«میراث پادشاه؛ افسانه‌ها و قصه‌های پریان کشور ولز»

نمانامه: کتاب «میراث پادشاه؛ افسانه‌ها و قصه‌های پریان کشور ولز» نوشته ویلیام الیوت گریفیس به تازگی با ترجمه ابراهیم شیری توسط نشر سبزان منتشر و روانه بازار نشر شده است.

کایمروها یا ولزی ها را می توان از قدیمی ترین مردمان جزیره بریتانیا قلمداد کرد. مردمانی خونگرم، هنر دوست و صلح جو که جبر زمانه آنها را در طول تاریخ به جنگاوری کشانده است. سرزمینی پر از قلعه ها و مراتع سرسبز که در قلب مردمان خون گرمشان قصه ها نهفته است. قصه هایی کهن از نبردها برای حفظ و نگهداری زبان و قلمرو کشورشان و قصه هایی از پادشاهان و پریانی که هر چند پنهانی اما پا به پای آدمیان یا به قول خودشان موجودات فانی، شریک تلخ و شیرین تاریخ ولز هستند.
داستان هایی غالبا آموزنده و اخلاق مدارانه که نسل به نسل و سینه به سینه از مردمان کشاورز و جنگاور این کشور منتقل شده است. ویلیام الیوت گریفیس آمریکایی که اصالتی ولزی دارد، شرق شناس، مدرس و نویسنده ای پر کار بود که با سفر به کشورهای مختلف به ویژه زادگاه اجدادی اش ولز، تلاش داشته تا با زنده نگه داشتن قصه های کهن کایمروها، دین خود را به این کشور ادا کند.
گریفیس با تحقیق و پرس و جو از مردمان کهنسال دهکده های ولز، بیست و چهار قصه را گردآوری کرده است. قصه هایی که با خواندن آن به این نکته پی می بریم که در زیر لایه پنهان ِ نام یک مسافرخانه و یک دریاچه و حتی یک خوراک محبوب، چه قصه های سورئالی نهفته است.

ویلیام الیوت گریفیس در این کتاب از گردهمایی پریان ولز می نویسد، پریانی که پیشرفت و مدرنیته در زندگی آدمیان، آنها را کلافه و زندگی را برایشان سخت کرده است و در اجتماعی به دور از چشم ولزی ها در صدد چاره جویی برآمده اند و یا از تاریخ نبردهای ولزی ها و رشادت های شاهزادگان ولز یاد می کند که احترام و هم نوع دوستی و تکریم زنان را سرلوحه کار خودشان قرار می دادند.
در کتاب میراث پادشاه از میراثی بزرگ و مقدس سخن به میان می آید، میراثی از پادشاه بزرگ و محبوب ولزی ها، شاه آرتور بزرگ و از جادوگرانی پاک همچون مرلین و هیو که همواره تلاش داشتند، تا مردم ولز را از گزند جادوگران ناپاک و بدخواهان و غارتگران آنگلوساکسون نجات دهند.
اگرچه هانس کریستین آندرسن در زمینه نگارش و گردآوری قصه های پریان ملل مختلف بسیار مشهور است، اما نباید از زحمات ویلیام الیوت گریفیس ولزی تبار چشم پوشید.
نویسنده ای که نه تنها در گردآوری قصه های پریان ولزی، بلکه در نگارش و جمع آوری قصه های پریان سوئیسی و ژاپنی و قصه های پریان هلندی نیز نقش بسزایی داشت.
کتاب میراث پادشاه به قلم ویلیام الیوت گریفیس برای اولین بار به زبان فارسی توسط ابراهیم شیری در نشر سبزان منتشر گردیده است.
در یکی از داستان‌های کتاب میراث پادشاه، گریفیس درباره‌ی نامی ویژه و خاص در میان مردم سلتی (که ولزی نامیده می‌شوند) توضیح می‌دهد؛ تافی. او اینچنین نقل می‌کند که امروزه مردم ولز از آموزگاری به نام تافید به نیکی یاد می‌کنند. آنها برای صمیمیت بیشتر او را تافی صدا زده و این نامی مرسوم برای کسی‌ست که در ولز به دنیا آمده است. این تنها بخشی کوتاه از فرهنگ عامه و جذاب ولزی است که خواننده با خواندن این افسانه‌ها، به خوبی با آن آشنا خواهد شد و لمسش خواهد کرد.
بیشتر این افسانه‌ها در ستایش شجاعت و دلاوری قهرمانان قدیمی ولز و یا واجد درون‌مایه‌ای آموزنده هستند؛ افسانه‌هایی که بیان می‌کنند که گرچه ولزی‌ها هرگز از وظایف خود شانه خالی نمی‌کردند و آماده‌ی هر نوع ایثاری بودند، اما در کل مردمانی صلح‌طلب بوده‌اند و در پی داشتن سرباز و یا اسلحه نبوده‌اند. آن دسته از افسانه‌هایی که درون‌مایه‌ی آموزنده دارند با بیانی ساده و روان نقل می‌شوند، به شکلی که خواننده‌ی کودک و یا نوجوان، به راحتی با مضمون و شخصیت‌های داستان ارتباط برقرار می‌کند.
تاثیر اندیشه های ویلیام الیوت گریفیس را می توان در فرهنگ و ادبیات ژاپن نیز مشاهده کرد. گریفیس که به کشورهای زیادی سفر داشت، در سفرش به ژاپن به نویسنده ژاپنی، اینازو نیتوبه، در نگارش کتاب مشهور وی، با عنوان ” بوشیدو ” که درباره راه و رسم سامورایی هاست، کمک کرد. این کتاب با نام روح ژاپن نیز شناخته می شود و در سال ۱۹۰۰ میلادی منتشر شد.
در سال ۱۸۷۰، گریفیس از سوی ماتسو دیرا شنگاکو که یکی از اشخاص خاندان های سامورایی بود، به منظور سازمان دهی مدارس به شیوه مدرن، به ژاپن دعوت شد. در برخی از ایالت های ژاپن به عنوان ناظر آموزش و پرورش فعالیت می کرد.
گریفیس در سال ۱۹۲۸ دیده از جهان فرو بست. جوایز طلوع خورشید از جمله جوایزی بود در سال های ۱۹۲۶ و ۱۹۰۷ توسط ژاپنی ها به وی اعطا گشت.
قلم گریفیس آمیخته با سیری در تاریخ و فرهنگ و سنت هاست. هر فصل از کتاب افسانه های ولزی را که می خوانیم، در خلال داستان و تقابل و یا همزیستی پریان و آدمیان، با تاریخ و سرگذشت پادشاهان و تاریخچه ی نمادهای ولز آشنا می شویم‌. به اینکه اژدهای سرخ از کجا بر پرچم ولز نقش بسته و اینکه چرا ولزی ها آنقدر شاه آرتور را ستایش می کنند.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

شاه آرتور در اواخر دوران پادشاهی خود، نطاره گر این بود که مدها در حال تغیبر هستند و او باید همگام با آنها تغییر کند. اجناس از لحاظ قیمت بسیار بالا بودند و خرید پوشاک به صرفه نبود. او به اندازه کافی عاقل بود و می دید که وقتی آهن کم می دید و پشم و پارچه ارزان تر می شود، بهتر است از تبرهای جنگی، ماشه، شمشیر، نیزه و زره استفاده می شود. حتی نورماندی های احمق نیز آموختند که نجابت و مهربانی هزینه کمتری دارد و در تربیت فرمانروایان ولزی وفادار به پادشاه می توان بیشتر نتیجه گرفت.