حضور استادان انجمن تاریخ نگاری ادیبان و هنرمندان استان همدان در کرمانشاهان

پایگاه خبری نمانامه؛ به قلم استاد اردشیر کشاورز

برای برادرعزیز و بزرگوارم روانشاد
نصرت اله خان کشاورز سرونوی که در بیگانگی زندگانی جهان امروزینِ انسان های شریف، غریب در زادگاه هایشان می میرند و آرام می گیرند.

 

 

روزچهارشنبه ۳۰/۳/۱۳۹۷، استادان علم و فن و هنر تاریخ و ادبیات استان همدان، بنا به دعوت جناب آقای مهندس الهی تبار، شخصیت دوستدار هنر و دانش و معاونت محترم سیاسی ـ امنیتی استانداری کرمانشاهان
به کرمانشاه تشریف فرما شده و در دفتر کار جناب مهندس الهی تبار، بنا به لطف و مرحمت ایشان ، سعادت زیارت میهمانان ارجمند و بزرگوار از هر مرتبه ی علمی عالی و متعالی نصیب گردید :
۱–جناب آقای استاد دکتر پرویز اذکایی « دکترای تاریخ و فلسفه از دانشگاه منچستر انگلستان»
۲- استاد محمد بلوهر « رییس انجمن تاریخ نگاری همدان»
۳- استاد یوسف رجبی « استاد هنر و جامعه شناسی همدان»
۴- استاد سهراب زارعی « دبیر انجمن تاریخ نگاری همدان»
۵- استادسیدمحمدباقرحسینی سیر«مدیرحوزه هنری همدان»
۶- استاد تیمور آقا محمدی « معاونت حوزه هنری همدان»
۷- استاد دکتر خلیل بیگ محمدی « باستان شناس»
مقدم میهمانان بزرگوار را عزیز داشته و در تاق بستان نیز به
فیض زیارت جناب استاد دکتر میرجلال الدین کزازی و همراهان ایشان جناب مهندس جلیل بالایی مدیر کل محترم میراث فرهنگی و گردشگری استان کرمانشاهان و دوست عزیز جناب کیکاووس جلیلیان همکار و مسوول امور اداری میراث فرهنگی جناب بالایی نایل شدیم.
در طی دیدار از آموزه های جناب استاد دکتر پرویز اذکایی
( سپیتمان ) بهره مند و از تبادل اطلاعات بزرگواران بهره وری
مضاعفی حاصل شد.
از تمامی استادان عزیز و محترم استان همدان که رنج سفر را متحمل تا دیدار مجددی از کرمانشاه و عظمت تاریخ این دیارکهن داشته باشند و بدین سان بر رونق فرهنگی
والای آن با اشاعه و ترویج دانش و هنر خود بیفزایند ، سپاس و تشکر داریم.
لازم می داند از جناب آقای مهندس الهی تبار از شخصیت های
فرهنگی استان همدان که امروز در منصب معاونت سیاسی ـ امنیتی استان کرمانشاهان جایگاه علم و هنر و ادب و دانش دیار بیستون را گرامی می دارند و از عهده ی
چنین ا قداماتی شایسته ، علمی و فرهنگی برمی آیند، سپاس و تشکر ویژه داشته باشد و پیرامون معرفی اجمالی شخصیت علمی استاد وارسته و گرامی، جناب آقای دکتر پرویز اذکایی (سپیتمان ) که افتخار مطالعه پاره ای از آثار پررونق و ارجمندشان را بهره برده است، مطالبی آورده شود :
استاد پرویز اذکایی ، متولد سال ۱۳۱۸ خورشیدی در همدان بوده است . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همدان به پایان برده و در دانشگاه منچستر انگلستان موفق به اتمام تحصیلات تکمیلی در رشته تاریخ و فلسفه در درجه دکترا، شده اند.
مجموعه آثار این شخصیت علمی گران مایه، بالغ بر چاپ و نشر چهل جلد کتاب، هفتاد رساله و صدها مقاله ی علمی در نشریات معتبر است. از جمله آثاری که سعادت مطالعه ی آن نصیب گردیده، کتاب بسیار ارجمند و
گران سنگ حکیم رازی ، حکمت طبیعی و نظام فلسفی محمد زکریای صیرفی است که چاپ اول آن در سال ۱۳۸۳
توسط انتشارات طرح نو منتشر و خوشبختانه در سال ۱۳۸۴
مورد مطالعه و بررسی قرارگرفت.
دیگر کتاب تاریخ نگاران ایران، عمدتاً همدان و کتاب فرمانروایان گمنام است. دکتر اذکایی از اعضای طراز اول مولفان و مصنفان دایره المعارف بزرگ اسلامی بوده که مقاله مبسوط و ارزشمند این بزرگوار به نام حسنویگان کُرد برزیکانی در یکی از مجلدات دایره المعارف مذکور چاپ شده است.
در هر حال بخش هایی از مطالب کتاب حکیم رازی جهت شناخت شخصیت علمی استاد را با هم پی می گیریم :
کتاب هدیه است به یاد حکیم فقید روانشاد دکتر تقی ارانی (طاب ثراه) و می دانیم دکتر تقی ارانی از دانش آموختگان
اوایل عصر پهلوی اول بوده و دکترای فلسفه از آلمان داشته اند . بعد از ورود به ایران به اتهام همراهی با اعضای گروه مارکسیستی ۵۳ نفر، در ایام محبس و درسال ۱۳۱۸ به بهانه ی ابتلای به مرض تیفوس در بیمارستان زندان درگذشت.
کتاب حکیم رازی در کلیت بالغ بر ۹۳۰ صفحه است با مقدمه ی مولف و هفت فصل محتوای غنی و مطالب ارزشمند از جمله زمینه ی تاریخی عصر رازی ، روش شناسی
معرفت شناسی ، حکمت طبیعی، گیتی شناسی،
سیرت شناسی وجهان بینی کُلی به ترتیب فصول مربوطه همراه با مستدرکات و نمایگان و … .
دکتر اذکایی در مقدمه ای بر کتاب متذکر شده اند:
« حکیم محمد بن زکریای رازی (۲۵۱-۳۱۳) بزرگترین پزشک جهان شرق و یکی از پزشکان بزرگ سراسر اعصار بشری، در ایران زمین بیشتر به عنوان طبیب و کمتر به عنوان
فیلسوف است و به طورکلی حکیم رازی به دو معنا معروف است: کاشف الکل و دین ستیزی .» ( صفحه اول مقدمه )
و سپس مولف توضیحات مبسوط لازم را در این راستا ارائه کرده اند و می خوانیم :
« رازی یک نظام منسجم فلسفی نداشت، وی به انسانیت و پیشرفت علم و خدای حکیم ایمان داشت … » (ص الف)
استاد اذکایی در توضیح مطلب مذکور ادامه داده است :
« ستیزش رازی با دین، صرفاً و فقط از موضع دفاع از فلسفه بوده و دراین رابطه، همواره برای ما، علت اغماض و سکوت پرمعنای حجت الاسلام امام ابوحامد غزالی مرگ ۵۰۵ قمری ، نسبت به شخص فیلسوف (مادی) کبیر
ری و آرای مشهور وی مایه شگفتی بوده است. او که احیاگر
علوم دینی و پیشوای اهل تفکیک (۱) (جدایی دین از فلسفه)
و دشمن سرسخت و پرآوازه ی فلاسفه به شمار می رود
مرادش از ذکر فلاسفه و ستیزش با فلسفه را همانا متفکران
یا فلاسفه ی اسماعیلی و فلسفه کذایی التقاطی ایشان زیر پوشش اتحاد دین و فلسفه دانسته که در عهد
اخیر …» ص ج
با این حال که کتاب حکیم رازی به واقع مدرک مهم و معتبری است در تبیین و تشریح تاریخ، فلسفه و تاریخ فلسفه، اما دکتر اذکایی کتاب فیلسوف ری ، اثر مستطاب دکتر مهدی محقق رازی شناس برجسته را دارای فضل تقدم بر تألیف خود می داند که این اعتراف و خصیصه
می تواند نمایانگر شخصیت والای ایشان باشد و در جهت به سامان رساندن تألیف گران سنگ خود از استادان مشوقی چون کامران فانی، بهاء الدین خرمشاهی،
علیرضا ذکاوتی، محمد کریمی زنجانی، پرویز شهریاری،
ایرج افشار و آیت اله سیدمحمد خامنه ای(دامت افاضاتهم) (۲) یاد کرده اند.
دکتر اذکایی در آثار و گفتارش ، خود را ایران گرا ـ مادگرا (مادستان جایگاه مادها، یا مادان ، همدان گرا، هکمتانه تبار )
می داند ، تا جایی که در ردّ و نقض ، او را آریایی و …
در شبکه های اجتماعی ریز و درشت می یابیم.
استاد، در کتاب ارجمند حکیم رازی، حکمت مَغان را با فتح
اول ، حکیمان یا فیلسوفان زردشتی عصر ایران باستان
با عنوان جایگاه و زیستگاه هایشان که ایالت های جبال در ایران مرکزی و غربی مقصود داشته که حسب سال های
۶۱۲ و ۶۱۴ قبل از میلاد و به ویژه پس از تأسیس امپراتوری جهانی (۳) پارسی (هخامنشی) گروه گروه و از همان قبیله ی روحانی « مَغان» ماد به ممالک و بلاد مفتوحه و محروسه ی شاهنشاهی هخامنشی و سپس پارتی ( اشکانی) کوچیده اند. ص۲۱۹
و برهمین پایه و اساس، ذیل مبحث حکمت مَغان،
به استناد تحقیق امیل برهیه، منشاء فلسفه و حدود زمانی و مکانی آن را در تقدم موضوع مقدم بر بلاد ایونی در سده ششم ق ـ م می داند و می نویسد :
چنان که مورخان یونان هم خود مبداء و منشاء فلسفه را در روزگاری پیش از عهد هلِنی (۴) در کشورهای غیر یونانی (ایران و مصر) دانسته اند و لذا نخستین فیلسوفان یونان، در واقع ابداع فلسفی نکرده اند، بلکه در زمینه ی افکاری که پیش از آنان وجود داشته، امعان نظر نموده اند
(تاریخ فلسفه ترجمه دکتر داوودی صص ۲-۶) مورخان اسلامی ،مذهب مجوسان( مَغان) را همان مذهب فلاسفه دانسته اند، ازجمله سید مرتضی رازی، گوید : عالم را دو صانع است که بهری، یزدان و اهریمن و بهری نور و ظلمت گویند.(تبصره العوام ـ طبع اقبال ـ صص ۱۶-۲۰) (۵)
اما مراد از مجوسان فلسفی، حکیمان زردشتی دوره ساسانی نباشد، بلکه همان (مغان) فرزانه ی ماد باستان اند
که از ایشان به عنوان مجوسان اَقدم یا حکیمان قدیم
ایران یاد کرده اند.
ابوریحان بیرونی، گوید : مجوسان اَقدم کسانی اند که پیش از ظهور زردشت بودند، آیین و اصول آنان، همان است که حرّانیان (صابئان) قدیم برگرفته اند ، اما مجوسان اقدم
( = مغان پیشین دیرینه تر) ص ۱۷۶
دکتر اذکایی در مبجث نقد موضوعی کتاب ذیل مطلب شکوک فلسفی ، نوشته است :
حکیم رازی بارها اعلام کرده است فلسفه ارسطو را نمی پذیرد
و اما خود را پیرو افلاطون می داند. ارسطو طی حدود دوهزار سال سلطه ی فکری و فلسفی، حریفی نقادتر و خصمی قهارتر و حکیمی بزرگتر از رازی به خود ندیده است . سراسر کتاب حاضر یعنی کتاب حکمت طبیعی و نظام فلسفی رازی ، شرح و تفصیل همین ارسطو ستیزی انتقادی است. در یک کلمه رازی، فیزیک ارسطو را نقض کرده، ولی هدف و غرض اصلی وی همانا ردّ و رفض متافیزیک او بوده .
حکیم رازی یگانه متفکر مادی ایرانی در سراسر اعصار است که هر نوع فلسفه مابعد طبیعی را از بیخ و بن ابطال نموده
تا حکمت طبیعی اصیل ملی و معانی ایران را به اثبات رساند، اما کتاب های بنیادی حکمت طبیعی و الاهی رازی که متضمن شکوک و براهین جدلی علیه ارسطو بوده، بدبختانه برجای نمانده ـ صص ۱۵۸-۱۵۹
در مبحث خویش نمودگی که برمبانی و نگاشته های فلسفی استواری از جمله کتاب « السیره الفلسفیه ـ محمد بن زکریای رازی ، شامل آثار و افکار رازی به تصحیح و مقدمه ی (پول کراوس) ترجمه ی روانشاد استاد علامه اقبال آشتیانی و تنظیم شرح احوال و افکار رازی از
مهدی محقق که به مناسبت یکهزارویکصدمین سال تولد محمد بن زکریای رازی توسط کمیسیون ملی یونسکو در سال ۱۳۴۳ در ایران چاپ و منتشر شده و خوشبختانه در کتابخانه این قلم موجود است وحاوی اطلاعات بسیار گرانبها و ذی قیمتی در مجاهدت علمی و دانش شناسی رازی و تذکار آثار گرانسنگ حکیم الاهی رازی است و جناب استاد دکتر اذکایی بهره مند شده اند، در تشریح مباحث علمی مربوطه درکتاب حاضر و دیگر آثار استاد از جمله درکتاب همدان نامه که مشتمل برنشر بیست گفتار درباره ی (مادستان) و همچنین در کتاب حکیم رازی ، تازشی سخت و کوبنده بر حکیم ابوعلی سینای همدانی که جناب استاد، او را فیلسوف نمای پر مدعایی با نام پسر سینای بخارایی دانسته، آورده اند : از سر کبر و غرور جاهلانه دعوی باطل کرده که
« از قعر گِل سیاه تا اوج زُحل
کردم همه مشکلات گردون را حل » ؟!
و همین گنده گویی ابلهانه را جُهال روزگار ما بر سردر آرامگاهش در همدان حک کرده اند . صفحه ۱۵۰
و درهمین راستا و پیش از اینکه به دیگر داوری های نوشته
شده ی جناب دکتر بپردازیم، خدمتشان عرض کردم ، حقیر پیرامون پاره ای از نگاشته های ارجمندتان، حرف دارم
اما اینک و دراین مکان و در حضور عمومی از بیان نقطه نظرات
خود معذورم و در خفا معروض خواهم داشت.
درهر حال به نظرمی رسد ، آنچه طغیان قلمی دکتر اذکایی علیه ابوعلی سینای همدانی که ایشان پسر سینای بخارایی نوشته اند ، مظلوم ماندن حکیم رازی در قبال
رنج ها و مرارت های خارج از توان بشری و به جهت ترویج علم طب و نشر معارف پزشکی و صحّی است که اندیشمندان مسلمان و غیرآنان از نگاشته های علمی حکیم رازی ضمن اینکه بهره برده اند، قدر او را ندانسته و حتی درصدد تخفیف شأن و شخصیت حکیم نیز برآمده اند
تا جایی که نوشته اند:
مشهور است شیخ صدوق (ابن بابویه) کتاب فقهی
(من لایحضره الفقیه) خود را به تأسی از حکیم رازی در مسایل
حلال و حرام نوشته (فیلسوف ری ـ صص ۶۵-۶۶) .
ابن ندیم در الفهرست ـ ص ۳۵۷ ، رازی را مردی کریم و بزرگوار دانسته که با بیماران و فقیران به مهربانی و رأفت
رفتار می کرد و در نهایت کوشش بی اندازه اش در تحصیل علم و معارف و معالجه و خواندن و نوشتن، موجب شد
تا بینایی خود را از دست بدهد و … ( ص ۷۶۲ حکیم رازی)
و همچنین برخوردهای نامناسب در مجالس و محافل و با نوشته های حکیم رازی از جانب اشخاصی چون متکلم ابوحاتم اسمعیلی که رازی خود در رساله ی السیره الفلسفیه
یا کتاب سیرت فلسفی، با توجه به اینکه مقام شیخوخیت را دریافته و کسانی منکر مقام فلسفی او شده ، اشاره کرده است. صص ۶۲-۶۳ )
و لذا دکتر اذکایی می نویسد :
رازی گوید : تنی چند از اهل نظر و تمیز و تحصیل یعنی متکلمانی نظیر ابوحاتم اسمعیلی، چون مردمی بودن ما را در آمیزش با خلق و مشتغل بودن به امور معاش دیده اند
ضمن عیب جویی و شکستن قدرما، پنداشته اند که لابد از سیره ی حکیمان انحراف جسته ایم… الخ ….
و این عیب جویی را در حق آن طبیب رئوف خدوم و حکیم
کریم خَلقی و خاکی کسانی مانند داعی ابوحاتم ورسنانی (حجت) جزیره ی جبال ایران، انجام داده و در مواجهه با حکیم رازی در مجالس مناظره رفتاری از سر کبر و نخوت و تفرعن دنیایی نشان داده البته رفتار ابوحاتم اسمعیلی هرچه بوده ، به نظر ما قابل اغماض و بخشودنی است، ولی رفتار بی ادبانه حجت الحق ابوعلی ابن سینای بخارایی در صد سال بعد نسبت به حکیم رازی ابداً قابل عفو و اغماض نیست ، اما انتصاف از وی و تازش بت شکنانه به او چند جنبه دارد، یکی اینکه نمی سزد فیلسوف علی الاطلاق ایران
در دوران اسلامی نماینده آغاز عصر ظلمت « به تعبیر آربری»
بوده باشد ، چرا که فیلسوف نماینده عصر خردگرایی یا روشنگری و نوزایی فرهنگی ایران به طور علی الطلاق ، رازی است ، حتی فارابی هم لایق این عنوان نبوده .
دوم اینکه وی (منظور ابوعلی سینا است) با سوء استفاده از فلسفه یونانی و اصول عقلی فلسفه یونانی (۶) و اصول عقلی ایرانی در سازش میان دین و فلسفه یا نقل و عقل کوشیده که سخت مورد اعتراض دین مداران اسلامی چون حجت الاسلام محمد غزالی قرارگرفته و یک چیز هشلهف التقاطی اسمعیلی به هم بافته که اصلاً اسمش فلسفه نیست، سوم پندار بی بنیاد خود فیلسوف بینی از سر طبیعت خود گنده بینی نفسانی و خصلت خودبینی خراسانی خویش که هیچ کس دیگر را جز خودش قبول نداشته …
چهارم تقلید محض و طوطی وارش از ارسطو که آرای فلسفی
او را به قول « ابن رشد » درست نفهمیده آن هم با
تخریب و ابطال فلسفه قدیم مادی ، طبیعی ،
دهری اصالتاً ایرانی و از یک موضع یونان پرستی ابلهانه
با حکمت طبیعی و الاهی فیلسوف ری ، مغرضانه درافتاده که بایستی کیفر خیانت به میهن و فرهنگ ملی و نیاکانی را هم ببیند.
پنجم و براین نمط تحقیر و توهین نسبت به متقدمان بزرگواری مثل حکیم رازی و علامه ی بیرونی و ابن مسکویه
روا داشته و چون دلش از رازی، حکیم مردمی ، حقیقی و طبیب خدوم خلقی ری به درد آمده است ، به طرزی
بی ادبانه و به نحوی که حتی عوام را چنین تحقیر و توهین نمی کنند، تا چه رسد به حکیم کریم کبیری مانند
رازی، سخت بر او تاخته و در پاسخ به پرسش
ابوریحان بیرونی، می گوید :
در الاهیات بافی متکلفانه فضولی کرده، از حد خود ـ که همان
پیشه زخم بندی و مرهم گذاری و دیدن شیشه های … و قوطی های … مردم است ، تجاوز کرده ، ناچار خود را رسوا نموده و نادانی خویش را در آنچه گفته آشکار
ساخته ا ست. (نک الاسئله و الاجوبه ـ طبع دکتر نصرـ دکتر محقق ص ۱۳ ـ کتاب المهرجان الابن سینا ـ ص ۱۳۰)
البته استاد بیرونی پاسخ دندان شکنی به آن مقلد متکبر ارسطو داده، تا حدودی بی ادبی او را نسبت به حکیم رازی مقابله به مثل نموده …. ص ۷۶۲-۷۶۳
دکتر اذکایی در صفحه ی ۷۶۴ و ۷۶۵ کتاب مورد
بررسی ، شیخ الرئیس را با صفات و عناوین دیگری
از جمله تهتر ( متهتر) ، تهتک ( متهتک ) بی عفتی
در کلام ، هتاک و … یاد کرده که با پوزش از اطاله ی
کلام و معذور از پیگیری ادامه ی مطالب کتاب حکیم رازی ، برای مجاهدت های علمی استاد عزیز جناب آقای دکتر پرویز اذکایی (سپیتومان = سپیتمان) دست مریزاد
گفته ، خوانندگان بزرگوار را به مطالعه ی کتاب ،
ارجاع می دهد.
با تشکر از حوصله ای که به خرج دادید.
اردشیرکشاورز
کرماشان ـ تیرماه ۱۳۹۷
پی نوشت های ارجاعی :
۱- اهل تفکیک یا طرفداران جدایی دین از فلسفه ، از عصر مشروطیت به رهبری مرحوم میرزا مهدی اصفهانی از شاگردان مرحوم آیت ا…. مجاهد آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و تاکنون پایگاه خود را در مشهد و خراسان قرارداده و دانشمندان بزرگی چون استاد محمد تقی شریعتی ،
محمد رضا حکیمی ، موصی دکتر علی شریعتی در چاپ و نشر آثار دکتر و شخص دکتر علی شریعتی و دیگران که بخش اعظمی را در حوزه علمیه مشهد شکل می بخشند درجرگه علمی خود داشته اند.
۲- علیرضا ذکاوتی قراگوزلو همدانی از مشاهیر کبار عصر حاضر، عمرش درازباد و از بلای مرض دامنگیر رهایی یابد، آثاری در تشیع و تصوف و … داشته و مکاتباتی با استاد فقید علامه ی فاضل گران قدر سید جلال موسوی آشتیانی صورت داده اند که در دانشنامه ی علامه آشتیانی به چشم می آید. روان علامه شاد آیت اله سید محمد خامنه ای رییس انجمن حکمت و فلسفه و بنیاد ایران شناسی.
۳- بهتر است به جای امپراتوری جهانی هخامنشی، واقعیت تاریخی موضوع یعنی اتحادیه ی کشورهای مشترک المنافع به کار گرفته شود.
۴- عهد موصوف به عهد هِلِنی ، موجودیت فرهنگ و تمدن ایران باستان پیش از تهاجم اسکندر مقدونی را مراد دارد که مقدونیان و سلوکیان پس از تجاوز و سپس بازگشت از ایران و انتقال هنر، فرهنگ و تمدن ایرانی به یونان و ترویج فرهنگ موصوف به هلنیسم ،مجموعه فرهنگ مذکور را از آن خویش دانسته که همراه خود به ایران آورده، در حالیکه مقدونیه در عصر پیش از هجوم یونانیان ، یکی از ساتراب نشین های ایران بود و این موضوع می تواند یکی دیگر از اکاذیب محرز تاریخی متجاوزان یونانی تلقی گردد.
۵- در کتاب تبصره العوام فی معرفت مقالات الانام ـ منصوب سید مرتضی بن داعی ـ حسنی رازی به تصحیح عباس اقبال ـ
انتشارات اساطیر ـ ۱۳۶۴ ـ تهران ـ چاپ اول ۱۳۱۳ مطبعه مجلس که در حدود نیمه اول قرن هفتم هجری در موضوع و مبانی فلسفه و عرفان تألیف شده است، ذیل تعریف قوم دیصانیه می خوانیم :
« و قومی دیگر که ایشان را دیصانیّه خوانند، ایشان گویند نور زنده است و ظلمت میّت و همه گویند نور و ظلمت هر دو قدیمند و … » ص ۱۹
۶-دکتر اذکایی در زیرنویس سه صفحه ۷۶۲ کتاب حکیم رازی در توضیح لازم نوشته اند :
« ۳- باید گفت ابن سینا زبان دیگری جز عربی بلد نبوده، فلسفه ی یونانی را هم در ترجمه ی عربی می خواند ،
در حالی که رازی ، سُریانی ، یونانی و پهلوی پازندی
می دانست و اغلب از سرچشمه آب می خوردند. پورسینای
پر مدعای هتاک با چنان مایه (بی مایگی ) تهی مغزانه به آن دو بزرگوار تاخته است ) .