نمانامه: ترانه فقط شعر یا موسیقی تنها نیست بلکه از سه عنصر شعر، ملودی و ریتم تشکیل شدهاست که در حوضه هنرهای آوائی یا صوتی قرار میگیرد. این عناصر در کنار یکدیگر ترانه ای را تشکیل میدهند ولی میتوان هرکدام از آنها را بهطور مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. برخی تصور می کنند که ترانه نوع ضعیفی از شعر است، این نظریه درست نیست زیرا ترانه هم میتواند مفاهیم و مضامینی را که یک شعر در برمی گیرد به همراه داشته باشد و دارای موضوعات عمیق یا سطحی باشد.
ترانهسرا میتواند از ملودی و موسیقی نیز در کنار اثر خود کمک بگیرد و آن را تأثیرگذار و زیباتر نماید، همچنین ترانه میتواند مخاطب بیشتری را به خود جذب کند، در ترانه مفاهیم عمیق و پیچیده به طرز سادهتری بیان میشوند تا بدین ترتیب مخاطب بهتر با اثر ارتباط برقرار کند.
مفهوم ترانه
ترانه قالب یا گونه ای از شعر است اما میزان پذیرش موسیقی ترانه از شعر بیشتراست گرچه هستند اشعاری حتی در قالب سپید که بر روی آنها موسیقی گذاشته شده وخوب ازکاردرآمده اند اماساختن ملودی برای بسیاری ازاشعارآسان نیست بااین حال ترانه تنهاشعری نیست که ظرفیت پذیرش موسیقی بالایی داشته باشد.
افشین یداللهی در مصاحبه ای گفتهاست:
«چیزی که به آن ابتدا به ساکن ترانه نام میدهیم آن است که با شنیدن آن هر موزیسینی احساس کند که این نوع شعر ظرفیت پذیرش موسیقی را دارد.»
زبان شناسان هم معتقدند که شعر از بدوِ پیدایش، با خوانشِ آهنگین همراه و همخانه بوده و به مرور از نغمه جدا شدهاست. در ادب کلاسیکِ فارسی نیز شاهد این واقعه بودهایم و شاعرانی مثل رودکی و امیر خسرو دهلوی، اشعار خود را با آواز و همراه با موسیقی میخواندهاند. تَرانه به شعر و آهنگی که برای هم ساخته شده باشند و خوانندهای که آن را تحت قواعد موسیقایی اجرا کرده باشد گفته میشود به گفتهٔ دیگر هر شعری که قابلیت موسیقایی داشته باشد را میتوان ترانه دانست.
ترانه و موسیقی
ترانه یکی از زیباترین نوع موسیقی شعر میباشد ولی ترانه خود زیر مجموعه ای از شعر است و همین ترانهسرایی است که به شعر اعتبار بخشیده است، ترانه خود سبکی مستقل از دیگر سبکها است و بهترین نوع از قالبهای شعری است که با لحن موسیقایی طراوت و با زیبایی خاصی که دارد، ابزاری برای بیان احساسات و اندیشهای سیاسی و اجتماعی است و ترانه در واقع ریشه در شعر دارد و یک سری از قوانین شعر را رعایت میکند، ولی خود به تنهایی دارای تعریفی مشخص است.
تفاوت شعر وترانه
ترانه همانند شعر دارای وزن است و از این حیث شباهت بسیاری به شعر دارد. ولی تفاوت عمده شعر و ترانه این است که ترانه دارای یک پیوند درونی با موسیقی است. از دیگر ویژگیهای عمده ترانه باید به زبان ساده آن اشاره کرد یکی دیگر از مواردی که ترانهسرا را مجبور به ساده نویسی میکند این است که چون ترانه بر روی موزیک و آهنگ قرار میگیرد و با صدای خواننده به گوش مردم میرسد؛ در نتیجه تمام ذهن شنونده متوجه معنی ترانه نیست، بلکه قسمتی از آن متوجه موزیک ترانه و قسمتی متوجه صدای خواننده است.
از دیگر نکاتی که در ترانه باید رعایت گردد استفاده از کلمات و زبان روز مردم است و دوری کردن از زبان کلاسیک بهطور مثال ما در مکالمات روزانه خود نمیگوییم: «ز ره رسیدی» بلکه میگوییم: «از راه رسیدی» پس باید در ترانهسرایی به این نکته توجه داشت که زبان و ادبیات فولکوریک ابزار ترانهسرا قرار گیرد.
بر خلاف تصور عامه با توجه به نکاتی که اشاره شد، ترانهسرایی از شعر سرودن مشکلتر است. شاعری که هنوز نام ادوات موسیقی را نمیداند و ریتم و هارمونی در موسیقی را نفهمیده و با این هنر حتی بهطور عام آشنایی اندکی ندارد، نباید به ترانه شدن شعرش راضی شود، اهمیت تلفیق شعر و آهنگ را نباید از خاطر برد، این تلفیق را ترانهسرا و آهنگساز و خواننده باید توأم انجام دهند. گنجاندن مضامین اجتماعی و تصویر سازی در شعر ترانه اگر بخواهد خوب جا بیفتد کار دشواری است.
شعر کلاسیک، وزن یکدست دارد و دشوار است که بتواند دگرگونیهای روحی که وظیفهٔ موسیقی است، در آدمی برقرار کند مگر گاهی اوقات در سرودهای آیینی و مقامی معمولاً مثله کردن شعر هم راه به جایی نمیبرد هر چند نوازندگان و خوانندگان بهطور اعم شاعر نیستند مگر تعداد انگشت شماری و همین تعداد انگشت شمار گهگاه ترانه ای گفتهاند نافذ و ماندگار …
ساختار اصلی ترانه:
استخوان بندی یک ترانه شامل چندین بخش میشود که این بخشها در جایی به هم وابستهاند یا اصولاً مستقل از هم هستند:
- وزن مناسب
- طرح اصلی (موضوع ترانه) اصلیترین تقسیمبندی طرح اصلی عبارست از:، عشق، اجتماع، آمیزهای از هر دو
- شخص (طرز بیان): که منظور از آن طرز بیان موضوع ترانهاست و به دو شکل اول شخص و سوم شخص در ترانه جریان دارد و در مواردی تلفیقی از این دو
- زبان سرایش: که میتواند زبان گفتاری باشد یا زبان معیار نوشتاری و همچنین مهمترین ویژگیهای یک ترانه ماندگار: ۱ – هم خوانی با صدای خواننده ۲ – سادگی و روانی در عین داشتن صور خیال ۳ – همخوانی با ملودی و سرعت آهنگ ۴ – تنوع و رنگ آمیزی در میزانها
- عدم تکرار بیش از حد بندها
- ارتباط قوی طولی
- تازگی عبارات برجستهٔ شعر ترانه
- تنوع در وزن
در دوران معاصر، قافیهدار بودن و سازگار بودن شعر با عروض دیگر از پیششرطهای ترانه بودن یک شعر نیست. درونمایهٔ ترانهها معمولاً تودهای و عامیانه و احساسی است، فراق، غربت، عشق و محبت، دشمنی، دادخواهی، مبارزه با ظلم و ستم، آموزش و از موضوعات اصلی ترانهها هستند. در ابتدای دورهٔ معاصر اکثر ترانههای فارسی تغزل به سبک عراقی بوده و به پیروی از بزرگان این سبک مانند حافظ و سعدی سروده شدهاست.
از آنجا که تنها سبک موجود آن روزگار موسیقی ردیفی و دستگاهی بود، تا سالها در زبان و قالب ترانه تغییر جدی پدید نیامد. در سالهای آغازین دههٔ پنجاه، با آغاز موج نوی ترانه یا همان ترانهٔ نوین و تولد موسیقی پاپ در ایران، زبان به فراخور موسیقی دچار شکستگی شد و به واقع به زبان گفتاری مردم کوچه و بازار نزدیک شد. ترانه از آن پس از تعاریف قالبهای کلاسیک بیرون آمد و در حقیقت تعریف آن دیگرگون شد. از آن تاریخ تا امروز تغییر بنیادین به مثابهٔ آنچه در دههٔ ۵۰ اتفاق افتاد، در ترانه رخ ندادهاست. ولی شاهد فراز و نشیبهای بسیاری به فراخور تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، در آن بودهایم.
واژهٔ ترانه در قدیم در معنای رباعی بهکار میرفت. در معنی دیگری در قدیم به هر تصنیفی که سه گوشه داشته باشد ترانه گفته میشد. در قدیم همچنین واژهٔ ترانه را گاه در معناهای سرود، نوا و نغمه بهکار میبردند.
تمایز بین ترانه و شعر:
بعضی به اشتباه ترانه را معادل شعر میدانند. حال آنکه شعر چه در قالب شعر کلاسیک و چه در قالب شعر آزاد یک اتفاق ادبی است که احساسی را با کمک کلمات و خیال پردازی به خواننده منتقل میکند که در هر دو سبک کلاسیک و آزاد مقتضیات و قواعد خاص خود را دارد، اما ترانه سرودهای است که به هدف هم آغوش شدن با موسیقی نوشته میشود. ترانه باید بتواند برای قالب موسیقایی مدّ نظر سراینده یا آنچه با هماهنگی آهنگساز تعیین میشود، کارکرد مناسبی داشته باشد.
شعر میتواند به عنوان ترانه هم استفاده شود (مانند شعرهای حافظ در موسیقی سنتی) اما ترانه محدود به شعر نیست. در ترانه الزامی به رعایت پارامترهای شعری نیست و مهم این است که ترانه بتواند با موسیقی مورد نظر یک ترکیب دلنشین ایجاد کند. به این ترانه توجه کنید:
گل گندم مال من/ هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من / هر چی میکارم مال تو
یا این ترانه:
باز ای الهه ناز/ با غم من بساز– کاین غم جانگداز/ برود ز برم
و ترانههای دیگری که ماندگار شدهاند. اما خودِ متن ترانه از نظر ادبی ارزش شعری چندانی ندارد. اما نوشته بسیار مناسبی برای کارکرد موسیقایی بوده و در ترکیب با موسیقی مناسب خودش بسیار دلنشین شدهاند. ترانهها به خصوص در کارهای جدید مانند رپ یا راک و کارهای مدرن دیگر حتی از اول تا آخر یک ترانه میتواند با تغییر ریتم و وزن همراه باشد یا حتی در مواقعی بدون وزن باشد یا هر نوآوری که ترانهسرا و آهنگ ساز برایش در نظر بگیرند. مهم این است که مجموعه کار یک اثرِ قابل قبول از آب در بیاید.
به این ترانه توجه کنید:
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم ، خود را چو فرو ریزم با خاک درآمیزم و گرنه من همان خاکم که هستم…
ارسال دیدگاه
در انتظار بررسی : 0