اصل ترکیبی از انسان و میمون است و آتشخانه ی کشتی که او تمام عمرش را در آن می گذراند، مانند غاری تاریک است که در آن انسان های اولیه، آتشی برافروخته اند. او در بخش زیادی از نمایشنامه فقط غرش می کند و هراس می آفریند و نمادی از یک بدویت و توحش را به نمایش می گذارد.
اونیل در نمایشنامه گوریل پشمالو با نهایت ریزبینی، کاراکتر ینک را در مکان های مختلفی می برد تا زوایای پنهانی شخصیت او بیشتر دیده شود. وقتی ینک به شهر می رود، درست مثل یک غارنشین است که از یک غار دورافتاده به خیابان های شهر آمده، ناراحت و نسبت به همه چیز متعجب است. وقتی آسمان خراش ها را می بیند، دستخوش تعارض می شود.
اونیل این خود رانی و خشونت مهارناپذیر و غرور زیاد را تا حد یک موقعیت کمیک پیش می برد. در نتیجه، ینکِ نمایشنامه گوریل پشمالو در همان حال که موجودی هراسناک، یاغی و رقت انگیز است گاه به علت زیاده روی در خشونت به موجودی که ارزیابی دقیقی از مهارت های خویش ندارد، تغییر شکل می دهد.
یوجین اونیل در بیرونی کردن احساسات و اندیشه های درونی و نیز جنبه ی بصری بخشیدن به آنچه که ظاهراً ذهنی و غیر بصری است، توانایی زیادی دارد.
اونیل در نمایشنامه گوریل پشمالو، موقعیت ویژه ای را برای ینک خلق می کند. بعد از هر حادثه ای که برای ینک رخ می دهد، با توجه به وضعیت روحی و موقعیت او، اشاره ای به مجسمه ی متفکرِ رودن می کند. در نتیجه، این مجسمه نمادی است برای موقعیت های مختلف و نیز روشن فکر کردن ینک تا بلکه انتظاری که مخاطب از اثر دارد برآورده شود و این انسان-گوریل خود را از حیوانیت ناخواسته ای که بخش زیادی از شخصیت او را شکل داده، نجات دهد.
اونیل با اشاره به شیوه ی نشستن و فکر کردن ینک قصد بیرونی و عینی کردن موقعیت ذهنی او را دارد و می خواهد نشان دهد در سرتاسر نمایشنامه، ینک دائم بین گوریل و انسان (مجسمه متفکر رودن) به حالت ساسپنس می ماند و ما به عنوان مخاطب این اثر باید منتظر باشیم که کدام یک از این دو موجود سرانجام بر دیگری غلبه خواهد کرد.
این که شروع نمایشنامه گوریل پشمالو از آتشخانه ی کشتی در حال حرکت بر روی دریاست و پایانش در یک قفس باغ وحش، نشانگر ارتباط پدیده ها به یک روش موضوعی معین و نیز دوری از ثبت حوادث منحصر به یک زمان و مکان خاص است و این در اصل، یکی از ویژگی های نمایشنامه گوریل پشمالو است.
تم نمایشنامه گوریل پشمالو موضوع جدیدی نیست و به شورش یک کارگر خام و عصبی در جامعه سرمایه داری می پردازد. اما به نوعی نشان دهنده ی فردیت دادن و درآوردن این کاراکتر از زمینه ی وقایع یک دوران و در کنارش بزرگ نمایی و تأکید کامل روی وجوه و شاخص های فردی او در سیر تاریخی و تکاملی اوست.
به لحاظی دیگر می توان گفت: قرار گرفتن این انسان در زمینه ی مدرنیسم قرن بیستم نه فقط هراسناک نیست، بلکه همان طور که در نمایشنامه منعکس شده است، وجوهی کمیک هم دارد. گوریل پشمالو (ینک) راه برگشتی ندارد و تعارض و تناقض او با زمان و مکان و دورانی که در آن قرار می گیرد وجه کمیک و تراژیک نمایشنامه را به شکل یک فرآیند واحد، نشان می دهد.
نمایشنامه گوریل پشمالو در واقع، تصویر تقابل و تعارض فرد با یک نظام سلطه گر است و ینک نماد انسانی است که می خواهد در دوران مدرنیسم، مانند یک گوریل در ابراز عواطف و احساساتش کاملن آزاد باشد و هیچ قید و بندی را قبول نکند.
در نهایت، این می شود که وضعیت بیرونی نیز برای چنین فردی یک قفس بزرگ تر است و برون رفت از آن جز در محدوده ی همان قواعد و قوانین نمی باشد.
نمایشنامه گوریل پشمالو در نهایت روی نوعی از دست رفتگی و ناهمگنی وضعیت حاکم با آنچه که انسان از مجموعه ی تمدن، فرهنگ و سیاست انتظار داشته است تاکید می کند و انسان را اسیر اوضاع و موقعیت هایی نشان می دهد که خودش آن را بوجود آورده است.
این نمایشنامه لایه های سیاسی، روان شناختی، جامعه شناختی، زیبایی شناسی دارد ولی حرفش را با یک بیان دراماتیک و تئاتری مطرح کند.
پایان نمایشنامه گوریل پشمالو اما، در واقع آغاز درام است که تفکر را بر می انگیزد. به تعبیری، در پایان با انسان و انسانیتی رو به رو هستیم که در قفس مرده است.
یوجین اونیل با آشنایی زدایی از مفهوم انسان، حیوان و در کنارش مفهوم جامعه ی مدرن، فاجعه ای انسانی، اجتماعی و سیاسی را که در واقع نوعی تراژدی مدرن است با رگه های کمیک و طنز، در می آمیزد.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0