پایگاه خبری نمانامه: پروفسور سید حسن امین ادیب و فیلسوف ایرانی، نگاه روشنگرانه ای به زندگی و منظومه فکری «آرامش دوستدار» متفکر و دین ستیز معاصر داشته است که در ادامه می خوانید.
تفکر در ایران در دو سنت طراحی و ارایه شده است. سنت اول و اکثری، زیر چتر منظومه حکمت نظری و عملی در ذیل الهیات و فلسفه دینی در مکتب های مختلف حکمت خسروانی، حکمت مشاء و حکمت اشراق قرار دارد و سنت دوم ” أزاد اندیشی ” در چارچوب عقل مستقل از دین صورتبندی میشود. فیلسوفان سینوی مثل علامه سمنانی و فیلسوفان صدرایی مثل علامه طباطبایی متعلق به دسته اول اند و شادروان دکتر آرامش دوستدار و همفکران او در حوزه فکری دوم جای میگیرند.
آرامش دوستدار، فیلسوف معاصر
دکتر آرامش دوستدار، فیلسوف و متفکر از دین برگشته ایرانی در پنجم آبان ۱۴۰۰ ، در وطن دوم خود در شهر کلن آلمان از دنیا رفت و عده زیادی به بهانه درگذشت او، به تبلیغ و ترویج اندیشه های او پرداختند.
دکتر آرامش دوستدار، برادرزاده دکتر احسان الله خان دوستدار از اعضای جنبش جنگل بود که در برابر علایق ملی مذهبی میرزا کوچک خان موضعی رادیکال و چپ گرفت و بر اثر همکاری با روسیه شوروی به رفیق سرخ معروف شد.
اشتهار دکتر آرامش دوستدار در بین ایرانیان، به دلیل تز ” امتناع تفکر ” او در پی تجارب شخصی اش از جامعه مذهبی ایران بود. پرورش در خانواده اقلیت مذهبی متعصبی که پدرش از مبلغان و مروجان آن اقلیت بود، از یک سو، تحت الشعاع بودنش در زیر نام عموی کمونیستش احسان الله خان از سوی دیگر، توام با مطالعه تطبیقی ادیان موجب سرخوردگی او نخست از ادیان ابراهیمی و بعد از همه ادیان شد و به رویکردی انتقادی دربارهٔ دین و فرهنگ دینی در جامعهٔ ایران انجامید.
نگاه فلسفی «آرامش دوستدار» به فرهنگ ایرانی
دوستدار در آلمان فلسفه خواند و پایان نامه دکتری اش را راجع به نیچه گذراند. من ۲۵ سال پیش که تاملات نابهنگام نیچه را ترجمه می کردم، با او آشنا شدم و در ترجمه بعضی عبارات این کتاب به او و آثارش مراجعه کردم.
دوستدار بر این نکته مورد اجماع همه روشنفکران که جامعه ایرانی دارای ذهنیتی مذهبی و به اصطلاح Religious Minded است, تاکید داشت و مدعی بود که چون فرهنگ ایرانی، «دینخو» است، ایرانی، قدرت اندیشیدن ندارد. من با این نتیجه گیری مخالف بوده و هستم و همیشه گفته و نوشته ام که تفاوت فیلسوف و متکلم در این است که فیلسوف در تفکر خود التزامی و علاقه ای ندارد که آیا حاصل تفکرات او با اعتفادات دین معین یا ادیان به طور عام، همخوانی دارد یا نه! به عکس این متکلم است که از استدلال عقلانی و قواعد فلسفی و منطقی برای اثبات اعتقادات دینی یا توجیه احکام و مناسک مذهبی کمک می گیرد.
فیلسوفان بی دین و ضد دین!
به همین دلیل، ما در طول تاریخ فیلسوفان بی دین و ضد دین بسیار داشته ایم که در راس آنان باید از محمد زکریای رازی یاد کرد. من در مصاحبه ای که استاد معین کمالی با من راجع به محمد زکریای رازی داشته اند و در کانال کاریزبان منتشر کرده اند، به این مطلب به شرح پرداخته ام. همچنین در مصاحبه ای که در سلسله نشست های کافه ویرگول با حضور و مشارکت دکتر سید ابوالفضل حسینی، دکتر مهران صولتی، دکتر قدرتی، دکتر مظفر و … داشتم ، مفصل به اندیشه های الحادی رازی و همچنین کتاب های حیل المتنبین و مخاریق الانبیاء رازی اشاره کردم.
نگاه «دوستدار» درباره تاریخ ایران
دکتر دوستدار مدعی است که در کل تاریخ ایران، تنها چهار نفر در ایران اندیشیدهاند یا بهراستی پرسیدهاند و به این فرایند نزدیک شدهاند: خیام ، محمد رازی، فردوسی و ابن مقفع؛ در حالی که رگه های الحاد فلسفی و ضدیت با ادیان در تاریخ فلسفه در ایران پیش و پس از اسلام وجود داشته است و حضور طایفه ای به نام زنادقه اسلام در ردیف ابوحیان توحیدی داستانی دراز است و نه این است که این رگه فکری در ایران متروک مانده باشد، بلکه همچنان تا عصر ما ادامه داشته است و من فقط برای نمونه سه شاهد از متاخران ذکر می کنم :
۱. در ذم میرزا رفیع مکفر از حکمای عصر قاجار گفته اند:
فساد مذهب میرزا رفیع را بنگر
نخوانده حکمت یونان، چنان شده گمراه
که گر مناره مسجد کنند در ” ک و ن ” ش
نگوید: اشهد ان لا اله الا الله!
۲. دکتر قاسم غنی در شرح حال افتخار الحکمای طالقانی ( از استادان امین الشریعه سبزواری مدفون در گرگان، درگذشته ۱۳۱۸ ) نوشته است که افتخار الحکما به مقدسین و مقدسات فحش می داد و کتبا نوشت حاضر است از اعتقاد به واجب الوجود ! یعنی خدا توبه کند!۳. اخوان ثالث شاعر در یادداشت های خود ذکر خیری کرده است از استاد سید احمد رضوی خراسانی که در دانشگاه اصفهان استاد ادبیات و در دانشگاه تهران مدتی قلیل استاد اصول و قواعد فقه ما بود و از او به یکی از اجله ” زنادقه سادات رضویه ” !! تعبیر کرده است.
«دینخویی» یا همان ذهنیت دینی
واژههای «دینخویی» و «امتناع تفکر» و ” روزمرگی “، کلید واژه های دکتر آرامش دوستدارند. دوستدار تعبیر «دینخویی» یا همان ذهنیت دینی را نه شکلی از تفکر که «امتناع تفکر» به معنای محال بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی تلقی می کند. در حالی که دین داری و بی دینی اصلی مقول به تشکیک است و دارای درجات و مراتب متفاوت است. در زمان تسلط انگلیسی ها بر هند، شاعر نامدار غالب دهلوی را به جرم شرب خمر تحت تعقیب قرار دادند. او در دفاع وارد بحث اصول دین و اعتقادات نشد، اما در فروع دین و احکام گفت: من مسلمانم و مسلمان نیستم.؛ چون همانند مسلمانان گوشت خوک نمی خورم، اما به خلاف آنان ویسکی می خورم!
آرامش دوستدار در کتاب «خویشاوندی پنهان» در بخشی با عنوان «شاخصهای فرهنگ دینی» بعد نخست «فرهنگ دینی» را عدم پرسشگری میداند. این نیز نادرست است زیرا استشکال و جر و بحث و علم مناظره در فرهنگ ایران پس از اسلام از دیرباز جاری بوده است که به قول سعدی :
فقیهان طریق جدل ساختند
لم و لا نسلم درانداختند
در مجموع من به عنوان یک فیلسوف ایرانی با دوستدار و کلی گویی هایش موافق نبودم، هرچند به او و اشباه و نظراء رو به تکثیرش حق می دهم که در مناظرات و مباحث خود آزادانه امثال مرا به چالش کشند و نقد کنند.
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0